سخنرانی واسلاو هاول: من و کافکا

0

ترجمهٔ دکتر محمود عنایت: آنچه می‌خوانید ترجمهٔ سخنرانی‌ای است از «واسلاو هاول» رئیس جمهور سابق چکسلواکی که با اشاره‌ای به فرانتس کافکا نویسندهٔ هموطنش و خالق آثاری چون «مسخ» و «گروه محکومین» آغاز شده است.

چنانچه می‌دانید «هاول» قبلا یک نمایشنامه نویس و از زمره نویسندگان ناراضی آن سرزمین بود که پس از تحولات اخیر به ریاست جمهوری چکسلواکی برگزیده شد. ایراد چنین سخنانی از زبان یک رئیس جمهور و یک دولتمرد که نوعا عادت دارند که به روی عیب‌ها و ضعف‌های شخصی خود سرپوش بگذارند و تفرعن و تفاخر را شرط لازم ریاست و صدارت می‌دانند عجیب و غیر منتظره است.

این سخنان را «هاول» در یک جمع دانشگاهی و به مناسبت دریافت درجهٔ افتخاری ایراد کرده است.

من همهٔ آثار کافکا را خوانده‌ام…و دلیل عجیبی دارم که نسبت به مطالعات و بررسی‌های آثار او بی‌اعتنا باشم: بعضی وقتها فکر می‌کنم که من تنها کسی هستم که واقعا کافکا را می‌فهمد و لزومی ندارد که کسی آثار او را برای من قابل فهم‌تر کند. احساس می‌کنم که احتیاج ندارم هر چیزی را که کافکا نوشته بخوانم چون دست به نقد می‌دانم که او چه گفته است

گاه محرمانه حس می‌کنم که اگر کافکا به وجود نمی‌آمد و اگر من نویسندهٔ بهتری بودم می‌توانستم خودم چنان آثاری به وجود بیاورم.

در یک کلام می‌خواهم بگویم که من در آثار کافکا، بخشی از تجربهٔ خودم را از جهان هستی، از وجود خودم و از نحوهٔ زندگانی‌ام در عالم احساس می‌کنم.

یکی از این تجربه‌ها احساس عمیق و پیش پا افتاده مجرمیت است. گوئی نفس وجود من نوعی گناه است.

تجربهٔ دیگر، احساس نیرومندی از یک نوع بی‌خویشتنی فراگیر است که هم به خودم و هم به اطراف من مربوط می‌شود؛ احساسی از یک تعدی و ظلم غیر قابل تحمل؛ نوعی نیاز دائم به اینکه خودم را برای دیگران توجیه کنم و از خودم دفاع کنم…

بعضی وقتها این نیاز را احساس می‌کنم که هویت خود را با فریاد بر سر دیگران، و با مطالبهٔ حق و حقوقم به اثبات برسانم.

…هر چیزی که با آن روبرو می‌شوم اول از همه جنبهٔ پوچ خودش را به من نشان می‌دهد.

همیشه چنین احساس می‌کنم که در عقب سر آدمهای نیرومند و دارای اعتماد به نفس حرکت می‌کنم، آدمهایی که هرگز به آنها نمی‌رسم…من خودم را اساسا سرشار از تنفر و (به همین جهت) تنها درخور تمسخر احساس می‌کنم.

در واقع من آدم متفاوتی هستم با کسی که بی‌سر و صدا و دائما برای چیزی می‌جنگد؛ کسی که ایده آلیسمش وی را به رهبری ملتش رسانده است.

می‌توانم بگویم که نیروی محرکهٔ مخفی من دقیقا از احساسی تنها ماندگی من، و از اینکه به هیچ جا تعلق ندارم سرچشمه می‌گیرد…حتی می‌گویم هر کار با ارزشی که من انجام داده‌ام برای مخفی کردن احساس مسخ شدهٔ قصور یا مجرمیتم بوده است.

دلیل واقعی اینکه همیشه چیزی را خلق کرده‌ام و چیزی را سازمان داده‌ام، حق همیشه مشکوک من برای زیستن بوده است.

ممکن است بپرسید چطور کسی که دربارهٔ خودش اینطور فکر می‌کند رئیس جمهور یک مملکت شده است. این یک پارادوکس یا قضیهٔ باطل نماست ولی باید اذعان کنم که اگر من از بسیاری از افراد بهتر هستم به دلیل این است که در عمیق‌ترین لایه‌های آثار شک دائمی من دربارهٔ خودم و حقم برای تصدی این مقام نهفته است. من چنان آدمی هستم که اگر در گرما گرم انجام وظیفه‌ام مرا به پای میز یک دادگاه هراس‌انگیز بکشانند. یا یکسره از پشت میز ریاست جمهوری به اردوگاه کار اجباری برای سنگ شکنی ببرند تعجب نخواهم کرد.

باز چندان تعجبی نخواهم کرد اگر ناگهان با صدای فحش و دشنامی از خواب بیدار شوم و پی ببرم که در تمام این مدت در خواب بوده‌ام، و بعد با شیفتگی بسیار، همه چیزهایی را که ظرف این شش ماه برایم اتفاق افتاده برای هم سلولهای خودم تعریف کنم.

من هرچه قدر پائین‌تر بروم جای خودم را شایسته‌تر و مناسب‌تر خواهم یافت و هر چقدر بالاتر باشم شگفتی من از این امر بیشتر خواهد بود که اشتباهی صورت گرفته است. و در هر قدمی احساس من این است که این امتیاز بزرگی برای من به عنوان یک رئیس جمهور است که بدانم در هر لحظه‌ای این امکان وجود دارد که حقا از مقامی که هستم مرا برکنار کنند.

غرض من، ایراد یک سخنرانی یا خطابه تحقیقی نبود بلکه صرفا قصدم این بود که در بارهٔ کافکا و ریاست جمهوری خودم برداشتی ارائه دهم…شاید دستم را بیش از اندازه رو کرده باشم و شاید مشاورانم به همین دلیل مرا سرزنش کنند ولی من اهمیت نمی‌دهم چون خودم را سزاوار این سرزنش می‌دانم و آمادهٔ آن هستم. آمادگی من برای توبیخ شدن دلیل دیگری است بر مزیت تصورات من که در هر لحظه خودم را برای بدترین چیز آماده می‌کنم.

یک بار دیگر از افتخاری که به من داده‌اید تشکر می‌کنم و بعد از حرفهایی که در اینجا زدم شرم دارم از اینکه تکرار کنم که من این درجهٔ افتخاری را با احساسی از شرمساری می‌پذیرم.


اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

چگونه ترانه Careless Whisper جورج مایکل موفق‌ترین موسیقی دوره حرفه‌ای او شد

برای پنجمین سال متوالی، ترانه‌ای که جورج مایکل در سال 1984 خوانده بود به عنوان آهنگ مورد علاقه بریتانیا انتخاب شد. این رتبه بندی بر اساس نظرسنجی Smooth Radio به دست آمد که بر اساس آن این ترانه 32000 رای به دست آورد. ترانه این سوپراستار فقید…

عکس‌هایی که جادوی پرسپکتیو را نشان می‌دهند

عکاسی به نام هوگو سوئیساس، یک عکاس خلاق مستقر در لیسبون پرتغال است. او از دوربین و مغزش برای فریب چشم بینندگان عکس‌هایش استفاده می‌کند. او کاملاً خودآموخته، اشیاء روزمره را در صحنه‌هایی که به نظر نمی‌رسد متعلق به آن‌ها هستند، قرار می‌دهد، و…

روجلدهای خاطره‌انگیز مجموعه کتاب های طلایی که کودکی‌مان را رنگی می‌کردند!

عبدالرحیم جعفری، پایه گذار انتشارات امیرکبیر و کتاب های طلایی، است. او ۱۲ آبان ۱۲۹۸ در تهران زاده شد. عبدالرحیم جعفری در سال ۱۳۲۸ انتشارات امیرکبیر را پایه گذاشت. و در سال ۱۳۴۰ انتشار مجموعه ی کتابهای طلائی را آغاز کرد. کتابهای طلایی مجموعه…

جورج اسپنسر میلت: مرگ دردناک به خاطر فرار از بوسیده شدن!

جورج اسپنسر میلت یک پسر 15 ساله که در ساختمان متروپولیتن لایف نیویورک در سال 1909 کار دفتری می‌کرد. در پانزدهمین سالگرد تولدش، همکاران زنش او را مسخره کردند و تظاهر کردند که در نظر دارند که برای هر سال زندگییک بار او ببوسند. میلت به شوخی از…

سرژ ورونوف: پزشکی که بیضه‌های میمون‌ها را به مردها پیوند می‌زد تا آنها را جوان کند!

یکی از پر شورترین ارائه‌ها و سخنرانی‌ها در کنگره بین‌المللی جراحان در لندن در سال 1923 توسط جراح فرانسوی متولد روسیه به نام سرژ ورونوف انجام شد.سه سال پیش‌تر، ورونوف با آزمایش‌های بحث‌برانگیز پیوند غده‌ که به ادعای خودش آدم‌ها را چند…

ریز علی خواجوی فرنگی‌ها: چگونه کیت شلی یک قطار را نجات داد؟

در سال 1901، راه آهن شیکاگو و شمال غربی، پل جدیدی را بر روی رودخانه Des Moines در بون، آیووا، در آمریکا افتتاح کرد. این پل رسماً پل راه‌ بون نام گرفت، اما اما مردم محلی به سرعت به آن لقب پل‌های بالای کیت شلی را دادند، به یادبود بانوی قهرمان…
آگهی متنی در همه صفحات
دکتر فارمو / کلینیک زیبایی دکتر محمد خادمی /جراح تیروئید / پزشکا /تعمیر فن کویل / سریال ایرانی کول دانلود / مجتمع فنی تهران / دانلود فیلم دوبله فارسی /خرید دوچرخه برقی /خرید دستگاه تصفیه آب /موتور فن کویل / شیشه اتومبیل / نرم افزار حسابداری / خرید سیلوسایبین / هوش مصنوعی / مقاله بازار / شیشه اتومبیل / قیمت ایمپلنت دندان با بیمه /سپتیک تانک /بهترین دکتر لیپوماتیک در تهران /بهترین جراح بینی در تهران / آموزش تزریق ژل و بوتاکس / دوره های زیبایی برای مامایی / آموزش مزوتراپی، PRP و PRF /کاشت مو /قیمت روکش دندان /خدمات پرداخت ارزی نوین پرداخت / درمان طب / تجهیزات پزشکی / دانلود آهنگ /داروخانه اینترنتی آرتان /اشتراك دايت /فروشگاه لوازم بهداشتی /داروخانه تینا /لیفت صورت در تهران /فروش‌ دوربین مداربسته هایک ویژن /سرور مجازی ایران /مرکز خدمات پزشکی و پرستاری در منزل درمان نو / ثبت برند /حمل بار دریایی از چین /سایت نوید /پزشک زنان سعادت آباد /کلاه کاسکت / لمینت متحرک دندان /فروشگاه اینترنتی زنبیل /ساعت تبلیغاتی /تجهیزات پزشکی /چاپ لیوان /خرید از آمازون /بهترین سریال های ایرانی /کاشت مو /قیمت ساک پارچه ای /دانلود نرم افزار /

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.