فیلم مرد دویست ساله – خلاصه داستان، نقد و بررسی – Bicentennial Man (1999)

کارگردان : کولامبوس
فیلمنامهنویس : نیکلاس کازان، بر مبنای رمانی نوشتهٔ آیزاک آسیموف و رابرت سیلوربرگ از داستان کوتاهی نوشتهٔ آسیموف
فیلمبردار : فیل میهیو
آهنگساز(موسیقی متن) : جیمز هورنر
هنرپیشگان : رابین ویلیامز، امبت داویتس، سام نیل، آلیور پلات، کیرستن وارن، وندی کروسن و هالی کیت آیزنبرگ
نوع فیلم : رنگی، ۱۳۲ دقیقه
آمریکا، زمان حال. ̎ریچارد مارتین̎ (نیل) و خانوادهاش صاحب یک آدم ماشینی خانگی (ویلیامز) میشوند (و نامش را ̎اندرو̎ میگذارند) که خیلی زود به طرز مرموزی خصوصیات انسانی از خودش نشان میدهد. با گذشت سالها، ̎اندرو̎ ̎انسانیتش̎ را زیر نظر ̎ریچارد̎ و کوچکترین دخترش ـ ̎خانم کوچولو̎ (داویتس) که حالا بزرگ شده ـ میپروراند. بعد تقاضای آزادی میکند و ̎ریچارد̎ با اکراه میپذیرد. ̎اندرو̎ به ̎روپرت برنز̎ (پلات) پسر مردی که او را طراحی کرده، برمیخورد و خود ̎برنز̎ را پیدا میکند تا تبدیل شدنش به یک انسان را ـ لااقل از نظر روانشناختی ـ کامل کند.
سپس پیش ̎خانم کوچولو̎ برمیگردد و پس از مرگ او بر اثر کهولت، دلباختهٔ نوهاش، ̎پورشیا̎ (داویتس) میشود و به او پیشنهاد ازدواج میدهد. اما کنگرهٔ جهانی اعلام میکند که نامیرا بودن ̎اندرو̎ باعث میشود که نتوانند او را یک انسان بدانند، و به این ترتیب امکان ازدواجش از بین میرود. ̎برنز̎ کاری میکند که ̎اندرو̎ هم بتواند پیر شود و بمیرد. سالها بعد، او و ̎پورشیا̎ با هم میمیرند و کنگرهٔ جهانی هم بالاخره ̎اندرو̎ را بهعنوان یک انسان میپذیرد.
تلاش نافرجام کولامبوس برای تبدیل داستان کوتاه اما فوقالعاده آسیموف به یک اثر تصویری، دلیلی جز خصایص همیشگی آثار این فیلمساز ندارد. در واقع کولامبوس سعی کرده به داستان آسیموف هم همانند دیگر کارهایش روحی کودکانه ببخشد، در حالیکه ذات تلخ داستان که بر گذر زمان تکیه دارد، چنین اجازهای را از او سلب میکند. نکتهٔ دیگر این است که مرد دویست ساله بیش از آنکه حاصل اقتباس از روی داستان کوتاه آسیموف باشد، از رمان بلندتری که سیلوربرگ با همراهی آسیموف از روی همان داستان نوشته است، اقتباس شده و مدت زمان طولانی نمایش آنکه حاصلی جز خستگی تماشاگر ندارد، نتیجهٔ وفاداری بیش از حد کازانِ فیلمنامهنویس به رمان است.
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
از سوی دیگر آنچه مرد دویست ساله را به تجربهای نهچندان خوشآیند تبدیل میکند، عدم تسلط کولامبوس بر اجزای فانتزی است. در واقع شوخیهای کار بیشتر از نوع تنها در خانههاست تا شوخیهای آثار حتی متوسطتر تیم برتن بهعنوان یک فانتزیساز متبحر. حضور ویلیامز در قامت یک روبات آزاردهنده است و در دقایق اندک حضور با چهرهٔ معمولیاش هم عشق میان او و داویتس بیشتر بلاهتآمیز است. رابطهای که ابداً پاسخگوی توقع تماشاگری نیست که مدت زیادی را برای به فرجام رسیدن داستان صبر کرده است. میان بازیگران نیل و پلات پذیرفتنیترند اما تنها نکتهٔ به یاد ماندنی فیلم، ترانه ̎سپس به من نگاه کردی̎ با اجرای سلین دیون است که به شدت کار مشترک قبلی او و جیمز هونر در تایتانیک را یادآوری میکند.