سریال بریکینگ بد Breaking Bad – نقد، بررسی و خلاصه داستان

کارگردانان : وینس گیلیگان، آدام برنستین، مویرا والی – بکت
بازیگران: برایان کرانستون (در نقش والتر وایت)، آنا گان (اسکایلر وایت)، آرون پاول (جسی پینکمن)، دین نوریس (هنک شریدر) و جیانکارلو اسپوزیتو (گاس فرینگ).
خلاصه داستان سریال بریکینگ بد Breaking Bad
فصل اول: والتر وایت، معلم ساده شیمی دبیرستان، برای تامین مخارج زندگی مجبور است در کارواش نیز کار کند. وقتی والت متوجه میشود که به سرطان مرگبار ریه مبتلا شده و نمیتواند مخارج درمانش را تامین کند، تصمیمی خطرناک میگیرد که مسیر زندگی سالماش را برای همیشه تغییر میدهد؛ او با کمک یکی از شاگردان قدیمیاش، جسی پینکمن، به تولید و فروش خالصترین نوع شیشه میپردازد. اما این شراکت از ابتدا با مشکلاتی همراه است.
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
فصل دوم: والت و جسی پس از این که با دردسرهای فراوان از شر قاچاقچی خطرناک، توکو، خلاص میشوند، تصمیم میگیرند تا با نقشهای منسجم به صورت مستقل به پخش متامفتامین «آبی» خودشان در سطح شهر بپردازند. اما برای پیشبرد این نقشه والت (که بین تبهکاران با نام هایزنبرگ شناخته میشود) باید روی دیگر زندگیاش از همسر و فرزندش پنهان کرده و همچنین جسی و تیماش را از خطر باندهای قاچاق رقیب حفظ کند.
فصل سوم: به کمک وکیل مکار، ساول گودمن، والت و جسی اکنون برای یک تولید کننده درجه یک و قدرتمند به اسم فرینگ کار میکنند. اما هایزنبرگ و متامفتامین آبیاش بین باند قاچاق مکزیک نگرانی ایجاد کرده و دو قاتل حرفهای باند برای کشتن والت به آمریکا آمدهاند. در این میان فرینگ باید تصمیم بگیرد که بین والت، شیشه خالص و باجناق والت که پلیس مبارزه با مواد مخدر است و برای آنها مزاحمت ایجاد کرده، کدامیک را قربانی کند.
فصل چهارم: دردسرها و واکنشهای احساسی جسی بالاخره کار دست والت میدهد و رابطهاش را با گاس فرینگ لکه دار میکند. در حالی که قرار است جنگی خونین بین باند قاچاق مکزیک و باند فرینگ در بگیرد، والت نیز میترسد که مبادا فرینگ، جسی را برای همیشه جایگزین او کند. در این میان هم فرینگ و هم والت نقشههایی متفاوت برای بیرون آمدن از این مخصمه در سر دارند…
چرا سریال بریکینگ بد Breaking Bad خوب است؟
عنوان سریال در اصطلاح به معنای افسار گسیختن، از راه به در شدن و به راه خلاف رفتن است. وینس گیلیگان پیش از این عنوان کرده بود که همواره میخواسته سریالی بسازد که در آن قهرمان داستان رفته رفته به شخصیتی منفی تبدیل شود، طوری که این تغییر رفتار در محوریت داستان قرار گیرد؛ درست برخلاف کلیشه معمول سریالهای تلویزیونی که با حفظ اخلاقیات قهرمانان داستان، چندین فصل به نمایش در میآیند. در واقع او قصد داشته تا «والتر وایت» را از یک معلم ساده و بی دست و پا همچون «آقای چیپس» در فیلم خداحافظ، آقای چیپس (با بازی پیتر اوتول)، به تبهکاری بی رحم مثل «تونی مونتانا» ی فیلم صورت زخمی (با بازی آل پاچینو) تبدیل کند؛ طوری که بینندهٔ سریال در لحظاتی به سختی بتواند با او همزاد پنداری کند و از تصمیمهای ناگهانیاش شگفت زده شود. سریال بریکینگ بد Breaking Bad با قرار دادن یک معلم شریف و بی ادعا در موقعیتهای بسیار خطرناک سعی داشته تا دشواری گرفتن تصمیمات کلیدی در لحظات بحرانی را نشان دهد، آنجا که یک قدم اشتباه میتواند یک عمر فعالیت نتیجه بخش را تباه کند. بنابراین سریال در شخصیت پردازی قهرمان داستان و اطرافیانش یک ساختار شکنی انجام داده، طوری که بسیاری از شخصیتهای اصلی آن خوب یا بد مطلق نیستند و با توجه به موقعیتهای مختلف، واکنشهای متفاوت از خود نشان میدهند و طی گذشت زمان تغییر میکنند.
از نکات مهم دیگر این سریال، شیوه روایتاش است که همان خط اصلی سناریو یعنی افتادن آقای وایت در راه خلاف را دنبال میکند. سریال بریکینگ بد Breaking Bad، اپیزود مستقل و بی ربط به پیکره اصلی ندارد؛ ساختاری که کاملاً با دیگر سریالهای مطرح تلویزیون مثل خانوادهٔ سوپرانو یا شش فوت پایین تفاوت دارد؛ سریالهایی که در هر اپیزودشان ماجراهای جدیدی برای کاراکترها اتفاق میافتند. از طرفی، گیلیگان با نمایش گریزهایی به آینده در ابتدای برخی از اپیزودها، به نوعی بیننده را از سرانجام ماجرا مطلع میسازد. این ترفند علاوه بر افزایش حس تعلیق و کنجکاوی در مخاطب، توجه او را بیشتر به چگونگی وقوع یک اتفاق جلب میکند. راهکاری که کاملاً در خدمت تاکید سریال بر چگونگی روند تغییر شخصیتهاست.
دستاورد دیگر فیلمنامه سریال بریکینگ بد Breaking Bad، پرهیز از دیالوگهای کلیشهای و قابل پیش بینی اکثر سریالهای معروف، به کمک حفظ لحن کمیک در دل ماجراهای دراماتیک است. طنز سیاه سریال را از این جهت میتوان تا حدودی به غافلگیریهای فیلمهای کوئنتین تارانتینو نیز شبیه دانست. به طور کلی گیلیان با این سریال توانسته با شجاعت از بسیاری کلیشههای مرسوم سریالهای تلویزیونی فاصله بگیرد و اثری متفاوت خلق کند.
یکی دیگر از دلایل اهمیت این سریال، بازی درخشان برایان کرانستون در نقش اصلی است. شخصیت والتر وایت بدون شک یکی از پیچیدهترین و غیر قابل پیش بینیترین شخصیتهای تلویزیون آمریکاست و کرانستون با هنرمندی توانسته به گونهای آن را به تصویر بکشد که گاهی برایش همچون کودکی که در مخمصه افتاده دلسوزی کنیم و گاهی از بی رحمی و زیرکی بی امانش متعجب شویم. از طرفی، دیگر بازیگران ثابت این سریال هم نقش آفرینیهای موفقی ارائه دادهاند، به ویژه جیانکارلو اسپوزیتو و آرون پال در نقشهای فرینگ و جسی که اولی با خونسردی بی رحمانه و دومی با رفتارهای گاه بچه گانهاش بارها مخاطب را هیجان زده کردهاند.
سریال بریکینگ بد Breaking Badفصل به فصل بهتر میشود و این میتواند عامل بسیار مهمی در محبوبیت این سریال باشد. کیفیت سریالها معمولاً با فراز و نشیبهایی همراه هست و خیلی کم پیش میآید که سریالی بتواند در همه فصلها کیفیت خود را حفظ کند. با این وجود این سریال نه تنها افت نمیکند، که اتفاقاً هر فصل که میگذرد بر جذابیت و پیچیدگیاش افزوده میشود.
«شیمی، یعنی علم تغییرات …». شاید این جمله والتر وایت خطاب به دانش آموزان کلاساش در سکانسهای ابتدایی، کلیدی باشد برای درک بهتر جهان این سریال؛ سریالی که در آن زندگی و شخصیت قهرمانش درست مثل یک واکنش شیمیایی، در اثر یک تصمیم حیاتی دگرگون میشود. والت معلم شریف و زحمت کش شیمی دبیرستان است که بعد از عمری فعالیت مجبور است برای تامین مخارج خانوادهاش پس از مدرسه در یک کارواش با مواد سمی و مدیری نچسب سر و کله بزند و از طرف دیگر در خانه نیز رابطهاش با همسرش (اسکایلر) رو به روز سردتر میشود، نمیتواند ارتباط صمیمی با پسر بیمارش برقرار کند. مدام از خواهر زن و باجناقاش (هنک، پلیس مبارزه با مواد مخدر و دارای زندگیای مرفه) سرکوفت و زخم زبان میشنود و شرکای قدیمیاش هم پروژه تحقیقاتی او را دزدیده و از آن پول هنگفتی در میآورند. به هر ترتیب شرایط والت به گونهای است که گویی سرنوشت او و زندگیاش را به مضحکه گرفته است. حال و روز والت روز به روز بدتر میشود تا این که میفهمد بر اثر کار در کارواش به سرطان ریه نیز دچار شده. او نگاهی به گذشته خود میاندازد و حاصل عمرش را چیزی جز مقدار ناچیزی پول نمیبیند. این حس شکست خوردگی حال و هوایی پوچ به زندگی والت بخشیده و او را نسبت به خیلی چیزها بی تفاوت میکند. در چنین شرایطی او تصمیم میگیرد در ماههای آخر عمرش، حق خود را از زندگی بگیرد و سالهای از دست رفته را در چند ماه جبران کرده و پس از مرگ خود سرمایهای برای خانوادهاش دست و پا کند. اما برای رسیدن به این هدف راهی جز خلاف وجود ندارد و والت نیز علم دیگری جز شیمی نمیداند. نتیجه این که او میان شیمی و خلاف پلی میزند و روی به تولید ماده مخدر شیشه میآورد، آن هم خالصترین شیشهای که تاکنون تولید شده است.
او در این راه از یکی از شاگردان تنبل خود در گذشته، جسی پینکمن، که حالا در کار مواد است کمک میگیرد. همکاریای که فراز و نشیبهایش یکی از مهمترین محورهای سریال را شکل میدهد؛ معلم و شاگرد چند سال پس از کلاس درس در موقعیتی غریب دوباره سر راه هم قرار گرفتهاند، با این تفاوت که این بار معلم نیز همچون شاگرد از راه به در شده است! جسی پس از والتر مهمترین شخصیت داستان است و بخش قابل توجهی از زمان سریال را به خود اختصاص میدهد. او که در ابتدا خلافکاری بی قید و دست و پا چلفتی به نظر میرسید، رفته رفته به شخصیتی دوست داشتنی و با معرفت تبدیل میشود که با وجود درگیریهای متعددش با والت که گاهی اعصاب مخاطب را نیز خرد میکند، چند بار جان او را از مرگ نجات میدهد. باورپذیر درآمدن شخصیت جسی به کمک نمایش تمام وجوه زندگیاش، از جمله اعتیاد او به مواد، رابطهاش با خانواده، رابطههای ناکام عاشقانهاش، افسردگی و سادگی معصومانهاش شکل گرفته است. شاید یکی از مهمترین کارهای آقای وایت در دوران خلافکاریاش، تربیت جسی باشد. شاگردی که اگرچه در شیمی بی استعداد بود، اما نشان داد که استعداد خوبی در تبدیل شدن به یک خلافکار کارآمد دارد؛ آن هم خلافکاری که بر خلاف معلماش که روز به روز پستتر میشود، اصول اخلاقی خود را نیز حفظ میکند.
برگردیم به اصل ماجرا و به این نکته کلیدی اشاره کنیم که پس از مدت کوتاهی انگیزه واقعی والت برای خلاف، که همان تامین مخارج درمان خود و زندگی خانوادهاش بود، تغییر میکند؛ او از جایی به بعد در واقع میخواهد با طی کردن این مسیر پر خطر، قدرت و اعتماد به نفس از دست رفتهاش را برگرداند و دوباره بر زندگی خود مسلط شده و حقش را پس بگیرد. او دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد و تنها میخواهد از راه خلاف به زندگی خود معنا ببخشد. البته ماجرا وقتی پیچیدهتر میشود که والتر با درآمد فراوانش از تولید شیشه آبی موفق میشود به راحتی خرج درمان خود را بپردازد و پس از مدتی بهبود پیدا کند. او که پیش از این با علم به این که به زودی خواهد مرد دست به خطر کردن می زد، حالا مجبور است با سلامتی کامل قدم در این مسیر وحشتناک بگذارد. حالا دیگر انگیزهها و شخصیت والتر به کلی با گذشته متفاوت است؛ او به خطر کردن عادت کرده و با جاه طلبی میل به کسب قدرت و ثروت بیشتری دارد. حالا او یک تبهکار تمام عیار است و روی خلاف زندگیاش کاملاً بر روی دیگر سنگینی میکند. والتری که از سرطان نجات پیدا کرده، حالا خود همچون سرطانی هر کس که در مقابلاش بایستد را به کام مرگ میکشد. او رفته رفته خشنتر و پر جراتتر میشود، اصولاش تغییر میکند و حرفهایتر به پیش میرود.
والتر بی ابهت گذشته، آن قدر در قالب مستر هایدیاش (هایزنبرگ) در انواع و اقسام پلیدیها مثل دروغگویی، مکر، قتل و خیانت استاد میشود که نقشههایش از حالت مضحک ابتدای سریال، به چنان پیچیدگیای میرسد که خطرناکترین باندهای قاچاق نیز از پس او بر نمیآیند.
دردسرهای والت البته تنها محدود به باندهای قاچاق نیست، او با دروغهایش مدام هایزنبرگ (نام یک شیمی دان معروف) را از خانواده و اطرافیانش پنهان میکند، آن هم در حالی که برادر زنش، هنک، مسئول رسیدگی به پرونده شیشه آبی است و نمیداند که هایزنبرگ کسی نیست جز باجناق صاف و سادهاش! نکته جالب اما مربوط به شخصیت همسر والتر است. او که از حرفه جدید والتر متنفر بود، تحت تاثیر درآمد هنگفت والتر رفته رفته به یک شریک جرم حسابگر تبدیل میشود و روی به پولشویی درآمد حاصل از فروش مواد میآورد.
سریال بریکینگ بد Breaking Bad از جنبههای متفاوتی شایسته ستایش است. علاوه بر این شیوه روایی هوشمندانه و فیلمنامه درخشانش، کارگردانان تلاش کردهاند با فیلمبرداری اکشن – نیمه مستند سریال، صحنههای درگیری را نفس گیر و باورپذیر ارائه دهند و از طرفی به وسیله استفاده از قابهای ثابت، همراه با تغییر فوکوس دوربین در سکانسهای ساکت و رعب آور معاملات مواد در بیابان، مخاطب را یاد وسترنهای ماندگار سرجیو لئونه بزرگ بیاندازند. استفاده از نمای نقطه نظر نیز نقش مهمی در فضای بصری این سریال دارد و بارها و در اپیزودهای مختلف از آن استفاده شده است. موسیقی سریال نیز با استفاده از موتیفهای سبک کانتری آمریکا با پس زمینهای از سبک الکترونیک، به خوبی حس مرگ و اضطراب حاکم بر جهان اثر را القا میکند.
در انتها باید گفت که اگر طرفدار سریالهای اکشن و جنایی هستید، ماجراهای هیجان انگیز والتر شما را سرجایتان میخکوب خواهد کرد. اگر به دنبال خندیدن هستید، مکالمات والتر و جسی به تنهایی ارزش یک کمدی موقعیت قوی را دارند و در نهایت اگر میخواهید غافلگیر شوید و برای هرچه سریعتر دیدن اپیزودهای بعد آرام و قرار خود را از دست دهید، میتوانید هر لحظه انتظار داشته باشید تا عملی غریب از هایزنبرگ مخوف سر بزند! فقط این نکته را از یاد نبرید که سریال بریکینگ بد Breaking Bad درباره یک تولید کننده مواد مخدر نیست، بلکه این قضیه تنها بهانهایست برای خلق شخصیت پیچیدهای که از دل رفتارها و تصمیماتش میتوانیم معانی گستردهای استخراج کنیم. جهانی که حول شخصیت والتر وایت خلق شده هنوز ابعاد ناشناخته فراوانی دارد که باید برای پی بردن به آنها تا پخش فصلهای بعدی صبر کنیم.
حاشیهها
- سریال در شهر آلبوکرکی در ایالت نیومکزیکو آمریکا ساخته میشود که وقایع سناریو نیز در آن اتفاق میافتند.
- آر. جی. میته، بازیگر نقش پسر آقای وایت، مثل شخصیتاش در سریال، در زندگی واقعی نیز از ناتوانی جسمی اپی لپسی خفیف رنج میبرد.
- گیلیگان، از روانشناسی رنگها در نوع پوشش کاراکترهای سریال استفاده میکند؛ مثلاً اسکایلر (همسر والت) رنگ سبز میپوشد، که نماد جاه طلبی و میل به ترقی است و البته پول درآوردن بیشتر از راه خلاف!
- تیتراژ ابتدایی سریال، ابتدای کلمات عبارت Breaking Bad را با عناصر برم (Br) و باریوم (Ba) از جدول مندلیف نمایش میدهد. همچنین فرمول شیمیایی متامفتامین/ شیشه (C10H15N) نیز قابل مشاهده است.
- برایان کرنستون، بازیگر نقش پیچیده آقای وایت، قبل از این سریال، در مجموعهٔ کمدی مالکوم، فرزند وسطی خانواده نقش پدری مهربان و شوخ طبع را بر عهده داشت!