سریال جهنم متحرک Hell On Wheels – نقد، بررسی و خلاصه داستان

کارگردانان: دیوید فون آنکن، آدام دیویدسون، جان شیبان. تم موسیقی سریال: گوستاوو سانتایولایا.

بازیگران: السون مونت (کالن بوهانن)، کالم مینی (توماس دورانت)، کامن (ایلام فرگوسن)، دامنیک مک الیکوت (لیلی بل)، ادی اسپیرز (جوزف بلک مون)، بن اسلر (شان مک گینس)، فیل برک (میکی مک گینس)، کریستوفر هیرال (سوئد)، رابین مک لیوی (ایو)، تام نونان (کشیش کول)، دانکن اولرن شاو (آقای تول)، دان نورود (سالمز)، کاشا کروپینسکی (روث)، جنیفر فرین (لوئیس الیسون)

خلاصه سریال هل آن ویلز Hell On Wheels

سال 1865، جنگ داخلی آمریکا پایان یافته است و آبراهام لینکن موفق شده تا لغو برده‌داری را به قانون اساسی اضافه کند. حالا آمریکای دوپاره از جنگ در مرحلهٔ جدیدی قرار دارد، شمالی‌ها و جنوبی‌ها که تا یک سال قبل در مقابل هم می‌جنگیدند باید در کنار هم بایستند و از همه مهمتر این که انقلاب صنعتی آغاز شده است. در این میان کالن و بوهانن، سرباز سابق جبههٔ جنوب که در جریان جنگ شاهد قتل و تجاوز به همسرش بوده، برای گرفتن انتقام به هل آن ویلز می‌رود. منطقه‌ای کارگری که توسط شرکت راه آهن یونیون پاسیفیک و تشکیلات مردی به نام توماس دورانت برای ساخت راه آهن سراسری آمریکا اداره می‌شود. بوناهن به عنوان سر کارگر در این ناحیه مشغول می‌شود و تا رد قاتلین همسرش را پیدا کند و درعین حال باید با دردسهای منطقه مثل برده‌های سابق، سرخپوست‌ها و زد و بندهای پشت پردهٔ راه آهن سرو کله بزند.

تمام سریال در کلگری کانادا و مجموع قسمت هر فصل هل آن ویلر هم طی هشتاد روز فیلمبرداری شده است.

عنوان سریال هل آن ویلز Hell On Wheels برگرفته از لقبی است که در زمان ساخت راه آهن سراسری آمریکا، برای مناطق مسکونی بدنامی استفاده می‌شد که در کنار ریل‌های در حال ساخت شکل می‌گرفتند.

بعد از موفقیت ددوود، شبکه‌های کابلی آمریکا بار دیگر به سراغ یک سریال وسترن رفته‌اند. اگر چه در هل آن ویلز تم قدمی انتقام و رستگاری به شکل محسوسی مشاهده می‌شود اما اینجا خبری از لانگ‌شات‌ها و صحراهای طلایی مشهور وسترن‌های کلاسیک نیست و در عوض این سریال خشن و سرد پر است از خون و گل و زخم. هل آن ویلز بیشتر از وسترن، یادآور رمان‌های قطور کلاسیک است که داستان پر از شخصیت و جزئیات خود را در یک بستر حساس تاریخی روایت می‌کنند.

داستان سریال هل آن ویلز Hell On Wheels در زمانی اتفاق می‌افتد که پس از جنگ داخلی، ساختار اقتصادی آمریکا از کشاورزی به سمت صنعت حرکت می‌کند و با لغو قانون برده‌داری، طبقهٔ جدید کارگر در حال شکل‌گیری است. در این شرایط راه آهن سراسری فقط به گسترش انقلاب صنعتی کمک نمی‌کند. جنگ مردم را به دو پاره تقسیم کرده و راه آهن باید مانند نخ بخیه این شکاف را بپوشاند و بار دیگر فرهنگ واحدی خلق کند. شخصیت‌های سریال که در میان آنها هم برده‌دار وجود دارد و هم بردهٔ آزاد شده، هم سرخ‌پوست و هم مهاجر، معصومیت خود را در جنگ از دست داده‌اند. حالا یا باید نظم جدید را درک و هم قدم با آن حرکت کنند تا سوار قطار باشند، یا آن که برای التیام زخم‌های جنگ، به ساخت ریل‌های راه آهن مشغول شوند.

بازی‌های کامپیوتری استراتژیک، به ساده‌ترین شکل ممکن چگونگی توسعه و گسترش تمدن را توضیح می‌دهند. اما آن چیزی که گفته نمی‌شود، قیمتی است که مردم برای تغییر هر مرحله از تمدن پرداخت می‌کنند. هل آن ویلز سعی دارد، تصویر واضحی از پیدایش آمریکا و سرمایه‌داری جدید ارائه دهد و از نکات مهم تاریخی، به تفسیر تازه‌ای می‌رسد که یادآور بسیاری از موضوعات اجتماعی روز است. ارتباط میان طبقهٔ توسعه طلب جدید که برای بقای خود به زمین‌های سرخ‌پوست‌ها احتیاج دارند و از طرف دیگر مقابلهٔ خونین بومیان، به حضور آمریکا در خاورمیانه و شکل‌گیری تروریسم بی شباهت نیست. یا می‌شود به وضعیت مهاجران و برده‌ها و کلیسا به عنوان نهاد مجری اخلاق اشاره کرد.

علاوه بر لحن و فضا، ساختار هل آن ویلز هم برگرفته از رمانهای بلند است. در اینجا کمتر اثری از بازیگران مهمان و داستانهای فرعی هفتگی دیده می‌شود و در عوض، موقعیت‌ها، شخصیت‌های تأثیرگذار و روابط میان آنهاست که سریال را پیش می‌برد. با وجود تمام بحث‌ها دربارهٔ سرمایه و قدرت، قصهٔ عشق و نفرت و غریزهٔ انسانها به سخت لوکوموتیو سریال تبدیل می‌شود و بیننده هم تصور نمی‌کند که با یک سخنرانی یک ساعته دربارهٔ تاریخ آمریکا طرف است. البته همان طور که مطالعهٔ رمان‌های سنگین تا زمانی که شخصیت‌ها معرفی شوند، موقعیت‌ها جا بیافتند و خطوط داستانی خود را نشان دهند، به حوصله احتیاج دارد، سریال هل آن ویلز Hell On Wheels هم کمی زمان می‌برد تا بیننده‌اش را حسابی درگیر کند.

این مشکلی است که در بیشتر نقدهای سریال هم به آن اشاره شده است. اگر چه واکنش کلی منتقدان به هل آن ویلز را می‌توان مثبت ارزیابی کرد اما خیلی‌ها روی سرد بودن فضا و کند بودن داستان آن دست گذاشته‌اند. البته بینندگانی که این وسترن شبکهٔ ای ام سی را دنبال کرده‌اند، آن را از منتقدان بیشتر دوست دارند و این را می‌شود از امتیازها و نقدهای کاربران در اینترنت و آمار قابل توجه بینندگانش هم فهمید.