فیلم تاوان – خلاصه داستان، نقد و بررسی – Payback (1999)

کارگردان : برایان هلگلاند
فیلمنامهنویس : تری هیز و هلگلاند، بر مبنای داستانی نوشتهٔ دانلد وستلیک
فیلمبردار : اریکسن کور
آهنگساز(موسیقی متن) : کریس بوردمن
هنرپیشگان : مل گیبسن، ماریا بلو، کریس کریستوفرسن، جان گلاور، جیمز کابرن، دیوید پیمر، گرگ هنری و دبورا کارا اونگر
̎پورتر̎ (گیبسن)، توسط دوستش، ̎وال̎ (هنری)، به جریان سرقتی کشیده میشود. در حالیکه دارند صد و سیهزار دلار پول ̎شستهشده̎ای را میدزدند ـ که در واقع توسط مافیای چینی از فروش موادمخدر بهدست آمده ـ هیچکس پلیس را خبر نمیکند. همهچیز بهخوبی و خوشی سپری میشود تا اینکه همسر ̎پورتر̎، ̎لین̎ (اونگر) از پشت به ̎پورتر̎ شلیک میکند. در واقع پس از آن که ̎وال̎ عکس ̎پورتر̎ را همراه زنی دیگر (بلو) به ̎لین̎ نشان میدهد، این دو برای کشتن ̎پورتر̎ زد و بند میکنند تا بدهی ̎وال را به مافیا بپردازند و او بتواند دوباره کارش را با ̎سندیکا̎ شروع کند. اما نقشهشان درست طراحی نشده، چون پنج ماه بعد ̎پورتر̎ برمیگردد: حالا تبدیل به یک دیوانهٔ روانی تمام عیار شده و هفتاد هزار دلارش را میخواهد…
هلگلاند همراه کورتیس هنسن به خاطر محرمانه لسآنجلس (هنسن، ۱۹۹۷) اسکار فیلمنامهٔ اقتباسی را گرفته است. حالا در تاوان فیلمنامه و کارگردانی بهعهدهٔ او است و بهنظر میرسد سر و کلهٔ مدعی جدیدی برای نوآر التقاطی امروزی پیدا شده است. این نکته میتواند روشنگر باشد که داستان شکارچی نوشتهٔ وستلیک در ۱۹۶۷ بهوسیلهٔ جان بورمن، برای ساخت یک نوآر روشنفکرانه و نامتعارف (درست به هدف، ۱۹۶۷) بهکار رفت و بیش از سه دهه پس از آن تاریخ، هلگلاند همان دستمایه را به فیلم سرراست، قهرمانپرداز و سرگرمکنندهای برگردانده است.
بنابراین تقریباً هر مقایسهای، منتفی است. تاوان نگران پیچیدگیهای شخصیتی یا فانتزی ̎روح بازگشته̎ نیست. گالری شخصیتهای مفرحی است که انگار یک ضرب از قلب داستانهای عامهپسند سر برآوردهاند (یا در واقع احضار شدهاند)، همان نامهائی که با سردی و خشونت خاصی بر زبان میآیند. حتی ذرهای از تازگی و اصالت درست به هدف کاسته نشده است، ولی تاوان هم انتقامجوی تنها و تکروی جذابی دارد که نامش از ̎واکر̎ به ̎پورتر̎ تغییر یافته است و همچنان همان پولی را که سهم خود میداند، از سندیکای ظاهراً انعطافپذیر میخواهد (یکی از شوخیهای درخشان داستان). جالب اینکه بهرغم تفاوتهای دههٔ ۱۹۶۰ با دههٔ ۱۹۹۰، سندیکا همان مفهوم نامشخص و شبهانتزاعی خود را حفظ کرده است. طنز و فضای سیاه و جنگلگونهٔ شهری بهخوبی در هم آمیختهاند و گیبسن ـ که قطعاً نمیتواند ادعای تأسی به لیماروین را داشته باشد ـ ژستهای خونسردانهٔ اعتماد بهنفس را تمیز اجراء میکنند.
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
فیلم بهدرستی محملی برای کاریزمای دلپذیر او است. هلگلاند کلک موفقی را برای پایان فیلم نگه میدارد: جائیکه تدوین موازی و استفاده از زنگ تلفن تماشاگر را گمراه میکند که خبیثها دارند سر وقت زن میروند، در حالیکه در واقع آپارتمان خالی و بمبگذاری شدهٔ ̎پورتر̎ در انتظارشان است. صحنهای که گیبسن، کابرن را در بدو مراجعت به خانهاش و همراه محافظانش غافلگیر میکند، عالی است: از لحاظ امتداد تعلیق، گفتوگو، بحرانی بودن مواجهه و طنز (بهویژه آن دو محافظی که با وجود کیفهای سنگین و قیمتی کابرن دستها را بالا بردهاند و سر آخر از پا در میآیند، در حالیکه کابرن هم اخراجشان را اعلام میکند.)