فیلم جنگهای ستارهای: اپیزود یک ـ تهدید شبح – خلاصه داستان، نقد و بررسی – Star Wars: Episode I – The Phantom Menace (1999)

سال تولید : ۱۹۹۹
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : ریک مکالم
کارگردان : جرج لوکاس
فیلمنامهنویس : جرج لوکاس
فیلمبردار : دیوید تاترسال
آهنگساز(موسیقی متن) : جان ویلیامز
هنرپیشگان : لیام نیسن، اوان مکگرهگور، ناتالی پورتمن، جیک لوید، پرنیلا آگوست، (صدای) فرانک آز، ترنس استامپ و (صدای) احمد بست
نوع فیلم : رنگی، ۱۳۲ دقیقه
̎اوبی ـ وانکنوبی̎ (مک گرهگور)، شوالیهٔ کارآموز جدای، تحت سرپرستی و آموزش ̎کوئی ـ گنجین̎ (نیسن) قرار دارد. هنگامیکه ̎فدراسیون تجارت̎ تمامی راههای رفت و آمد به سیارهٔ نابو را سد میکند، ̎کوئی ـ گن̎ و ̎اوبی ـ وان̎، مأموریت مییابند تا این مشکل را حل کنند: اما وقتی به نابو میرسند، توسط یک گونگان صمیمی ولی فرصتطلب به نام ̎جارجار̎ (با صدای بست)، نزد ̎آمیدالا̎ (پورتمن)، ملکهٔ نابو برده میشوند. ̎کوئی ـ گن̎ و ̎اوبی ـ وان̎ خیال دارند ̎آمیدالا̎ را تا جلسهٔ ملاقاتش با رهبران جمهوری در کورسکانت همراهی کنند، اما بهدلیل مشکلاتی در سفینهشان، مجبور میشوند در سیارهٔ تاتوئین بمانند و در همینجاست که ̎کوئی ـ گن̎، ̎آناکین اسکای واکر̎ (لوید) نه ساله را ـ که بعدتر پدر ̎لوک اسکایواکر̎ و به ̎دارت ویدر̎ معروف خواهد شد ـ ملاقات میکند که اکنون بردهٔ یک دلال خرت و پرت است. ̎کوئی ـ گن̎ بلافاصله مجاب میشود که پسرک میتواند به رهبری که برای جدایها در نظر گرفته بوده، تبدیل شود و برای آزادیاش چک و چانه میزند و به پسربچه راه و رسم استفاده از ̎نیرو̎ را آموزش میدهد…
دو دهه پس از تسخیر روح یک نسل از سینماروها با سهگانهٔ جنگهای ستارهای (لوکاس، ۱۹۷۷؛ اورین کرشنر، ۱۹۸۰ و ریچارد مارکواند، ۱۹۸۳)، لوکاس در شکل و قالبی جدید حماسهاش را پی میگیرد. ابتدا در یک تغییر بنیادین سه قسمت قبل در نسخهٔ تجدیدشدهٔ جلوههای ویژه روی DVD به قسمتهای چهارم تا ششم بدل میشوند و سه فیلمی که لوکاس روی ساختشان برنامهریزی میکند، به سه قسمت نخست بدل میشوند تا لوکاس نشان دهد ̎آناکین اسکایواکر̎ چگونه به نیمهٔ تاریک میپیوندد و به ̎دارت ویدر̎ بدل میشود. در این تحول البته لوکاس بیشترین تکیه را روی استودیوی شخصی ساخت جلوههای ویژهاش یعنی ̎اینداستریال لایت اند مجیک̎ دارد و فیلمنامه چنانکه باید غنای فیلمهای قبلی را ندارد. برای همین در سالهای اوج و رواج جلوههای ویژه، حاصل آنقدرها با نمونههای مشابه پایان دههٔ ۱۹۹۰ تفاوت ندارد. میماند نامهای آشنا و اسطورهای که نسلها را یکی پس از دیگری همراه خود کرده و همین هواداران متعصبند که فروشی خیرهکننده را برای فیلم رقم میزنند؛ اگر نه مقایسهٔ ̎جدای̎ خلقشده توسط الک گینس با آنچه لیام نیسن یا مک گرهگور به آن جان میدهند، بیشتر به یک شوخی میماند.