فیلم هواپیما – خلاصه داستان، نقد و بررسی – Airplane! (1980)
سال تولید : ۱۹۸۰
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : جان دیویسن
کارگردان : جیم ایبراهمز، دیوید زوکر و جری زوکر
فیلمنامهنویس : جیم ایبراهمز، دیوید زوکر و جری زوکر
فیلمبردار : جوزف بیروک
آهنگساز(موسیقی متن) : –
هنرپیشگان : رابرت هیز، جولی هگرتی، لوید بریجز، پیتر گریوز، لسلی نیلسن، کریم عبدالجبار و رابرت استاک.
نوع فیلم : رنگی، ۸۷ دقیقه.
مهمانداری بهنام «الین» (هگرتی)، پیش از پرواز از لس آنجلس به شیکاگو، به نامزدش، «تد استرایکر» (هیز) که راننده تاکسی است، میگوید، که همه چیز بین آنان تمام شده. با این همه «تد» نیز سوار هواپیما میشود. طی پرواز، «تد» و «الین» خاطرات آشنائیاش را در خاور دور مرور میکنند: «تد» یک خلبان جنگی بوده که بهدلیل مرگ هفتنفر از افراد تحت فرماندهیاش مدتهاست از هدایت هواپیما میترسد. به هنگام شام، هرکسی که ماهی خورده – از جمله خلبان (گریوز) و دستیارانش – مسموم میشود و «تد» با تشویق «دکتر روماک» (نیلسن) و راهنمائیهای فرمانده سابقش، «رکس کریمر» (استاک) از برج مراقبت، بالاخره هواپیما را سالم به زمین مینشاند.
هجویهای شیرین بر مجموعه فیلمهای فرودگاه و اصولاً ژانر سینمای فاجعه، که فیلمهائی مثل تب شنبه شب (جان بدهم، 1977) را هم بینصیب نمیگذارد و از نظر شوخیهای پیاپی با خود سینما، گوی سبقت را از آثار ملبروکس میرباید. رگبار شوخیهای فیلم از همان عنوانبندی (بال پشت هواپیما که مثل باله کوسه از لای ابرها بیرون زده، همراه با موسیقی فیلم آروارهها، ساخته استیون اسپیلبرگ، 1975) شروع میشود و بیوقفه ادامه مییابد، و طبیعتاً نمیتوان انتظار داشت که همهشان به یک اندازه خندهدار باشند. بعضی، مثل شوخی وارد شدن هواپیما به سالن انتظار و نیز شوخی دلداری دادن مسافری وحشتزده با سیلی (و بعد با انواع و اقسام وسایل قتاله!) از نظر فکر و اجرا فوقالعادهاند، ولی بعضی دیگر (مثل شوخی کلامیِ بازی با واژه «عکسبرداری» – که عملاً به برداشتن عکسهای روی دیوار منجر میشود) یا کل حضور بازیکن نامدار بسکتبال، عبدالجبار، زیاد خوب از آب درنیامده است. در سال 1982، کن فینکلمن با همین گروه بازیگران، دنبالهای بر این فیلم ساخت، که ارزشهای فیلم اولی را بیشتر نمایان میکرد.