فیلم گنگستر آمریکایی – نقد، تحلیل و خلاصه داستان – American Gangster 2007

کارگردان: ریدلی اسکات. بازیگران: دنزل واشنگتن، راسل کرد، چیوئل اجیوفور، جاش برولین و تد لوین، 157 دقیقه.

گنگستر امریکایی بر اساس داستان واقعی ساخته شده است. استیو زیلیان، فیلمنامه نویسی که با نوشتن فیلمنامه فهرست شیندلر به شهرت رسید، فیلمنامه گنگستر آمریکایی را از روی مقاله بازگشت پروانه نوشته مارک یاکوبسون، نوشته است. دو بازیگر برنده اسکار، دنزل واشنگتن و راسل کراو، نقش‌های اصلی فیلم گنگستر آمریکایی را بازی می‌کنند؛ فیلمی که در ابتدا قرار بود نمایش پدر خوانده سیاه باشد.

دنزل واشنگتن در یکی از بهترین نقش آفرینی‌های دوران حرفه‌ای‌اش، در نقش فرانک لوکاس ظاهر شده است. قصه فیلم در اوایل دهه ۷۰ میلادی سپری می‌شود. در این زمان جنگ ویتنام هنوز ادامه دارد. مصرف مواد مخدر به ویژه در خیابان‌های نیویورک رو به افزایش است. فرانک لوکاس جوان سیاه پوستی است که برای بامبی جانسون، قاچاقچی معروف نیویورکی کار می‌کند، لوکاس راننده، محافظ و کیف کفش بامبی است. بمبی بر اثر یک سکته قلبی می‌میرد. فرانک که به چم و خم کارهای ارباب سابقش آگاه است، عمل جای او را می‌گیرد و به تدریج مبدل به یک قاچاقچی سرشناس در محله هارلم نیویورک می‌شود. این در حالی است که گنگسترهای سیاه پوست و مافیا رقبای اصلی لوکاس به شمار می‌روند. لوکاس برای این که موقعیت خود را مستحکم تر کند، عازم تایلند می‌شود تا مستقیماً و بدون وجود هیچ واسطه‌ای مواد مخدر را از تولید کننده اصلی خریداری کند. لوکاس سپس از طریق یکی از آشنایان خود موفق می‌شود هروئین خریداری شده را در تابوت‌های سربازان کشته شده آمریکایی در جنگ ویتنام جاسازی کرده و آن را وارد خاک آمریکا کند.

به این ترتیب هروئینی که لوکاست در نیویورک به فروش می‌رساند دو برابر خالص تر و ارزانتر از دیگر هروئین هاست. این ویژگی باعث می‌شود که کسب و کار لوکاس رونق بگیرد. لوکاس در زندگی خصوصی انسان دلپذیر و خوشایند است. همسرش (لیماری نادال) را به شدت دوست دارد و مادرش (روبی دی) را هر یکشنبه به کلیسا می‌برد. اما هروئین خالص که او توزیع می‌کند تاکنون باعث مرگ بسیاری از مصرف کنندگان شده. از طرف دیگر با ریچی رابرتز (راسل کرو) آشنا می‌شویم. ریچی پلیسی است که در جوخه مبارزه با مواد مخدر عضو است. ریچی برخلاف بسیاری از همکارانش آدم سالمی است و اهل رشوه گرفتن نیست و به همین دلیل محبوبیت زیادی نزد همکارانش ندارد! ریچی درصد دست که با یافتن مدارک روشن جلوی فعالیت لوکاس را بگیرد. اما ریچی در زندگی خصوصی و حرفه‌ایش با مشکلاتی روبروست. همسر سابق ریچی (کارلا گالینگو) برای گرفتن حق سرپرستی تنها پسرشان اقدام کرده است. کارآگاه تروپو (جاش برولین) هم که اهل رشوه گیری و حق حساب است مانعی بر سر فعالیت‌های کاری ریچی است …

فیلم خوب گنگستر امریکایی دو کاراکتر محوری دارد -لوکاس و ریچی – که برخورد و تقابل آن‌ها قرار بوده که موتور محرکه فیلم باشد، اما شرط اصلی برای موفقیت چنین رویکردی، متوازن بودن رابطه مذکور است. متاسفانه رابطه لوکاس و ریچی متوازن نیست. لوکاس حضور سنگین تر و جذاب تری در فیلم دارد. ریچی هماورد مناسبی برای لوکاس نیست. فیلم هرگاه که روی کاراکتر لوکاس متمرکز می‌شود، در اوج است اما بخش‌های مربوط به ریچی بیش و کم ملال آور است.

البته این به معنای آن نیست که فیلم گنگستر آمریکایی فیلم خسته کننده‌ای است. دریدلی اسکات هرگز فیلم خسته کننده و غیر سرگرم کننده نساخته است. گانگستر آمریکایی هم از این قاعده مستثنا نیست؛ هر چند که جزو بهترین کارهای سازنده به شمار نمی‌رود. یکی از ویژگی‌های ارزنده فیلم، آشنا کردن تماشاگر با دقایق و ظرایف حرفه قاچاق مواد مخدر در آمریکا است. بازی دنزل واشنگتن به یکی از دیدنی ترین چیزهای گنگستر آمریکایی است. واشنگتن توانسته تمام سایه روشن‌های کاراکتر فرانک لوکاس را عینیت بخشد. اصولاً کاراکتر لوکاس که برآیندی است از احساسات و گرایشات متناقض، برگ برنده فیلم به شمار می‌رود. بازی آرماند آسانته نقش همکار زیر دست فرانک و نیز بازی جاش برولین در نقش کارآگاه تروپو، حائز اعتناست. متاسفانه رسول کرو به سبب محدودیت‌های فیلمنامه نتوانسته درخششی هم ارز واشنگتن داشته باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا