فیلم اگه میتونی منو بگیر – نقد، تحلیل و خلاصه داستان – Catch Me If You Can 2002
اگه میتونی منو بگیر البته جزو شاهکارهای اسپیلبرگ به شمار نمیرود، اما یقیناً یکی از سرگرم کنندهترین و لذت بخشترین فیلمهای اوست. بعد از فیلم تیره و سیاه گزارش اقلیت، کمدی اگه میتونی منو بگیر میتواند در حکم یک شوک بزرگ برای ما دوستداران اسپیلبرگ به شمار رود. قصه فیلم از روی داستان واقعی یک کلاهبردار جوانسال آمریکایی در دهه شصت به نام فرانک ابنیل جونیور (لئوناردو دی کاپریو) اقتباس شده است. فرانک از شانزده تا بیست و یک سالگی، به کار جعل و کلاهبرداری در آمریکا و دیگر نقاط جهان مشغول بود و از این طریق ۵/۲ میلیون دلار به جیب زد. در زمان حاضر، آقای فرانک ابنیل بعد از دههها که از کلاهبرداریهای تاریخیاش میگذرد، به عنوان یک متخصص کارکشته در زمینه ایمنی مالی و شرکتهای تجاری به کار شرافتمندانه در آمریکا مشغول است.
قهرمان فیلم، فرانک جوان است که با بازی سمپاتیک دیکاپریو، خیلی زود به وی علاقهمند میشویم. فرانک کار خود را از شانزده سالگی شروع کرد. او در طی ۵ سال جعل و کلاهبرداری، خود را به جای خلبان هواپیما، پزشک وکیل جا زد بدون این که حتی از دبیرستان فارغ التحصیل شده باشد. تخصص او جعل چکهای بانکی بود و ثروت فراوانی از این طریق به هم زد. در همین حال، یک مامور اداره آگاهی آمریکا (FBI) به اسم کارل هانراتی (تام هنکس) همواره در تعقیب فرانک بوده، تعقیب موش و گربه این دزد و پلیس سالها به طول انجامید. کارل همیشه دو سه قدم عقب تر از فرانک بود اما هرگز تعقیب او را رها نکرد. جالب این که این دو دورادور برای هم احترام خاصی قائل بودند کار همواره هوش و زیرکی فرانک را تحسین میکرد
. فیلم بر روی زندگی دوران کودکی و نوجوانی فرانک نیز تاکید میکند و دلیل رو آوردن وی به کارهای خلاف را در مسائل خانوادگی وی عنوان میکند. پدر فرانک (کریستوفر واکن) و مادرش پائولا (ناتالی بی) با عشق ازدواج کردند. اما پائولا بعد از تولد فرانک عاشق مرد دیگری (جیمز برولین) شد و همسر خود را رها کرد. فرانک به همین سبب تنفر عمیقی از مادر خود به دل گرفت و در عوض همه احترام و علاقه خود را روانه پدر کرد. تنها زن زندگی فرانک پرستاری به نام برندا استرانگ (ایمی آدامز) بود که در بیمارستان آتلانتا، جایی که فرانک خود را به عنوان پزشک جا زده بود کار میکرد. فرانک دلباخته این پرستار بود، اما به سبب تعقیب ماموران FBI مجبور شد وی را رها کند …
اگه میتونی منو بگیر مثل فیلم قبلی اسپیلبرگ گزارش اقلیت، چالش موفقی است در ترکیب انواع ژانرها، مایههای تریلر و هیجان در این فیلم کمدی، به ظرافت و استادی در ساختار کلی آن تنیده شده است. این هیجان ملایم اما مداوم در تطابق با لحن و حس کمیک فیلم است. میشود ایراد گرفت که فیلمِ زیادی طولانی است، حتی میشود بر روی ۱۵ دقیقه پایانی که اسپیلبرگ طی آن سعی دارد به شکل افراطی ضد قهرمان خود را به رهایی و استخلاص برساند ایراد گرفت. اما فیلم به حدی جذاب و تماشایی است که این ایرادات را نادیده میگیرید. حتی در همان پانزده دقیقه پایانی هم که مورد ایراد برخی از منتقدان است میتوان شاهد وقوع جالبترین بخشهای فیلم بود.