فیلم شیکاگو – نقد، تحلیل و خلاصه داستان – Chicago 2002
شیکاگو قصهای واقعی را در قالب یک کار موزیکال باز میگوید که متعلق به دههها پیش است. سال ۱۹۲۴ میلادی، گزارشگر روزنامه «شیکاگو تریبون»، خانم مورین واتکینز، در قالب نمایشنامهای تحت عنوان شیکاگو، ماجرای واقعی محاکمات جنایی سال ۱۹۲۴ در شیکاگو را به رشته تحریر در آورد. در این محاکمات دو زن جوان به اتهام قتل محاکمه شده و نهایتاً حکم برائت خود را از دادگاه گرفتند.
نمایشنامه غیر موزیکال خانم واتکینز، در دسامبر سال ۱۹۳۶ در برادوی نیویورک به روی پرده رفت و بعدها مبنایی شد برای تولید دو فیلم سینمایی، یکی از این دو فیلم راکسی هارت نام داشت که سال ۱۹۴۲ با بازیگری جینجر راجرز ساخته شد. باب فاسی، کارگردان و سازنده سرشناس فیلمهای رقص و آواز چند ماه بعد حقوق مربوط به نمایشنامه شیکاگو را خریداری کرد.
فاسی در سال ۱۹۷۵ با یاری گرفتن از جان کاندر و فرد اب، نسخه موزیکال شیکاگو را با بازی گری گون وردون، چیتا ریورا و جری اورباچ به روی صحنه برد. این نمایش به رغم نقدهای نه چندان خوبی که دریافت کرد، حداقل ۹۰۰ اجرای صحنهای داشت، سپس در سال ۱۹۹۶، بار دیگر این نمایشنامه به روی صحنه رفت. آن رینکینگ، با هدف ارج گذاری بر استاد خود، باب فاسی، اقدام به این کار کرد. البته ورسیون او به مراتب خوشبینانهتر از ورسیون فاسی بود.
بعد از چندین سال شایعات گوناگون (از جمله احتمال بازی مدونا و گلدی هاون) اقتباس سینمایی از روی نمایش قدیمی شیکاگو ساخته شد. فیلم شیکاگو راب مارشال – که از طراحی رقص به فیلمسازی رو آورده و این نخستین فیلم او در مقام کارگردان محسوب میشود – بر اساس نسخه ۱۹۷۵ باب فاسی و فرد اب ساخته شده است.
شخصیتهای مرکزی فیلم عبارتند از: راکسی هارت (رنه زلوگر) زن خانه داری که رویای خواننده شدن در وودویل را در سر میپروراند و ویلما کلی (کاترین زیتا جونز) دختری که در گروه کر میخواند اما رویای مشهور شدن لحظه او را رها نمیکند. اما این دو زن، ناگهان خود را در پشت میلههای زندان «کوک کانتی» مییابند اتهام آنها، اقدام به جنایت است. راکسی متهم شده که دوست پسر خود را به قتل رسانده. زیرا به دروغگوییهای وی در مورد خودش پی برده بود. ویلما هم متهم به قتل شوهر و خواهر خود است.
او هنگامی که فهمید شوهرش و خواهرش با یکدیگر رابطه دارند. با شلیک گلوله هر دوی آنها را کشت. در ادامه ماجرا، بیلی فیلن (ریچارد گر) وکیل کارکشته که حتی در یک پرونده هم شکست نخورده، دفاع از این دو متهم را به عهده میگیرد. شیوه دفاع از موکلینش، ایجاد هیاهو و جنجال رسانهای و تبدیل کردن این دو متهم به چهرههای محبوب نظر رسانههاست. فیلن میگوید: «در این شهر، جنایت نوع سرگرمی سازی است و با ایجاد هیاهو و جنجال میتوان چشمان فرشته عدالت را کور کرد». به اعتقاد فیلن «جلسه دادگاه شبیه یک سیرک است و هر کس که کارهای نمایشی جالب تر انجام دهد، برنده است» با این رویکرد، دو متهم باید مدام در صفحات نخست نشریات و مورد توجه رسانهها باشند اما این کار دشواری است …
شیکاگو از حیث مضمون در رده آثار ارزندهای چون تک خال در حفره و صفحه نخست قرار میگیرد فیلم دارای ۱۱ قطعه رقص و آواز است که آن را فوق العاده دیدنی کرده است. راب مارشال در خلق این صحنهها سبکی متوازن را اتخاذ کرده است. سبک مابین موزیکالهای دهه پنجاه و موزیکال پر زرق و برقی هم چون مولنروژ، راب مارشال به بازیگران خود آزادی نسبی داده و همین امر بر انرژی و توان حرکتی فیلم افزوده است.
سطح بازیگری در فیلم بالاست. کاترین زیتا جونز و زلوگر فوقالعاده اند. اما به اعتقاد من، ریچارد گر از همه بهتر است. او در نقشی ظاهر شده که حداقل برای او بی سابقه بوده است. او از این آزمون سربلند بیرون آمده است. فیلم شیکاگو از یک وجه دیگر نیز حائز اعتناست و آن در انتقادات درستی است که از سیستم قضایی آمریکا میکند.