معرفی فیلم فرزندانِ آدمیان – نقد، تحلیل و خلاصه داستان – Children of Men 2006
کارگردان: آلفونسو کوارون، بازیگران: کلایو اوون، جولین مور، مایکل کین، چیوتل ایوفور، کلر هوپ آشیتی و پم فریس. 109 دقیقه.
فرزندان آدمیان بازتاب دهندهٔ نگرانیهای بشر امروز از سرنوشت کرهای است که در آن زندگی میکند. این فیلم ارزنده که بنا به گفتهٔ کنت توران «بلید رانر قرن بیست و یکم است»، و به ما هشدار میدهد که آیندهٔ تلخی در انتظار فرزندانمان است. بهترین فیلمهای علمی تخیلی، قصهای دربارهٔ آینده را باز میگویند اما مخاطب اصلی آنها زمان حال است و فرزندان آدمیان در ردهٔ همین نوع فیلمها قرار دارد.
فرزندان آدمیان براساس نوولی از خانم «پی. دی. جیمز» ساخته شده. قصهٔ فیلم ساده و سرراست است: نوع بشر عقیم شده است، زمان سال 2027 است و ظرف 18 سال گذشته هیچ کودکی به دنیا نیامده است. خانم جیمز، نویسندهٔ کتابی که فیلم از روی آن اقتباس شده، میگوید: «من این کتاب را در پاسخ به این پرسش نوشتم که: اگر آیندهای وجود نداشته باشد مردم چگونه رفتار خواهند کرد؟» پاسخ، بسیار هولانگیز و مهیب است.
قصهٔ فیلم در سال 2027 در بریتانیا سپری میشود. در این هنگام که نوع بشر کاملاً عقیم شده، کشور بریتانیا توسط یک حکومت فاشیستی تمامیت خواه اداره میشود. این حکومت ادعا میکند که دنیا در آستانهٔ فروپاشی کامل است و فقط بریتانیا موفق شده از این فروپاشی جان سالم به در ببرد. حکومت به شدت با مخالفین و گروههای شورشی مقابله میکند. تئو فارون (کلایو اوون) یک بوروکرات دل شکسته و مغموم است که ارتباط خود را با جهان بیرون قطع کرده است. تنها دوست تئو یک هیپی پا به سن گذاشته به اسم جاسپر (مایکل کین) است. در همین زمانف تئو با جولین (جولین مور) روبرو میشود. جولین در حال حاضر رهبری یکی از گروههای ضدحکومتی را بر عهده دارد. تئو بیست سال پیش با جولین دوست بود اما بعد از این که کودک نوزاد آنها جان سپرد (و تئو در مرگ این کودک مقصر بود)، رابطهٔ این دو نیز قطع شد. جولین حالا از تئو درخواست کمک کرده است.
وی قصد دارد جان زنِ «حامله» ای که به اسم «کی» (کلر هوپ آشیتی) را نجات دهد. این زن به شکل معجزهآسایی «حامله» شده و اگر او بتواند کودک خود را سالم به دنیا بیاورد شاید دانشمندان بتوانند مشکل سترونی نوع بشر را حل کنند. جولین از تئو میخواهد که «کی» را از بریتانیای تحت کنترل فاشیستها خارج کند و به نقطهٔ امنی ببرد. تئو علاقهٔ چندانی به این کار ندارد اما بعد از ملاقات با «کی» نظرش عوض میشود. تئو دست به کار میشود اما کار به این سادگیها نیست. هر گروهی دستور کار خود را دنبال میکند و «کی» میتواند ابزار بسیار خوبی برای تمامیت گروهها و حکومت باشد. تئو در این میان باید با رقیب خطرناکی به اسم لوک (چیوتل آیوفور) که رهبری شورشیان را بر عهده دارد، نیز دست و پنجه نرم کند. او در عین حال از همکاری جاسپر سالخورده و زنی به اسم میریام (پم فریس) بهرهمند است…
آلفونسو کوارون در ژانرهای مختلفی کار کرده و نشان داده که در همهٔ این ژانرها توانمند و مسلط است. او در فرزندان آدمیان تسلط کم نظیر خود را به بر رسانهٔ سینما به رخ کشیده است. فیلم از حیث سبک تصویری یک موفقیت بزرگ است. کار دوربینی امانوئل لوبتزکی حیرتآور و تحسین آمیز است. تصاویری که ای فیلمبردار از لندن گرفت، سیمایی به شدت پایان جهانی و رو به زوال دارد. نماهای طولانی و ممتعد فیلم لندنی را در نظر تماشاگر تجسم میبخشد که شباهت زیادی به لند دوران جنگ جهانی دوم دارد. خوشبختانه از تدوین تند و پرشی به سبک MTV در این فیلم هیچ خبری نیست. این طوری میتوان از زیباییهای کار فیلمبردار، طراح صحنه و کارگردان لذت بیشتری برد. یکیاز فرازهای دیدنی فیلم یک نما- سکانس پنج دقیقهای است که در داخل یک اتومبیل میگذرد. این سکانس زیبای بدون کارت به ویژه ارزش کار فیلمبردار را به خوبی آشکار میکند.
بازیهای فیلم همگی عالی و تماشایی است. کاملاً پیداست که انتخاب بازیگران براساس نوع نقشها بوده و نه نام و شهرت آنها.
آلفونسو کوارون، فرزندان آدمیان را با انرژی و شور و شوق بسیار ساخته است. او هم در ساخت فصلهای اکشن فیلم ماهرانه عمل کرده و هم در پرداخت مایههای فلسفی قصهٔ فیلم.
فرزندان آدمیان فیلمی است که تماشاگر خود را به فکر فرو میبرد. شاید در هیچ دو ردهٔ دیگری، بشر تا این حد نگران جهان اطراف خود نبوده است. مشکلات دنیای امروز جدی و مخاطرهانگیز است: بحران نژادی، بحران تروریسم، بحران نابودی محیط زیست، بحران حکومتهای سرکوبگر و قدرتطلب و …
کارل مارکس 150 سال پیش گفت سرمایهداری جهان را به سوی بربریت سوق خواهد داد. آیا این پیش بینی مارکس در حال تحقق است؟ فیلم فرزندان آدمیان ما را با ابعاد واقعی چنین پیش بینیای از نزدیک آشنا میکند.