معرفی فیلم کُد داوینچی – نقد، تحلیل و خلاصه داستان – The Da Vinci Code 2006
کتابِ کُد داوینچی (نوشتهٔ دن براون) خوشبختانه خوب ترجمه شده. دو مترجم توانای کتاب (سمیه گنجی و حسین شهرابی) مخصوصاً با زیرنویسهای پر و پیمانِ خود هیچ نکتهای را در ترجمهٔ فارسی کتاب نامفهوم نگذاشتهاند.
کتاب کُد داوینچی عیب و ایرادهای زیادی دارد. اما قطعاً کتاب جذاب و پرکششی است. کتاب به شدت قابلیت فیلم شدن دارد. از همان چند صفحهٔ نخست که با پروفسور رابرت لانگدُن آشنا میشویم بلافاصله به یاد ایندیانا جونز میافتیم. تصور میکنم دن براون اساساً کتاب کُد داوینچی را با هدفِ تبدیل شدن آن به یک فیلم هالیوودی نوشته است.
رمز جذابیت کُد داوینچی در چیست؟ من فکر میکنم که دن براون به خوبی آگاه بوده که مردم – عامهٔ مردم – اساساً ذهن پذیرایی دارند برای پذیرفتن «نظریهٔ توطئه». کتابهایی که دست روی این نقطه ضعف مردم گذاشتهاند همیشه به فروشهای بالایی دست یافتهاند. کُد داوینچی هم از همین نقطه ضعف خلق الله به نحو احسن بهره برداری میکند. کتاب به شما این حس را میدهد که انگار پی به روز بسیار بزرگی بردهاید. هوشیاری دیگر دن براون اضافه کردن عامل لئوناردو داوینچی به طرح داستانی کتاباش است زیرا داوینچی چهرهٔ واقعاً مرموز و جالبی در تاریخ پنج قرن اخیر به شمار میرود؛ و همین طور تابلوی مونالیزای او و آن لبخند مرموز ژوکوند و …
فیلم کُد داوینچی ران هاوارد از حیث جذابیت مطلقاً در حد و اندازهٔ کتاب دن براون نیست. کتاب بسیار سرگرم کننده تر و پر هیجان تر از فیلم است. علاوه بر این، سازندگان فیلم بسیاری از مایههای «ضدکلیسایی» کتاب را تعدیل کردهاند تا باعثِ ناراحتی عامهٔ مسیحیان (که بخش عمدهای از تماشاگران بالقوهٔ فیلم هستند) نشوند.
تام هنکس با موهای صاف و سشوار کشیده نقش رابرت لانگدن، استاد رشتهٔ «نمادشناسی» دانشگاه هاوارد را بازی میکند. لانگدن بنا به دعوت ژاک سونیر (ژان پییر مریل)، مدیر موزهٔ لوور پاریس، به این شهر آمده است. همزمان ژاک سونیر در داخل موزهٔ لوور به طرز وحشیانهای به قتل میرسد. صحنهٔ قتل حکایت از این دارد که مقتول ظاهراً قصد داشته در آخرین لحظات زندگی خود پیام مهمی را از طریق تابلوی مونالیزای داوینچی به اطلاع لانگدن برساند. به این ترتیب لانگدن درگیر قضیه میشود. سپس با سوفی نوو (اُدری توتو)، افسر پلیس فرانسوی، آشنا میشویم. سوفی (که در واقع دختر خواندهٔ ژاک سونیر است) سعی دارد به لانگدن کمک کند و وی را از افتادن در دام توطئهای که برایاش تدارک دیده شده، نجات دهند.
در همین حال یک بازرس فرانسوی به اسم کاپیتان فوشه (ژان رنو) در پی به دام انداختن لانگدن و سوفی نوو است. لانگدن و سوفی ترجیحاً موفق به کشف رمز و رازهایی میشوند. این کشفیات در صورت علنی شدن میتواند بنیان کلیسای کاتولیک را به خطر اندازد. کسی که از همه بیشتر احساس خطر میکند اسقف سرینگاروسا (آلفرد مولینا) است. این اسقف جاه طلب، نوکرِ گوش به فرمان خود را که سیلاس (پال بتانی) نام دارد برای کشتن لانگدن و سوفی نوو اعزام میکند. فوشه نیز در پی آنهاست. لانگدن حالا از همراهی سر لی تیبینگ (یان مک کلن) که یک مورخ برجستهٔ بریتانیای و متخصص تاریخ مسیحیت است، نیز برخوردار است. اما در ادامهٔ ماجرا مشخص میشود که تیبینگ دستور کار خودش را دنبال میکند. عاقبت لانگدن موفق به گریز از تمامی دامها و توطئهها میشود و پی به راز اصلی میبرد.
در پایان پی میبریم که سوفی از اخلاف حضرت عیسی مسیح است و به اصطلاح خون عیسی در رگان او جاری است و … فیلم و کتاب دربردارندهٔ انواع لوکیشنهای واقعی اما جالب است. ران هاوارد به طور نسبی موفق شده فضای معمایی و رازآمیز کتاب را در فیلم خود بازسازی کند. با این حال مدت دو و نیم ساعتهٔ فیلم، کمی بیش از اندازه است. حتی بعضاً رازگشاییهای پیاپی لانگدن و نوو، به علت تکرار بیش از حد، جذابیت خود را از دست میدهد. به باور من اکشن، نقطهٔ قوت فیلم یا کتاب نیست. اتفاقاً کُد داوینچی زمانی در اوج جذابیت است که کاراکترها در مورد جنبههای مختلف آن «راز بزرگ» با یکدیگر صحبت میکنند. در صحنههای اکشن فیلم، هیچ بداعت و تازگیای دیده نمیشود و این صحنهها به اصطلاح خیلی سرراست و قالبی از کار درآمدهاند.
بازیگران فیلم به درستی انتخاب شدهاند. بازیگران فرانسوی (توتو و رینو) فوق العادهاند. انتخاب سِر یان مک کلن برای ایفای نقش سِر لی تیبینگ نیز از سر هوشیاری و ظرافت بوده. این بازیگران نهایت تلاش خود را کردهاند تا به کاراکترهای دو بعدی کتاب دن براون بُعد سومی را هم اضافه کنند. شاید تنها ایراد مربوط به پال بتانی باشد. سیلاس کتاب خیلی ترسناک و مهیب توصیف شده، اما سیلاس فیلم (پال بتانی) چندان مهیب و ترسناک نیست. هنکس و توتو در کنار هم نسبتاً جذاباند و تقریباً به هم میآیند. با این حال نباید فراموش کرد که کُد داوینچی فیلمی است که عمدهٔ تمرکزش بر روی گرههای طرح داستانیاش است. در فیلمهایی از این نوع مجال چندانی برای توسعه و پرداخت کاراکترها باقی نمیماند اما در مجموع فیلم موفق به سرگرم کردن تماشاگرانش میشود.