فیلم گاندی – نقد، بررسی و خلاصه داستان – Gandhi (1982)

کارگردان : ریچارد آتن بارو
فیلمنامه‌نویس : جان بریلی
فیلمبردار : بیلی ویلیامز و رانی تیلر.
آهنگساز(موسیقی متن) : جرج فنتن
هنرپیشگان : بن کینگزلی، کندیس برگن، ادوارد فاکس، جان گیلگود، تروِر هوارد، جان میلز، مارتین شین، آتول فوگارد، سعید جعفری، روهینی هاتانگادی، ایان بانن و مایکل هوردرن.
نوع فیلم : رنگی، ۱۸۸ دقیقه.

قسمت اول: دهلی نو، ژانویه 1948. «مهاتما گاندی» (کینگزلی) ترور می‌شود و طی مراسمی رسمی خاکسترش به رود گنگ سپرده می‌شود. آفریقای جنوبی 1893. «گاندی» را – که وکیل مدافع جوانی است – از قطار بیرون می‌اندازند، چون 1893. «گاندی» را – وکیل مدافع جوانی است – از قطار بیرون می‌اندازند، چون قبول نکرده به‌عنوان یک مهاجر رنگین‌پوست در کوپه درجه دو سفر کند، و پس از آن «گاندی» به حزب کنگره هند در آفریقای جنوبی می‌پیوندد. بعدتر مهاجران هندی را تشویق می‌کند ابتدا اوراق سوار شدن به اتوبوس و بعد، اوراق مالکیت اتوموبیل‌های‌شان را بسوزانند. او دستگیر می‌شود و مدت کوتاهی را در زندان می‌گذراند، و بعد مزرعه‌ای اشتراکی به راه می‌اندازد.

او که در سیاست انقلاب بدون خشونت را آغاز کرده، راه‌پیمائی عظیم هندی‌ها را از ناتال تا تراسنوال رهبری می‌کند. تنها «گاندی» دستگیر می‌شود، ولی وقتی کارگران معدن برای همدلی با او اعتصاب می‌کنند، زودتر از موعد نُه ماهه محکومیتش آزاد می‌شود. روزنامه‌نگاری آمریکائی به نام «واکر» (شین) ملاقاتی بین او و «ژنرال اسموتس» (فوگارد) – مسئول رسیدگی به مسائل مهاجران هند – ترتیب می‌دهد.

بمبئی، 1915. «گاندی» همراه همسرش، «کاستوربا» (هاتانگادی)، به هند باز می‌گردد. او سران حزب گنگره ملی را به دلیل سبک غربی زندگی‌شان به باد انتقاد می‌گیرد. پس از آنکه نایب‌الحکومه، امید به شکل‌گیری استقلال هند را منتفی می‌کند، «گاندی» اعتصاب کارگران فقیر را سازمان‌دهی می‌کند، که به موجی از خشونت و کشتار سربازان انگلیسی منجر می‌شود. انگلیسی‌ها هم با قتل عام آمریتسار در 1919 تلافی می‌کنند. قسمت دوم: «گاندی» علیه واردات پارچه از خارج مبارزه می‌کند. شورش علیه پلیس و نیروهای نظامی به کشتار می‌انجامد.

«گاندی» به‌عنوان اعتراض روزه می‌گیرد، ولی خودش و همسرش دستگیر می‌شوند و «گاندی» با وجود اکراه قاضی به شش سال زندان محکوم می‌شود. پس از آزادی زودهنگامش، «واکر» به دیدنش می‌آید و ترتیبی می‌دهد تا راه‌پیمائی نمادین «گاندی» به سوی دریا تهیه نمک – به‌عنوان اعتراض به انحصار دولتی نمک – پوشش خبری جهانی داشته باشد. صد هزار نفر دستگیر می‌شوند. «والی هند» (میلز)، «گاندی» را آزاد می‌کند و برای انتقال قدرت به توافق‌هائی می‌رسد. اما کنفرانس هندی‌ها در لندن – که «گاندی» هم به‌عنوان نماینده حزب کنگره در آن شرکت دارد – به‌دلیل تنش میان مسلمان‌ها و هندوها، به قطع‌نامه مشترکی نمی‌انجامد. مبارزه منفی «گاندی» در 1942 به خشونت و دستگیری‌اش می‌انجامد. «کاستوربا» در زندان بر اثر سکته می‌میرد و «گاندی» برای پایان دادن به خشونت روزه می‌گیرد.

پس از آزادی‌اش در 1944، «جرج ششم» به هند استقلال می‌دهد، که این موضوع تا 1947 و شکل‌گیری ایالات مسلمان‌نشین پاکستان به تعویق می‌افتد. پناهندگان در مرز میان هند و پاکستان درگیر می‌شوند و «گاندی» به کلکته می‌رود و برای پایان یافتن درگیری‌ها، دوباره روزه میهگیرد. چند ماه بعد نیز طی مراسمی مذهبی ترور می‌شود…

مشکل این اثر حماسی – تا حماسی – تاریخی پُرخرج، وفاداری بیش از حد به رویدادهای تاریخی و شخصیت‌گاندی است. فیلم نه تنها سینما که حتی اصالت تاریخ رافدای پرداختی عوامانه از سطحی ترین لایه تاریخ می‌‌کند و برخلاف مثلاً شاکاری مثل ال‌سید (آنتونی مان، 1961) که «واقعیت» تاریخی را یکسره کنار می‌نهد تا به «زیباشناسی» تاریخ دست یابد، در حد یک ثبتِ فاقد ظرافتِ و قریحه سینمائی باقی می‌ماند. به همین دلیل حتی برخلاف موج فیلم‌های «شرقی» که از دهه 1980 آغاز می‌شود، گاندی از دست‌یابی به نکات و دقایق غریبِ این قلمرو جادوئی عاجز می‌ماند و آتن بارو حتی در مقام یک توریست نیز نگاه توریستی الکنی ارائه می‌دهد. تنها برگ برنده فیلم کینگزلی است که رسالتش را در بازنمائی موبه‌موی شمایل گاندی به نیکی انجام می‌دهد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا