فیلم شاهدخت یخها – نقد، تحلیل و خلاصه داستان – Ice Princess 2005
شاهدخت یخها فیلمی است درباره اسکیت روی یخ (یا «پاتیناژ»). فیلمهایی از این نوع دارای قدمتی نسبتا طولانی در هالیوود هستند. اولین فیلم پاتیناژی هالیوود تحت عنوان Happy Landing در سال ۱۹۳۹ ساخته شده که در آن سونیا هنی ایفای نقش کرد. هنی که در سال ۱۹۶۹ در ۵۷ سالگی درگذشت، مدال طلای المپیک در رشته پاتیناژ را برای کشورش آمریکا، به دست آورده بود. او که از چهره زیبایی هم برخوردار بود، به اصرار تهیه کنندگان آمریکایی، جلوی دوربین قرار گرفت و در اولین فیلم پاتیناژی هالیوود ایفای نقش کرد. بعدها، شاهد هنرنمایی نسلهای تازه از دختران ورزشکار بر روی پیست پاتیناژ در برابر دوربین سینما بودیم که از جمله آنها میتوان به روبی بنسن و لین هالی جانسن در قلعه یخ (۱۹۷۹) و دی. بی سوئینی و مدیران کلی در حاشیه بُزنده (۱۹۹۲) اشاره کرد. بوکس ورزشی است که سینما از آن برای خلق اکشن، تنش و هیجان استفاده میکند اما پاتیناژ عملکرد کاملاً متفاوتی دارد: از این ورزش زیبا صرفا میتوان برای خلق رومانس و فانتزی سینمایی بهره برد. پاتیناژ به سبب زیباییهای حرکتی اش، سوژه بسیار مناسبی برای دوربین سینماست.
فیلم شاهدخت یخی در نگاه اول یک فیلم کلیشهای مبتنی بر فرمولهای قدیمی است. اما اگر حوصله کنیم و اجازه دهیم فیلم به جلو حرکت کند، تدریجاً یک فیلم خوب از پس کلیشهها سر بر میآورد. به قول راجر ایبرت یکی از دلایل اصلی برای نادیده گرفتن کلیشهها در فیلم شاهدخت یخی این است که «فیلمنامه از تقسیم بندی دو قطبی خوب و بد، که معمول این نوع فیلمهاست اجتناب کرده و در عوض، کاراکترهایی را عرضه کرده که در حین فیلم به تدریج دچار تحول میشوند». و این ویژگی مهم را به بازیهای خوب بازیگران فیلم اضافه کنید تا دلایل موفقیت شاهدخت یخها را دریابید».
میشل تراشتنبرگ در فیلم شاهدخت یخها، در قالب کیسی کارلایل ظاهر میشود. کیسی در سال آخر دبیرستان و در رشته علوم تحصیل میکند. کیسی دختر زیبایی است اما خودش این را نمیداند و به همین خاطر بسیار خجالتی است و در مدرسه هم چندان مورد توجه هم کلاسیهایش نیست. کیسی امیدوار است که به دانشگاه هارودارد برود، اما برای کسب بورسیه این دانشگاه معتبر، باید یک پروژه تحقیقاتی علمی ارائه کند. معلم کیسی به وی توصیه میکند که یک پروژه اصیل و اریژینال پیدا کند. کیسی نهایتاً به این نتیجه میرسد که این پروژه باید درباره حرکات و فیگورهای ورزشکاران رشته پاتیناژ باشد. او تصمیم میگیرد که با فیلمبرداری از این حرکات مذکور پیدا و ارائه کند. به باور کیسی، این پروژه علمی حتی مورد پسند اساتید هاروارد قرار خواهد گرفت و بورسیه را به وی خواند داد. در ادامه داستان، کیسی به سالن پاتیناژ شهر خود (در ایالت کانتیکات) میرود.
این سالن توسط تینا (کیم کاترال) اداره میشود. تینا قبلاً در بازیهای المپیک، به مدال طلا دست یافته و حالا در تلاش است تا دختر خودش را که جن (هیدن پنه تیر) نام دارد، آموزش دهد. تینا امیدوار است که جن در آینده به قهرمان رشته پاتیناژ تبدیل شود. تحلیلهای کامپیوتری کیسی، موثق و ثمر بخش از کار در میآید. او این یافتهها را در اختیار جن و دیگر ورزشکاران رشته پاتیناژ قرار میدهد. اما در این هنگام، اتفاق عجیبی روی میدهد: کیسی که از دوران کودکی به اسکیت روی یخ علاقهمند بوده و روی برکه یخ زده نزدیک خانهشان اسکیت میکرده، علاقهمند میشود که درس پاتیناژ یاد بگیرد. مادر کیسی (جون کیوسک) که یک معلم و طرفدار برابری حقوق زن و مرد است، از شنیدن این خبر متوحش میشود. مادر کیسی دوست دارد که دخترش به هاروارد برود اما حالا میبیند که این دختر تصمیم گرفته همه وقت خود را صرف یادگیری پاتیناژ کند. از طرف دیگر، جن که از فراگیری درس پاتیناژ خسته شده، مایل است که صرفاً به امور تحصیلی خود مشغول شود. این در حالی است که مادر جن، از این تصمیم دخترش ناراضی است و …
همان طور که متوجه شدید، در این قصه دو مادر و دختر مشابه هم وجود دارند. هر دوی مادرها مایلند که دخترهایشان در راهی که آنها بریشان مشخص کردهاند، قدم بگذارند. اما دخترها رویاهای خاص خود را دارند. این، یکی از همان کلیشههای قدیمی است. با این وجود، فیلمساز موفق میشود از روی این کلیشه عبور کند و فیلم را در مداری بالاتر به حرکت در آورد.
یکی از زیباییهای دلپذیر فیلم، بازی میشل تراشتنبرگ در قالب کیسی است. جالبی کار میشل در این است که او شخصاً روی پیست پاتیناژ اسکیت میکند. هر چند که بنا به نوشته مجله «ورایتی»، سازندگان فیلم برای از کار درآوردن حرکتها و فیگورهای پیچیده کیسی روی پیست پاتیناژ، از بازیگران بدل استفاده کردهاند، اما کاملاً پیداست که میشل با پاتیناژ مأنوس و آشناست.
شاهدخت یخها به معنای واقعی کلمه یک فیلم خانوادگی است که هم نوجوانها را خوش میآید و هم والدین آنها را به فکر فرو میبرد. این فیلم را «تیم فایول» برای شرکت فیلمسازی دیزنی کارگردانی کرده است. درپیشینه این فیلمساز کار مهجور و کم بودجهای به اسن من قلعه را تسخیر کردم به چشم میخورد.