فیلم جنگ دنیاها – نقد، تحلیل و خلاصه داستان – War of the Worlds 2005

فیلم جنگ دنیاهای استیون اسپیلبرگ بر اساس کتاب جنگ دنیاها نوشتهٔ هربرت جرج ولز ساخته شده. ولز یکی از پیشگامان ژانر «افسانهٔ علمی» در عرصهٔ ادبیات به‌شمار می‌رود. اصطلاح نارسا اما شدیدا معمول «افسانهٔ علمی»‌ (یا «داستان علمی») به سبکی از ادبیات انگلیسی- آمریکایی اطلاق می‌شود که انسان‌های معمولی را در رویارویی با تازگی‌ها و عجایب معمولا هراس‌آور نشان می‌دهد؛ هجوم از سیاره‌ای دیگر، نزول بلا و مصیبت، سفر فضایی، سفر زمانی، اجتماعی که ماشین‌ها بر آن حاکم‌اند و ماننداین‌ها، این گونه داستان‌ها را در حکایت‌های شگفت‌انگیز قرن هفدهم به بعد، به‌ویژه در آثار ژول ورن میتوان‌یافت، اما نخستین و همچنان بزرگترین نمایندهٔ واقعی آن، هربرت جرج ولز است. ولز (۱۹۴۴- ۱۸۶۶) در سال ۱۸۹۵ کتاب ماشین زمان و سه سال بعد کتاب جنگ دنیاها را منتشر کرد. اگر کتاب‌های ژانر «افسانهٔ علمی» را به دو دوره تقسیم کنیم ولز مهمترین نمایندهٔ دورهٔ نخست است. در نخست که تا سال ۱۹۴۰ را شامل می‌شود اکثر داستان‌های علمی مشتمل بر ابزارها و دستگاه‌های مکانیکی، خطر صرف، با ماجرای تخیلی بودند. در دوره دوم، این زمینه گسترده‌تر شد و تفکر سیاسی، اقتصادی، تکنولوژیکی و روانشناختی را نیز در بر گرفت.

به این ترتیب برای ارتباط بهتر با فیلم جنگ دنیاها، باید توجه داشته باشید که با قصه‌ای از دورهٔ اول داستان‌های علمی مواجه‌ایم. طبیعتا اگر به این نکته توجه نکنیم، فیلم اسپیلبرگ به نظر غیرمنطقی و پرایراد به نظر می‌رسد. منتقدانی که به خاستگاه و ریشهٔ نوول کم حجم هربرت جرج ولز توجه نکرده‌اند (منتقدانی مثل راجرایبرت)، فیلم اسپیلبرگ را به خاطر ایرادات فیلمنامه‌ای‌اش زیر سئوال برده‌اند. برای مثال ایبرت بر روی طراحی معیوب ماشین‌های سه پا و اهداف غیرمنطقی مهاجمان فضایی در تلاششان برای نابودی انسان‌های کرهٔ خاکی، به‌عنوان نقاط ضعف اصلی فیلم تاکید کرده است، بااین حال به باور من اگر فیلم را با توجه به ویژگی‌های منبع اصلی‌اش و خاستگاه تاریخی آن تماشا کنیم، ایرادات پیش گفته قابل اغماض است. هر چند که باید پذیرفت که فیلمنامهٔ به روز شدهٔ جنگ دنیاها، هم‌تراز کارگردانی ارزنده و ماهرانهٔ اسپیلبرگ نیست؛ و مشکل اصلی در همین عدم توازن است.

اسپیلبرگ در جنگ دنیاها از یک فرمول قدیمی‌فیلم‌های ژانر فاجعه استفاده میکند و آن نشان دادن فاجعه از چشمان چند کاراکتر اصلی پیش زمینه است، تام کروز در قالب «ری فریر» ظاهر می‌شود. وی یک کارگر معمولی است که در یک خانهٔ شلوغ و به هم ریخته زندگی میکند. درآمد وی به حدی نیست که بتواند اقساط خانه‌اش را سر موقع بپردازد. ری در نیوجرسی بعد از حوادث 11 سپتامبر زندگی می‌کند؛ جامعه‌ای که خطر تروریسم آن را تهدید می‌کند، ری از همسرش، مری آن (میراندا اتو) طلاق گرفته است. این دو صاحب دو فرزند هستند: ریچل (داکوتا فانینگ) ده ساله و رابی (جاستین چنوین) ۱۶ ساله. ری پدر چندان خوبی نیست اما فرزندانش را دوست دارد. او امروز از سر کار به سوی خانه می‌رود تا دو روز پایان هفته را در کنار ریچل و رابی بگذراند. اما امروز یک روز عادی نیست، به زودی طوفان‌هایی از نور بر فراز آسمان پدیدار می‌شود، این‌اشعه‌های نوری موجب فعال شدن ماشین‌های عظیم الجثه‌ای می‌شود که از مدت‌ها پیش در زیر سطح زمین پنهان بوده است. این ماشین‌های غول پیکر که بر روی سه پایه استوار هستند، وارد شهرها می‌شوند و همه چیز را نابود می‌کنند. ری در تلاش است تا جان بچه‌های خود را نجات دهد. او به همراه بچه‌ها عازم سفری خطرناک می‌شوند تا مادر بچه‌ها را بیابند و …

فیلم‌های «افسانهٔ علمی» خوب آن‌هایی هستند که پرتو تازه‌ای بر جهان امروز ما می‌افکند. ازاین حیث، جنگ دنیاهای اسپیلبرگ فیلم چندان خوبی نیست و نمی‌توان آن را مثلا با فیلم‌های هوشمندانه‌ای همچون اودیسهٔ فضایی کوبریک مقایسه کرد. فیلم اسپیلبرگ بیشتر یک اثر سرگرم کننده است. قطعا جزو شاهکارهای این فیلمساز نیست اما جذابیت‌های خاص خودش را دارد. یکی از مایه‌هایی که فیلم موفق به خلق آن شده، تاثیر شرایط دشوار بر روی انسان‌هاست که نتایجی متضاد به بار می‌آورد؛ بعضی را زبون و پست می‌کند و بعضی‌ها را شجاع و از خود گذشته، بازی‌های فیلم در حد متوسط است. تام کروز نقش پدر بی‌تفاوتی را که ناگهان بر اثر وقوع مصیبت همه گیر تبدیل به پدری فداکار و از جان گذشته می‌شود، خوب بازی کرده است. داکوتا فانینگ (بازیگر محبوب من) بر حسب الزامات و محدودیت‌های گریزناپذیر فیلمنامه‌ای نتوانسته توانایی‌های گستردهٔ خود را آشکار کند. در مجموع باید اذعان کرد که فیلمنامهٔ دیوید کوئپ و جاش فریدمن، کم و کسری‌های عمده‌ای دارد. مخصوصا پایان بندی سرسری فیلم-به رغم تلاش بسیار زیاد اسپیلبرگ برای کم کردن نقایص-ایرادات فیلمنامه‌ای را بیشتر آشکار می‌کند. با همه‌ی‌این‌ها فیلم جنگ دنیاها ارزش نگاه کردن را دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا