فیلم جنگ چارلی ویلسون – نقد، تحلیل و خلاصه داستان – Charlie Wilson’s War 2007
کارگردان: مایک نیکولز. بازیگران: تام هنکس، جولیا رابرتز، فیلیپ سیمور هافمن، ایمی آدامز و ند بیتی. 97 دقیقه. درجه نمایشی R.
احتمالاً ظرف سالهای گذشته این جمله را زیاد شنیدهاید که «طالبان و بن لادن دست پروردگان آمریکا و سیا بودهاند.» خیلیها معتقدند که حادثه تروریستی یازده سپتامبر ثمره سیاستهای قبلی امریکا در افغانستان بوده است و حتی یک مفسر سیاسی دیگر، استیون کینگزر، درکتابهای خود (همه مردان شاه) مدعی شده که سر منشاء حادثه یازده سپتامبر 2001 و دیگر تندروها در منطقه خاورمیانه کودتای آمریکایی 28 مرداد 1332 علیه دکتر محمد مصدق بوده است.
فیلم جنگ چارلی ویلسون که بر اساس کتابِ زندگینامهای به قلم جورج کریل ساخته شده، نقش آمریکا در افغانستان سالهای دور را بررسی میکند. فیلم درباره طالبان و نحوه شکلگیری آنها نیست اما خواه ناخواه به این موضوع مربوط میشود.
شخصیت اصلی فیلم، چارلی ویلسون (تام هنکس)، یکی از نمایندگان مردم تگزاس در کنگره آمریکاست. چارلی که عاشق مهمانی رفتن، نوشیدن و خوشگذرانی است اخیراً به این فکر افتاده که زندگی مفیدتری در پیش بگیرد. او که در کمیته فرعی تخصیص بودجه دفاعی کشور عضویت دارد، از طریق زن میلیونری به اسم جووان هرینگ (جولیا رابرتز)، که قبلاً مجری یک برنامه تلویزیونی بوده و به سیاست علاقه دارد و مدتی هم چشم چارلی به دنبالاش بوده، پی میبرد که «مبارزین آزادیخواه» افغانی در مبارزه خود با نیروهای اشغالگر شوروی در وضع بدی به سر میبرند. در این هنگام (سال 1980) شورویها به خاک افغانستان حمله کرده و آن را به اشغال خود در آوردهاند.
بودجهای که آمریکا برای کمک رسانی به «مجاهدین افغانی» در نظر گرفته فقط سالی 5 میلیون دلار است. این پول به هیچ عنوان کافی نیست. چارلی با تلاشهای خود بودجه را دو برابر میکند اما جووان هرینگ به او میگوید که برای شکست دادن شوروی در افغانستان به پول و تسلیحات بیشتری نیاز هست. هرینگ که با سیاستمداران پاکستانی ارتباط نزدیکی دارد ترتیب ملاقاتی را میان چارلی و پنرال ضیاءالحق (اوم پوری)، رئیس جمهور پاکستان، میدهد. چارلی عازم پاکستان میشود و با ژنرال ضیا دیدار میکند و سپس عازم دیدار از اردوگاههای آوارگان افغانی در پاکستان میشود. این دیدار شتاب زده تأثیرات زیادی روی چارلی میگذارد. او در بازگشت به واشنگتن با یک مأمور سیا، به اسم گاست آوراکوتوس (فیلیپ سیمور هافمن) دیدار میکند تا به اتفاق هم راهی برای کمک به مجاهدین افغانی بیابند. آنها در درجه اول در تلاشاند تا موشکهای قابل حمل را که مجاهدین برای ساقط کردن هلی کوپترهای روسی نیاز دارند به دست آنها برسانند.
دولت آمریکا نمیخواهد که مشارکتاش در جنگ افغانها علیه روسیها علنی شود بنابراین از فرستادن موشکهای آمریکایی به منطقه اجتناب دارد. اما چارلی از طریق دوست خود، جووان هرینگ، پی برده که اسرائیلیها مقدار زیادی موشکهای روسی دارند که میتوان این موشکها را از طریق پاکستان به دست مجاهدین رساند. علاوه بر این، چارلی موفق میشود بودجه کمک به مجاهدین را به یک میلیارد دلار افزایش دهد و به این ترتیب مجاهدین افغانی موفق شدند در سال 1989 ارتش اشغالگر شوروی را از خاک افغانستان بیرون برانند. یکی دو سال بعد امپراتوری شوروی متلاشی شد. دیوار برلین فرو ریخت و جنگ سرد خاتمه یافت. شاید باورش مشکل باشد اما همه این حوادث مهم و تاریخ ساز تا حد زیادی ثمره تلاشهای چارلی ویلسون بود. با این وجود، شکل گیری پدیده طالبان و بن لادن – و حادثه یازده سپتامبر و حتی جنگ عراق – نیز از جمله ثمرات ناخواسته تلاشهای چارلی ویلسون بود.
جنگ چارلی ویلسون با وجودی که یک موضوع به شدت سیاسی را محور خود قرار داده، اما یک فیلم سیاسیِ صرف نیست. فیلم از ضرباهنگ تند و جانداری برخوردار است و مطلقاً خسته کننده نیست. طنز و شوخی نیز جای مهمی در فیلم دارد تا آن جا که حتی میتوان فیلم را در ژانر کمدی نیز رده بندی کرد. آرون سورگین، فیلمنامه نویس جنگ چارلی ویلسون اساساً یک فیلمنامه نویس کمدی است اما وی در این کار تازه خود عیار سیاسی فیلمنامه را کمتر کرده و در عوض وجوه دیگر آن را پر رنگتر کرده است. فیلم حتی نوعی بررسی کاراکتر هم هست. چارلی در آغاز فیلم یک آدم سطحی، عیاش و بی خیال است اما تدریجاً به موجودی جدیتر و مسئولتر مبدل میشود. تام هنکس با استادی تمام این تغییر و تحول تدریجی را تجسم بخشیده است.
جنگ چارلی ویلسون یک فیلم پر ستاره است، چه در پشت دوربین و چه در جلوی دوربین، بازیگران فیلم مجموعاً 3 جایزه اسکار و دو نامزدی جایزه اسکار را در پیشینه خود دارند. کارگردان فیلم تا کنون پنج بار نامزد جایزه اسکار شده که از این میان دو جایزه را از آن خود ساخته است. فیلمنامه نویس یک جایزه را از آن خود ساخته است. فیلمنامه نویس یک جایزه را در کارنامهٔ خود دارد. فیلمبردار دو بار و آهنگساز فیلم نیز شش بار نامزد دریافت جوایز اسکار شدهاند. تجربه نشان داده که فیلمهای پر ستاره معمولاً بر خلاف توقعها عمل کرده و شکست میخورند اما جنگ چارلی ویلسون یک استثنا بر این قاعده به شمار میرود. این فیلم یک سینمای خوب جدی را به تماشاگراناش عرضه میکند؛ سینمایی که همه اینها را یک جا دارد؛ درام، تعلیق، طنز و از همه مهمتر آگاهی بخشی به تماشاگر در مورد مهمترین حوادثی که تاریخ جهان و چه بسا زندگی تک تک ما را، چه آمریکایی چه خاورمیانهای، تحت تأثیر خود قرار داده است.