معرفی فیلم سلطه بر من – نقد، تحلیل و خلاصه داستان – Reign Over Me 2007
کارگردان و فیلمنامهنویس: مایک بیندر. بازیگران: آدام سندلر، دن چیدل، جیدا پینکت اسمیت، لیو تایلر و دانلد ساترلند. 125 دقیقه.
فیلمهایی که تاکنون دربارهٔ حادثهٔ تروریستی یازده سپتامبر 2001 در نیویورک و واشنگتن ساخته شده، آثار نسبتاً ارزشمندی بودهاند. اما سلطه بر من به عنوان تازهترین فیلم از مجموعه فیلمهای «یازده سپتامبری» کار قابل دفاعی نیست. این فیلم میخواهد به پیامدهای حادثهٔ 11 سپتامبر بپردازد. سازندگان فیلم قصد داشتهاند به تماشاگر بگویند که به رغم سپری شدن شش سال از آن فاجعه، هنوز زخمهای بسیاری هست که التیام نیافته. شکی نیست که این ایدهٔ قابل احترامی است و حتی ساختن فیلمی در این مورد بسیار ضروری به نظر میرسد. اما متأسفانه این ایدهٔ خوب و شایسته در مرحلهٔ اجرا به فیلم خوب و شایستهای بدل نشده است. سلطه بر من این احساس را در تماشاگر ایجاد میکند که سازندگان فیلم از تراژدی 11 سپتامبر برای تولید فیلمی ملودرام و اشکانگیز سوء استفاده کردهاند. حادثهٔ 11 سپتامبر در قصهٔ فیلم جایگاه خاص و متمایزی ندارد به طوری که هر حادثهای تراژیک دیگری میتوانست جایگزین این حادثه شود.
آدام سندلر در سلطه بر من در قالب یک دندانپزشک نیویورکی به اسم چارلی فاینمن ظاهر میشود. زندگی برای چارلی در روز 11 سپتامبر 2001 به پایان رسید. در این روز همسر چارلی و سه دختر آنها در پی برخوردِ هواپیمای اول به یکی از برجهای ساختمانِ تجارتِ جهانیِ نیویورک کشته شدند. چارلی هرگز موفق نشد این ماجرای تراژیک را فراموش کند. شوک روحی وارده به چارلی باعث شده که او کار را رها کند و همهٔ اوقات خود را صرف پرسه زندی در خیابانهای شهر و بازی با کامپیوتر در خانهاش بکند. چارلی عملاً یک دیوار احساسی غیرقابل نفوذ در اطراف خویش به وجود آورده است تا خطرارت دوران گذشته سبب اذیت و ناراحتی وی نشود.
در ادامهٔ داستان، آلن جانسن (دن چیدل) که قبلاً هم اتاقی چارلی در دوران تحصیل در کالج بوده، برحسب تصادف در خیابان با چارلی روبرو میشود. آلن ازدیدن وضع روحی دوست سابق خود شوکه میشود. چارلی نه تنها قادر به شناسایی آلن نیست بلکه بخشهای عمدهای از زندگی گذشتهٔ خویش را نیز فراموش کرده است. آلن تصمیم میگیرد به چارلی کمک کند. او روابط دوستانهای را با چارلی آغاز میکند، هر چند که دوست با چارلی بیمار کار بسیاری دشواری است. چارلی حاضر نیست به روانپزشک مراجعه کند، اما اصرارهای آلن ادامه دارد. همزمان مسایلی برای آلن رخ میدهد. ارتباط آلن با چارلی باعث میشود که آلن از همسرش (جیدا پیکنت اسمیت) فاصله بگیرد. وضع کاری آلن نیز چندان رو به راه نیست. یکی از بیماران آلن (سافرون باروز) که دارای مشکلات روحی است و با شوهرش مشکل پیدا کرده، در مطب دندانپزشکی آلن به وی پیشنهاد رابطهٔ جنسی میکند. آلن این پیشنهاد را رد میکند. زن که غرورش جریحه دار شده آلن را متهم به آزار و اذیت جنسی میکند و …
فیلمساز سعی کرده تا تغییر و تحولاتی را که در آلن – به هنگام یاری رسانیهای وی به چارلی- رخ میدهد و نهایتاً منجر به کشف دوبارهٔ مایههای انسانی در وجود وی میشود. به تصویر بکشد. اما متأسفانه رویکرد صرفاً ملودراماتیک فیلمساز به سوژه باعث از دست رفتن قدرت بالقوهٔ داستان شده. فیلم پر از داستانهای فرعی بیمورد است. از مجموع قصهها و مایههای دراماتیکی که در این فیلم 125 دقیقهای موجود است میتوان یک سریال تلویزیونی و دو فیلم سینمایی تهیه کرد. علاوه بر این «تصادف» نقش مهمی در پیشبرد قصهٔ فیلم دارد. دیالوگها هم عموماً تصنعی و ساختگی است.
یکی از نقاط ضعف عمدهٔ فیلم بازی بسیار بد آدام سندلر است. سندلر بازیگر مناسبی برای ایفای نقش یک مرد محزون و افسرده نیست. بازی او در نقش چارلی بسیار سطحی و ناشیانه به نظر میرسد تا آنجا که در پارهای موارد کاراکتر چارلی را به یک کاریکاتور نزدیک کرده است. سندلر دیالوگهای تخت و بی احساس خود را چنان تخت و بی احساس بیان میکند که نتیجهٔ حاصله به چیزی جز برودت و ملال ختم نمیشود. بسیاری از منتقدان بر این باورند که بازی ضعیف سندلر تیر خلاص را بر پیشانی فیلم سلطه بر من زده است.
مایک بیندر در فیلم قبلیاش، کنترل خشم، تواناییهای خود را در عرصهٔ فیلمسازی به رخ کشیده بود. او قصد داشت که سلطه بر من را به فیلمی عمیقتر از کنترل خشم تبدیل کند اما عملاً نتیجهٔ برعکس گرفته است. بیندر در عرصهٔ تولید سریالهای تلویزیونی نیز نام مشهوری است. سریال تلویزیونی ذهن مرد متأهل که از شبکهٔ HBO پخش میشد، از جمله معروفترین کارهای تلویزیونی اوست. این سریال دربارهٔ دوستیهای مردانه بود و باید اذعان کرد که تنها نقطه قوت فیلم سلطه بر من صحنههایی است که دوستی مردان میان آلن و چارلی را نشان میدهد.