فیلم قطب نمای طلایی – نقد، تحلیل و خلاصه داستان – The Golden Compass 2007
کارگردان: کریس ویتز. بازیگران: نیکول کیدمن، دانیل گریگ، داکوتا بلو ریچاردز، یان مک کلین (صدا پیشه) و فردی هایمور (صدا پیشه). 113 دقیقه. درجهٔ نمایشی: PG13.
قطب نمای طلایی، یک اقتباس سینمایی از روی نخستین جلد از کتابهای سه گانه فیلیپ پولمن، موسوم به نیروی اهریمنیاش، است. این تریلوژی ادبی که از حیث ژانر در رده کتابهای سالار حلقهها و هری پاتر قرار میگیرد، به سبب مایههای غنی فلسفی و روشنفکرانهاش و نیز به سبب قدرت تخیل نویسندهاش، اعتبار ویژهای نزد کتابخوانهای جهان دارد. استودیوی نیولاین سینما سرمایهگذاری عظیمی روی کتابهای پولمن کرده است. این استودیو 150 میلیون دلار برای ساختن قطب نمای طلایی هزینه کرده است. مدیران استودیو بی صبرانه در انتظارِ اکران فیلم بودند زیرا فروش گیشه سرنوشت این فیلم و سرنوشت دو فیلم بعدی مجموعه را مشخص میکرد. اما آمار فروش نومید کننده بود. فیلم 150 میلیون دلاری قطب نمای طلایی در چهار هفته اول اکران خود فقط 50 میلیون دلار فروش کرد. با این فروش اندک – با توجه به بودجه 150 میلیون دلاری فیلم – بعید است که جلدهای دوم و سوم کتاب پولمن رنگ پرده سینما به خود بگیرند.
کنت توران، منتقد نشریه لس آنجلس تایمز، معتقد است که برخی از رمانها، حتی به رغم برخورداری از ظرفیتهای سینمایی، از تبدیل شدن به فیلم گریزانند و در برابر چنین تلاشی دست به مقاومت میزنند. ظاهراً این گفته در مورد کتابهای پولمن تا حدی صدق میکند. اقتباس سینمایی به ناگزیر چارهای ندارد جز این که پیچیدگیهای منبع اصلی را ساده و همه فهم کند و طبیعتاً در این روند ساده سازی بسیاری از ویژگیهای اصلی رمان از کف میرود. این روند «ساده سازی» شاید در مورد رمانهای معمولی چندان مسئله ساز نشود اما در مورد رمانهایی که شالوده و ساختار اصلیشان مبتنی بر ظزافتها و پیچیدگیهای فکری و فلسفی است سخت مسئله ساز میشود.
جهانی که در کتابهای پولمن ترسیم شده، جهانی است مشابه دنیای ما، اما با پارهای تفاوتهای کلیدی، مهمترین این تفاوتها، وجود حیوانات کوچکِ سخنگویی است که در کنارِ انسانها راه میروند و حرف میزنند. این موجودات ماوراء الطبیعهای در واقع تجسمِ فیزیکیِ ارواحِ انسانها هستند.
داستان قطب نمای طلایی درباره دختر یتیم دوازده سالهای به اسم لایرا (داکوتا بلو ریچاردز) است که تحت سرپرستی یکی از کالجهای دانشگاه آکسفورد زندگی میکند. لُرد آسریل (دانیل گریک) عموی لایرا و تنها قوم و خویش اوست. این مرد محترم هم چنین یک سیاح و کاشف بسیار معروف نیز هیت. لرد آسریل در جریانِ دیدار شتاب زدهاش از لایرا به وی میگوید که درصدد کشف مادهای موسوم به «غبار» است. لرد آسریل اضافه میکند که این ماده جادویی مرموز تنها در قطب شمال یافت میشود و وی قصد دارد برای یافتن آن عازم قطب شمال شود؛ هر چند که «ماجیستریوم» (قدرت زورگوی حاکمه) هر گونه تحقیق و پژوهش درباره «غبار» را اکیداً ممنوع کرده است زیرا این ماده به فرد امکان میدهد که در فضای بین کهکشانی حرکت کند (چیزی شبیه طی الارض در عرفان خودمان).
لایرا دوست دارد که همراه عموی خود به قطب برود اما عمو به تندی به وی پاسخ میدهد: «غبار هیچ ارتباطی به تو ندارد.» عموی لایرا نهایتاً قبل از این که برود به لایرا توصیه میکند که دختر خوبی باشد. در همین زمان، خانم کولتر (نیکل کیدمن)، ملکه سرما، که تصمیم گرفته عازم شمال شود دنبال یک دستیار میگردد. او لایرا را به عنوان دستیار خود انتخاب میکند. لایرا از این موضوع خیلی خوشحال است زیرا میتواند به زودی حیوانات مورد علاقهاش، خرسهای قطبی، را ببیند. در همین زمان لایرا با خبر میشود که دوست کوچکاش، راجر (بن واکر) ربوده شده، ظاهراً یک سازمان مرموز به اسم «بوقلمونها» در پشت این آدم ربایی است.
در ادامه ماجرا، رئیس کالج قبل از این که لایرا عازم قطب شمال شود، وسیلهای را به وی میدهد که شباهت زیادی به یک قطب نما دارد. این وسیله زیبا توانایی این را دارد که حقیقت هر موضوعی را بر استفاده کنندهاش آشکار کند. لایرا به زودی در مییابد که همسفر شدن با خانم کولتر چقدر دشوار است. او در پی یک حادثه خشن، دست به فرار میزند. لایرا از این پس تلاش خود را برای یافتن و نجات دادن راجر آغاز میکند. در این تلاش، گروهی از موجودات عجیب و غریب نیز لایرا را همراهی میکنند: یک خرس قطبی (با صدای یان مک کلن)، یک هوانورد به اسم لی اسکورسبی (سام الیوت)، پادشاه کولیها، جان فا (جیم کارتر) و ملکه جادوگران، سرافینا پکالا (اواگرین). هدف لایرا و همراهان او گاملا در تضاد با منافع آدمهایی است که با اراده آزاد انسانها مخالفاند. لایرا به تدریج در مییابد که رسالت ویژهای برای نجات جهان بر عهدهاش گذاشته شده.
فیلیپ پولمن، نویسنده کتابی که فیلم از روی آن اقتباس شده، آشکارا دارای عقاید آتئیستی و ضد مسیحی است. قطب منفی در آثار این نویسنده، دین سازمان یافته است که از نظر پولمن مخالف اراده آزاد انسانهاست. البته همه سخنان و اشارات ضد مذهبی رُمان در فیلم قطب نمای طلایی حذف شده، با این حال لباسها و شکل ظاهری آدم منفیهای قصه شباهت بسیار زیادی به سر و وضع ظاهری خادمانِ مسیحیت دارد.
سبک و سیاق بصری قطب نمای طلایی چندان اصیل و بدیع نیست بله بیشتر دنباله روی فیلمهای مشهور ژانر است. تراکم جلوههای ویژه یکی از ویژگیهای اصیل فیلم است. فیلم دارای بیش از 1100 نمای جلوه ویژه است. مایکل فینک، طراح جلوههای ویژه فیلم، کار خود را ماهرانه و استادانه انجام داده است. کار فیلمبردار (هنری براهام) و طراح تولید (دنیس گاسنر) نیز ستودنی است. بازیهای فیلم در مجموع خوب و حرفهای است؛ هر چند که بازی داکوتا بلو ریچاردز چندان چشمگیر و قانع کننده به نظر نمیرسد. فیلم از حیث گام و ضرباهنگ به دو بخش تقسیم میشود: تا چهل و پنج دقیقه مانده به پایان فیلم، ضرباهنگ کُند و کشدار و بعضاً خسته کننده است، اما در چهل و پنج دقیقه پایانی که در بردارنده چندین نبرد است (از جمله نبرد خرسهای قطبی) ضرباهنگ شتاب میگیرد و خواب را از سر تماشاگر میپراند.
یک عیب عمده فیلم شخصیت پردازی کم رمق آن است. پیچیدگیهای فلسفی فیلم نیز باعث شده تا از آن سر راستی و همه فهمیای که وجودش برای موفقیت هر فیلم فانتزی / ماجرایی پرفروشی در حد و اندازه سالار حلقهها و هری پاتر ضروری است، محروم شود.