کتاب مدارس جاسوسی چگونه سازمان سی.آی.اِ(CIA)، اف.بی.آی (FBI) و سازمانهای اطلاعات خارجی دانشگاههای آمریکا را استثمار میکنند، نوشته دانیل گلدن

دانیل ال گلدن (Daniel Golden) روزنامهنگار آمریکایی در سال 1957 در تولیدو اوهایو به دنیا آمد. او در خانوادهای دانشگاهی رشد کرد و والدینش در دانشگاه ماساچوست آمهرست تدریس میکردند. او اکنون به عنوان سردبیر ارشد ProPublica فعالیت میکند. این نویسنده قبل از این در نشریههای Portfolio و Conde Nast و Bloomberg News کار میکرد. گلدن در سال 1978 تحصیلات خود را در مقطع کارشناسی در دانشگاه هاروارد به پایان رساند. او به خاطر مجموعه مقالاتی که برای والاستریت ژورنال مینوشت، برنده جایزه پولیتزر شد.
دانیل گلدن در کتاب مدارس جاسوسی با تحقیقات و دلایل قابل قبول خود نشان میدهد که سازمانهای اطلاعاتی خارجی چگونه تاکنون موفق شدهاند دانشگاههای آمریکا را مورد استثمار خود قرار دهند و آموزش عالی این کشور را به خط مقدمی برای جاسوسیهای بینالمللی بدل سازند.
این کتاب به دو بخش تقسیم میشود: به ترتیب، بررسی جاسوسی خارجی و آمریکایی در دانشگاه. یک واقعه هولناک در بخش یک فاش میشود؛ یک دانشجوی فارغالتحصیل چینی از طریق آزمایشگاه دانشگاه دوک، تحقیقی دربارۀ نامرئی بودن با بودجۀ پنتاگون را میدزدد؛ سپس توسط دولت چین سرمایهگذاری میشود تا دست به اقدامی رقابتآمیز در شنژن (چین) زده و او را میلیاردر کند.
از سوی دیگر یک زن پورتوریکویی تحسینکنندۀ رژیم کاسترو، هم خودش برای کشور کوبا جاسوسی میکرد و هم همکلاسی دانشگاهیاش را – که به یکی از مخربترین عوامل نفوذی داخل دولت ایالات متحده تبدیل شد و اکنون خارج از اختیارات آمریکاییها در دبیرستانی در سوئد تدریس میکند – برای جاسوسی به کار گرفت. برای جذب دانشجویان چینی با حقوق کامل، یک سازمان وابسته به دانشکدۀ اوهایو با دانشگاهی در شهر پکن که توسط سرویس اطلاعاتی چین اداره میشود ارتباط برقرار میکند و اساتید خود را برای آموزش جاسوسی دربارۀ فرهنگ آمریکایی در آینده به آنجا میفرستد.
در بخش دوم کتاب مدارس جاسوسی (Spy schools) بیان میشود که سازمان CIA کنفرانسهای فرهنگی برگزار میکند تا بتواند دانشمندان برنامۀ سلاحهای هستهای را برای ترک آنجا و پناهنده شدن ترغیب کند. مأموران CIA به طور مخفیانه در دانشگاه هاروارد به استخدام افراد در حین تحصیل و برنامههای کارآموزی که کارشان آموزش مقامات ناآگاه است، میپردازند و داجین پنگ، استاد مستأصل شدۀ دانشگاه فلوریدای جنوبی، به مصاف مأمور FBI، دایان مرکوریو میرود.
عصر روز ۳۰ ژانویه ۲۰۱۶، استاد جدایها، اوبی ون کنوبی درحالی که شمشیر سبک براقی به دست دارد، ردا و کلاهخودی تیره پوشیده که چشمانش، و نه تبسمش، را میپوشاند در صحنه پنجرۀ قصر قیصر جهان در شنژن چین میخرامد.
جنگجویان جدای، سپاه طوفان امپراتوری، و سایر شخصیتهای جنگ ستارگان هم چنین بودند. همان طور که هفتصد تماشاچی هلهله کنان شمشیرهای زرد، سبز، و ارغوانی را تکان میدهند، نورافکنهای در حال حرکت و فوران دود به تناوب صحنه نمایش را روشن و خاموش میکنند.
هجویهای از جنگ ستارگان تحت عنوان نبرد آینده – طلیعه جدید، نمایش پر زرق و برقی را نشان میداد که موسیقی زنده، رقصهای شهوانی، چهرههای افراد روی بدنهای عروسک خیمه شب بازی (که در صفحه نمایشی نمایان بود)، و ادای احترامی به ارتش چین، آن را همراهی میکرد. این نمایش ششمین جشن سالگرد مؤسسه فناوری و علوم پیشرفته کوانگ چی را نشان میداد، مؤسسهای که معطوف به تحقیق و تجاریسازی پیشرفتهای غیرمنتظره در حوزه به سرعت در حال رشد فرامادهها است. روپنگ لیو، در نقش اوبی ون کنوبی، بنیانگذار و رئیس این عملیات است؛ جداهای دیگر، مدیران اجرایی، اجراکنندگان، تماشاچیان، وکارگران آنها هستند. چند تن از تماشاچیان جوایزی برنده میشوند که تجلیگر روحیه نترس و خلاقی است که لیو موعظه میکند: به قطب شمال، قطب جنوب، و نزدیک فضای بیرون جو سفر کنید.
لیو هنوز هم در لباس خود اما بدون شمشیر، دسته گلهای بزرگی در دست چپش و میکروفونی در دست راستش گرفته، و کارهای خود را در ترانهاش میستاید. او در چین زمزمزه کرد، علی رغم این که بیرون چه اندازه هیجانانگیز است، من با آهنگساز عالی خود درست رفتار میکنم. نمیتوان گفت که سفر چقدر سخت است، این از نیکبختی ماست که آرامش خود را حفظ میکنیم. او سپس بدون مکث وارد بخش همسرایی گروه بیتلها، Hey Jude شد.
لیوی لپ گنده و با چهره پسرانه مهربان در سی و دوسالگی، چیزهای زیادی برای لذت بردن داشت. سهم عمده او در موسسه علمی کوانگ چی، که در بورس سهام هنگ کنگ معامله میشود، او را تبدیل به میلیاردری کرد که دارای امپراتوری در حال گسترش به ایالات متحده، نروژ، کانادا، و نیوزیلند است. رسانههای چینی او را ایلان ماسک چین نام دادهاند و او را معادل خیالی بنیانگذار نمادین سازنده اتوموبیل تسلا دانستهاند. تا پایان سال ۲۰۱۵، مؤسسۀ تازه کار او به دنبال تعداد حیرتآور ۳۲۸۹ ثبت اختراع بود، و ۱۷۸۳ مورد از آنها را ثبت کرد.
دولت چین بارانی از افتخارات و مسئولیتها در مورد خط مشی فناوری نثار او کرد، و رئیس جمهور چین شی جین پینگ، و نیز وزرا و مقامهای برجسته حزب، از کارهای او در شنژن دیدن کردند.
با این حال ثروت و شهرت لیویک نقاب است، مانند لباسش درجشن سالگرد، یا ردای نامرئی که او به عنوان دانشجوی مهندسی برق دانشگاه دوک زیر نظر استاد دیوید ر. اسمیت به طراحی آن کمک کرد. آنها یک واقعیتی مغشوشکننده را پنهان کردند که هیچگاه فاش نشد: او بسیاری از موفقیتهایش را به چیزی مدیون است که میتوان شکلی از تحصیلات عالی در زمینه جاسوسی اقتصادی نامید. لیو با انتقال تحقیقاتی که با سرمایه پنتاگون انجام میشد به چین، از یک استاد بیدقت و غافل، خطوط راهنمای سهل انگارانه همکاری، و فرهنگ باز و جهانی دانشگاه دوک، سوء استفاده کرد. او ترتیبی داد تا پژوهشگران چینی از آزمایشگاه اسمیت دیدن کنند و از روی تجهیزات آنجا نمونهبرداری کرده و از نو بسازند و دادهها و ایدههای همکاران غافل در دانشگاه دوک را به آنها منتقل کرد. او مخفیانه وب سایتی چینی بر اساس پژوهشهای دانشگاه دوک راهاندازی کرد، و اسمیت را برای کار نیمه وقت در چین فریب داد. فعالیتهای او برتری ایالات متحده را در فناوری در حال ظهوری که میتوانست روزی جتهای جنگنده، تانکها، یا پهپادها را پنهان کند، و در نتیجه یک جنگ یا عملیات مخفی اثر گذارد، به خطر انداخت. به محضی که لیو به چین برگشت، دولت قدرشناس و خرسند او میلیونها دلار در کارهای مخاطرهآمیز او سرمایهگذاری کرد.
برخی از همکاران سابق لیو در دانشگاه دوک وقتی به عقب بر میگردند احساس میکنند که لیو از اعتماد آنها سوء استفاده کرده است. جان گولوب، یکی از افراد آزمایشگاه دانشگاه دوک به من گفت، وقتی در دانشگاه کار میکنی و زحمت میکشی، فقط حدود ده نفر ایدههایت را میدانند. ایدههای ما به سمت چین سرازیر بود. مردم با نگاهی به گذشته احساس میکنند که تصویر کاملی از ماجرا به آنها ارائه نشده است.
مورد لیو نشان میدهد که پژوهشهای دانشگاهی تا چه اندازه در مقابل مهاجمین خارجی آسیبپذیر هستند، و دانشگاهها برای محافظت از آنها تا چه اندازه کم کاری میکنند. دانشگاههای مشتاق جذب دانشجویان بین المللی و شعبههای خارج از کشور، نسبت به رنجاندن کشور چین و سایر کشورها با مبارزه و سرکوب دزدی تحقیقات، بیمیل هستند. با این حال، از جنبهای دیگر، آنها به سازمانهای دولتی، و نهایتا به پرداختکنندگان مالیات، و سرمایهگذاران تحقیقات، خیانت میکنند. ما برای ارتش خود مالیات میدهیم تا از ما دفاع کند، فقط برای این که دانشگاههایی داشته باشیم که با دنبال کردن برتری جهانی بدون آگاهی یا پرداختن به آسیب جنبی و هم زمان، این امنیت را به خطر اندازند.
اگرچه لیو هیچ وقت محکوم نشد، پلیس FBI فعالیتهای او را بررسی کرد و به بازجوئی از رؤسای دانشگاه و مقامهای مجری قانون پرداخت. در یک جلسه پشت درهای بسته در سال ۲۰۱۲ هیئت مشورتی امنیت ملی تحصیلات عالی در مرکز فرماندهی FBI، طبق دستور جلسه به دست آمده از طریق درخواست ثبت اسناد عمومی، اسمیت شرح داد که چگونه یک فرد چینی بدون اطلاع او آزمایشگاه او را هدف قرار داده…و مؤسسهای مشابه در چین پدید آورده است. این ماجرا برای صدور مجوز، ثبت اختراع و وفاداری برای او بطور قابل توجهی هزینه در برداشت و اسمیت را از این که اولین نفری باشد که آن پژوهش پیشگام را منتشر میکند بازداشت. یک مصاحبه ویدیویی FBI با اسمیت درباره این ماجرا، که در سال ۲۰۱۵ فقط به دعوت شدگان نشان داده شد، سرقت” یک ایده “بزرگ نام گرفت.
اسمیت در سال ۲۰۱۵ در نامهای به من نوشت، لیو قطعا از قبل قصد و منظور این کار را داشت و اعمال او میتوانست تأثیر اقتصادی شگرفی در آینده داشته باشد. من فکر میکنم اگر مردم درک میکردند چطور چیزی شبیه به این اتفاق میافتد، و چطور افرادی که بالقوه دارای قصد و نیت بدی هستند میتوانند از شلوغی طبیعی که در محیطهای دانشگاهی روی میدهد سود ببرند، شاید آگاهتر میشدند و در آینده از مواردی مانند این پرهیز میکردند.
پژوهش دانشگاهی هدفی ارزشمند، آسیبپذیر، و کم ریسک برای جاسوسی خارجی فراهم میسازد. علی رغم دنبال کردن فناوریهای پیشگام برای پنتاگون و جامعه اطلاعاتی، آزمایشگاههای دانشگاهی کمتر از همتاهای خود محافظت میشوند، که نشانگر یک فرهنگ متمایل به همکاری و انتشار است. پژوهشگران دانشگاهی مشخصه ملزم به امضای توافق نامههای محرمانه، که ضد اخلاقیات شفاف بودن است، نمیشوند.
جان وبلاستور، استاد مهندسی برق در دانشگاه کالیفرنیا، در ایالات لس آنجلس، میگوید، چیزهای زیادی هست که کمتر از شرکت بوئینگ کنترل میشوند. دانشگاهها برای هر کسی که علاقهمند به دستیابی به ویژگی اطلاعاتی باشد گزینههای بسیار خوبی هستند.
جهل درمورد اقدامات ایمنی در مورد داراییهای فکری ، یا حتی خصومت نسبت به آنها، در میان دانشجویان و اساتید علوم رایج است. ویلاسنور به من گفت که در مورد موضوع خارج از مدرسه حقوق دستورالعمل صفر وجود دارد. بخشهای قابل توجهی از دانشجویان مهندسی دانشگاه کلیفرنیا ایالت لس آنجلس(UCLA) که وی آنها را مورد ارزیابی قرار داد نتوانستند یک ثبت اختراع (۲۱ درصد)، حق تألیف (۳۲ درصد)، علامت تجاری (۵۱ درصد)، یا فوت و فن کاسبی(۶۸ درصد) را تعریف کنند. اساتید آمریکایی، که هرگز به احتمال جاسوسی فکر نمیکنند، گاهی اوقات موافق درخواست از آشنایان یا غریبههای خارجی برای مشاوره تحقیقاتی، بررسی متون دستنویس، یا دادههای چاپ نشده هستند. زمانی یک استاد مهندسی ساختمان در ایالت پنسیلوانیا با گراهام اسپانیر، که بعد، رییس دانشگاه شد، تماس گرفت تا بگوید که یک خارجی برای او ایمیل فرستاده و از او پرسیده یک ساختار بتونی زیرزمینی که بتواند در مقابل یک انفجار مگاتنی دوام بیاورد چگونه ساخته میشود.
مدارس جاسوسی
چگونه سازمان سی.آی.اِ(CIA)، اف.بی.آی (FBI) و سازمانهای اطلاعات خارجی دانشگاههای آمریکا را استثمار میکنند
نویسنده : دانیل گلدن
مترجم : سیدعلی موسوی
عنوان اصلی: Spy Schools: How the CIA, FBI, and Foreign Intelligence Secretly Exploit America’s Universities
این متن رو با گوگل ترنسلیت ترجمه می کردید قابل فهم تر بود!!!! واقعا که یک پزشک به چه روزی افتاده است!!!
ترجمه من نیست. مقدمه مترجم است. ضمن اینکه من متن اصلی را دیدم و از نظر ادبیات زیاد جزو متون آسان خوان نبود. مترجم هم نمیتواند برخی چیزها را برای رعایت امانت داری، حذف و تعدیل کند یا تغییر بدهد. ترجمه عالی نیست امار ضایت بخش است.