بیش یادگیر شوید! کتاب بیش یادگیری، نوشته اسکات یانگ
Jeopardy، یک مسابقه تلویزیونی آمریکایی که به عقیده خیلیها، پرهیجانترین مسابقه تمرین حافظه در نوع خودش به شمار میآید. شهرت این مسابقه زمانی در دنیا پیچید که یک ابر کامپیوتر شرکت آی بیام در مسابقه آن شرکت کرد.
پل رودخانه کوای چیست؟
راجرکریگا به سرعت و با خطی ناخوانا پاسخش را روی صفحه مقابلش نوشت. پاسخش گرچه ناخوانا، اما صحیح بود. کریگ ۷۷ هزار دلار، یعنی بیشترین جایزه یک روزه تاریخ مسابقه جئوپاردی در آن زمان، را از آن خود کرد. به این میزان بسنده نکرد. او با برنده شدن حدود 200 هزار دلار که بالاترین مبلغ جایزه ۵ برنامه اخیر بود، رکوردها را شکست. چنین اتفاقی به خودی خود بسیار چشمگیر بود، اما عجیبتر این بود که او چطور این کار را انجام داد. کریگ در مورد آن لحظه میگوید: «نگفتم وای ۷۷ هزار دلار برنده شدم. گفتم خدای من، سایتم واقعا مؤثر بود. »
برای امتحانی که ممکن است در آن هر سؤالی مطرح شود، چطور آماده میشوید؟
این مهمترین سوالی بود که کریگ وقتی برای رقابت آماده میشد، با آن مواجه بود. دلیل شهرت مسابقه جئوپاردی این است که بینندگان در خانه را با سؤالاتی در مورد مسائل ناشناخته سردرگم و مستأصل میکند؛ سؤالاتی درباره پادشاهان دانمارک تا افسانههای یونان و روم. پس قهرمانان بزرگ مسابقه جئوپاردی، عمدتا همه چیزدانهای باهوشی هستند که زندگیشان را صرف گردآوری اطلاعات دقیق و گستردهای کردهاند که پاسخ سؤالات از تمامی حوزهها را پوشش دهد. شاید مطالعه و آمادگی برای مسابقه جئوپاردی غیرممکن به نظر برسد، چرا که بایستی تقریبا در مورد هر موضوعی که به ذهنتان میرسد مطالعه کنید، اما راهکار کریگ این بود که صرفا در روند فراگیری دانشش تجدیدنظر کند. با این هدف، وب سایتی طراحی کرد.
او تصمیم گرفت شیوه مطالعهاش را به دقت مورد تحلیل و بررسی قرار دهد. هدفش از این کار این بود که مجموعهای گسترده از اطلاعات جزئی که برای شکستن رکورد مسابقه موردنیاز بود، گرد آورد. کریگ کارشناس کامپیوتر بود و تصمیم گرفت با دانلود دهها هزار پرسش و پاسخ از تمامی مسابقههای جئوپاردی که تا آن روز پخش شده بودند، شروع کند.
ابتدا تا چند ماه در طول اوقات فراقتش، به صورت آزمایشی به سؤالات پاسخ میداد؛ سپس به محض این که مشخص شد باید به تلویزیون برود، تمام وقتش را صرف امتحان گرفتن و سؤال پرسیدن از خود کرد. بعد از آن، از یک نرمافزار متن کاوی استفاده کرد تا سؤالات را براساس موضوع طبقهبندی کند؛ موضوعاتی از قبیل تاریخ هنر، مد و علوم. با استفاده از داده نمایی، نقاط ضعف و قوتش را ترسیم کرد. این نرمافزار موضوعاتی را که او به شکل دایرههای متفاوت روی نمودار آورده بود، از هم تفکیک میکرد. موقعیت هر
دایره روی نمودار نشان دهنده مهارت او در آن موضوع به خصوص بود؛ جایگاه بالاتر در نمودار نشان دهنده اطلاعات بیشتر او در آن زمینه خاص بود؛ اندازه دایره نیز بیانگر میزان تکرار و پرکاربردبودن موضوع بود. دایرههای بزرگتر موضوعات رایجتر بودند و بنابراین لازم بود بیشتر مطالعه شوند. او توانست الگوهای پنهانی طراحی سؤال در مسابقه را کشف کند. بعضی سؤالات بسیار حیاتی بودند و شرکتکننده را قادر میساختند امتیاز خود را دوبرابر کند، یا کلا آن را از دست بدهد. شاید به نظر بیاید که این نوع سؤالاتی حیاتی به طور اتفاقی در هر جایی قرار میگرفتند، اما کریگ با دردست داشتن کل آرشیو مسابقه جئوپاردی دریافت که این سؤالات براساس الگوهای خاصی مطرح میشوند.
کریگ همچنین متوجه شد سؤالاتی که پرسیده میشدند، چه سمت وسویی داشتند. اگرچه در این مسابقه احتمال پرسیدن سؤال از هر موضوعی وجود دارد، اما
بازی به شکلی طراحی میشود که بینندگان حاضر در خانه را نیز سرگرم کند، نه این که فقط شرکتکنندگان را به چالش بکشد. کریگ براساس این استدلال دریافت که میتواند برای شروع مسابقه به جای عمیق شدن در موضوعات تمامی حوزهها، شناخته شدهترین نکات جزئی در هر حوزه را مطالعه کند. میدانست که پاسخهای موضوعات تخصصی بیشتر از شناخته شدهترین مثالها هستند. با بررسی ایراداتش در سؤالات آرشیوی فهمید که برای پیشی گرفتن در رقابت لازم است بیشتر مطالعه کند. مثلا وقتی متوجه شد که در حوزه مد ضعیف است، مطالعهاش را بیشتر و عمیقتر کرد.
اولین قدم، استفاده از روشی تحلیلی برای یافتن موضوعاتی بود که باید مطالعه میکرد. بعد از آن، برای افزایش بازدهی از نرمافزاری با روش «تکرار در فواصل زمانی مشخص» استفاده کرد.
این نرمافزار از یک الگوریتم پیشرفته فلش کارتی استفاده میکند. روش فلش کارت را اولین بار محققی لهستانی به نام پیوتر وزنیاکا، در دهه ۱۹۸۰، ساخت. الگوریتم وزنیاک طراحی شد تا زمان موردنیاز برای مرور و یادآوری مطالب را بهینه کنید. بیشتر افراد، با وجود برخورداری از بانک اطلاعاتی بزرگ، مطالب جدیدی را که یاد میگیرند فراموش میکنند و باید بارها و بارها آن را تکرار و یادآوری کنند تا در حافظهشان بماند. الگوریتم فلش کارتی، با محاسبه زمان بهینه برای مرور هر موضوع این مشکل را حل میکند؛ به طوری که دیگر نه تنها لازم نیست انرژیتان را صرف به خاطر سپردن اطلاعات جدید کنید، بلکه مطالبی را هم که قبلا یادگرفتهاید فراموش نخواهید کرد. این روش باعث شد که کریگ بتواند هزاران نکتهای را که برای برنده شدنش لازم بود، به خوبی به خاطر بسپارد.
مسابقه جئوپاردی حاوی ۵ اپیزود بود و هر روز فقط یک اپیزود این برنامه به روی آنتن میرفت. کریگ بعد از برنده شدن در ۵ اپیزود، یک راست به هتل محل اقامتش رفت، ولی نتوانست بخوابد. او میگفت: شما میتوانید مسابقه را شبیهسازی کنید، اما نمیتوانید بردن ۲۰۰ هزار دلار در ۵ ساعت و ضبط مسابقه در یک روز را شبیهسازی کنید، مسابقهای که از ۱۲ سالگی آرزویش را داشتید. او با تلفیق تدابیر غیرمعمول و تجزیه وتحلیل فعالانه، در مسابقه شرکت کرد و برنده شد.
بیش یادگیری یعنی چه؟
بیش یادگیری: راهبردی فشرده و خود محور (خودهدایتگر) برای کسب مهارتها و اطلاعات است.
بیش بادگیری یک راهبرد است؛ راهبرد، یگانه راه حل ممکن برای مشکلی خاص نیست، اما شاید راه حل خوبی باشد. راهبردها ممکن است برای موقعیتهای معینی مناسب باشند، اما نه برای هر شرایطی. براین اساس، به کارگیری آنها فقط یک گزینه است نه حکمی لازم الاجرا.
بیش بادگیری خودمحور است؛ این یعنی خود شما تصمیم میگیرید که چه چیزی را یاد بگیرید و چرا. ممکن است شما یادگیرندهای کاملا خودمحور باشید، ولی همچنان معتقد باشید که شرکت در کلاسهای دانشکدهای خاص بهترین راه یادگیری است؛ یا معتقد باشید که خود به تنهایی میتوانید از طریق پیگیری مراحل موجود در کتب درسی به خود آموزش دهید. خودمحوری، فرد هدایتکننده پروژه را مشخص میکند نه محل انجام آن را.
بیش یادگیرها برای موفقیت بیشترشان در یادگیری، اقداماتی فراتر از معمول انجام میدهند. تلاش شجاعانه برای حرف زدن به زبانی که تازه با آن روبه رو شده اند، بررسی هدفمند دهها هزار سؤال درباره موضوعات جزئی، یا دستیابی به مهارت هنری از طریق تکرار و تمرین، کارهای ذهنی دشواری است که آنها انجام میدهند.
بیش یادگیری آسان نیست. شما مجبورید با وجود برنامهای فشرده، زمانی را به پیگیری چیزی اختصاص دهید که از نظر ذهنی، احساسی و احتمالا فیزیکی شما را تحت فشار قرار میدهد. باید آمادگی ناکامی و شکست، بدون امکان بازگشت به گزینههای سادهتر، را داشته باشید.
بیش بادگیرها على رغم شیوههای منحصربه فردشان ویژگیهای مشترک فراوانی دارند؛ معمولا به تنهایی کار میکردند، اغلب ماهها و سالها زحمت میکشیدند، چالششان را هم فقط در صفحهای اینترنتی اعلام میکردند. علائقشان تبدیل به دغدغه میشد. نسبت به بهینهسازی راه کارهای خود سخت گیر بودند و در مورد ماهیت مفاهیم مبهمی چون تمرین ترکیبی و شیوههای تقویت حافظه بسیار بحث میکردند. از همه مهمتر این که، به یادگیری اهمیت میدادند. انگیزهشان برای یادگیری، رویارویی با پروژههای فشرده را برایشان سادهتر میکرد، ولو این که این کار به گذشتن از اعتبار و اصول همیشگیشان منجر میشد. بیش بادگیرانی که دیدهام، اغلب، همدیگر را نمیشناختند.
نویسنده کتاب -اسکات یانگ- نوشته که هدفش از تألیف کتاب حاضر این بوده که اصول مشترکی را که در پروژه خودم و پروژههای آنها مشاهده کردم، گردآوری کند. قصد داشته تمامی تفاوتهای سطحی و شیوههای ویژه و خاص را بیابد تا بفهمم چه ایده یادگیری دیگری باقی میماند. همچنین، میخواسته با بررسی برخی نمونههای غیرمتعارف به قانون کلی یادگیری ای برسد که هم برای دانشآموزان معمولی قابل استفاده باشد و هم برای متخصصان.
گرچه بیش بادگیرها افرادی غیرعادی هستند، اما این رویکرد تواناییهای بالقوه متخصصان و دانشآموزان عادی را نیز برمی انگیزد.
چه میشد اگر میتوانستید پروژهای تعریف کنید که شما را قادر سازد به سرعت مهارتهای اشتغال به وظیفه، پروژه یا حتی حرفه جدید را فرابگیرید؟ چه میشد اگر میتوانستید مثل اریک بارون در مهارت مهمی از شغلتان تبحر داشته باشید؟ چه میشد اگر مثل راجرکریگ در مورد موضوعات گوناگون اطلاعات میداشتید؟ چه میشد اگر میتوانستید زبان جدیدی یاد بگیرید، برنامهای شبیه به برنامه آموزشی یک مقطع دانشگاهی برای خود طرح کنید، یا در حوزهای مهارت یابید که درحال حاضر برایتان غیرممکن به نظر میرسد؟
بیش یادگیری
نوشته اسکات یانگ
ترجمه: مریم شبیری
نشر نوین
فهرست کتاب بیش یادگیری
مقدمهی مترجم
پیشگفتار
فصل ۱) یادگیری در دانشگاه امآیتی، بدون رفتن به آن
فصل ۲) چرا بیشیادگیری اهمیت دارد؟
فصل ۳) چگونه میتوان بیش یادگیر شد؟
فصل ۴) اصل ۱ – فرایادگیری؛ ابتدا نقشهای ترسیم کنید
فصل ۵) اصل ۲ – تمرکز؛ حواستان را جمع کنید
فصل ۶) اصل ۳ – حرکت مستقیم؛ رو به جلو حرکت کنید
فصل ۷) اصل ۴ – تمرین و ممارست؛ نقاط ضعفتان را هدف قرار بگیرید
فصل ۸) اصل ۵ – بازیابی دادهها؛ آزمایش کنید تا یاد بگیرید
فصل ۹) اصل ۶ – بازخورد؛ از زیر فشار شانه خالی نکنید
فصل ۱۰) اصل ۷ – یادسپاری؛ در جیب سوراخ چیزی نریزید
فصل ۱۱) اصل ۸ – بصیرت؛ قبل از جمع آوری اطلاعات، عمیقا تفکر و تحقیق کنید
فصل ۱۲) اصل ۹ – آزمایش تجربی؛ فراتر از منطقه امن خود را بررسی کنید
فصل ۱۳) اولین پروژه بیشیادگیری شما
فصل ۱۴) آموزش غیرمعمول