نقد و بررسی فیلم انجمن شاعران مرده Dead Poets Society با بازی عالی رابین ویلیامز در نقش جان کیتینگ
جان کیتینگ، دبیر زبان دبیرستان ولتون، به چشم مسئولان و همکاراناش یک وصلهی ناجور است و از نظر دانشآموزان آنجا معلمی است که تا به حال نمونهاش را ندیدهاند. در مدرسهای که بر پایهی چهار اصل خدشهناپذیر سنت، احترام، نظم و برتری فعالیت میکند، همهی کارهایی که کیتینگ سر کلاس (و حتی بیرون از آن) انجام میدهد، به نوعی با مقررات و روال کار دبیرستان ناسازگار است. و اصلا هدف کیتینگ همین است که به دانشآموزاناش یاد بدهد آزاداندیش باشند و از همرنگ جماعت شدن فاصله بگیرند.
ماموریت دشواری که کیتینگ برای خودش تعریف کرده این است که از دانشآموزانی که در سیستم خشک و مقرراتی ولتون درس میخوانند و والدینشان دربارهی آینده آنها تصمیم میگیرند، جوانانی آزاداندیش بسازد. جان کیتینگ معلم متفاوتی است؛ کلاسهای درس زبان و ادبیات را در راهرو دبیرستان و زمین ورزش برگزار میکند، مثلا برای آنکه مفهوم «دم را غنیمت شمار» را به خوبی برای دانشآموزان توضیح بدهد، آنها را مقابل عکسهای یادگاری دانشآموزان چند دهه قبل دبیرستان میبرد، همانهایی که روزگاری سرشار از شور زندگی بودند و حالا خفتگانی زیر خاک هستند. کیتینگ از دانشآموزاناش میخواهد مقدمهی کتاب ادبیاتشان که حتی به شعر هم نگاهی خشک و کاملا حسابشده دارد، پاره کنند و دور بریزند چون به نظر او شعر از شور و حال انسانی سخن میگوید و نمیتوان با محاسباتی ریاضیگونه آن را تحلیل کرد یا به آن امتیاز داد.
او از بچهها میخواهد او را «آقای کیتینگ» یا «آی ناخدا، ناخدای من» صدا کنند، که دومی از شعری از والت ویتمن (1892ـ1819) گرفته شده که شاعر آمریکایی آن را دربارهی آبراهام لینکلن سروده است. از بچهها میخواهد روی میز بایستد و از آنجا به کلاس درس نگاه کنند تا متوجه شوند در زندگی به هر موضوعی باید از زوایای مختلف نگاه کرد. از بچههای کلاس میخواهد شعر بگویند و سر کلاس مقابل دوستانشان آن را بخوانند چون در تلاش است تا بخش خفتهی ذهن آنها را به کمک ادبیات از خواب بیدار کند. شیوهی تدریس کیتینگ الهامگرفته از مکتب رمانتیسم است و به طور کامل در مقابل مکتب کلاسیسمی قرار میگیرد که مدیر ولتون و معلمهای دیگر بر آن تاکید دارند.
شیوهی درس دادن کیتینگ و شخصیت او به دل بیشتر دانشآموزان مینشیند اما بین والدین دانشآموزها چندان محبوب نیست چون از نظر آنها او مهرهای خطرناک است که فرزندانشان را از مسیری که برای آیندهشان ترسیم شده دور میکند یا سادهتر از آن چون به فرزندان آنها شجاعت فکر کردن میدهد. اما کیتینگ اتفاقا به همین دلیل ساده عاشق تدریس است. او دوست دارد به دانشآموزان نوجواناش نشان بدهد که حتی اگر از ما بخواهند یا حتی مجبورمان کنند، نباید به گرفتار شدن در قالبهای از پیش تعریفشده تن بدهیم و هر کداممان باید از خودمان انسانی یگانه بسازیم و جایگاهمان را در این دنیا پیدا کنیم. برگ برندهی کیتینگ این است که نمیخواهد این رویکرد را صرفا به صورت تئوری به دانشآموزان انتقال بدهد؛ او عملگراست و نیمنگاهی به زندگی و شخصیتاش نشان میدهد راه و رسمی که او در زندگی پیش گرفته همانی است که حالا میخواهد به دانشآموزاناش انتقال بدهد.
نکتهی جالب این است که کیتینگ هم شاگرد دبیرستان ولتون بوده اما مقایسهی گذرای او بین سیستم مدیریتی قبلی و فعلی دبیرستان نشان میدهد او مردی از روزگاری سپریشده است که نمیخواهد بگذارد تغییر شرایط، او را هم دگرگون سازد. کیتینگ میخواهد کیتینگ باقی بماند. آدمهایی مثل کیتینگ میخواهند طرحی نو در اندازند اما در جامعهای که انسانها پیلهای دور خود تنیدهاند و نمیخواهند از آن خارج بشوند، چنین افرادی تقاص ناسازگاریشان با جمع را پس خواهند داد. خودکشی نیل پری بهترین فرصت را برای مدیر دبیرستان ولتون فراهم میکند تا بتواند از شر جان کیتینگ خلاص بشود. نیل به لطف حضور کیتینگ موفق شده به علاقه و استعدادش در بازیگری روی صحنه پی ببرد اما با مخالفت شدید پدرش روبهرو میشود. مرگ او حی کیتینگ را هم خلع سلاح میکند و برای او چارهای جز پناه بردن به اشک باقی نمیگذارد.
تلاشهای کیتینگ در ایجاد کوچکترین تغییر در دبیرستان ولتون به مانعی سخت و غیرقابل نفوذ برخورد میکند. به نظر میرسد تمام تلاشهای او بیفایده بوده است. در کلاس درس سابق او همه چیز به روال سابق برگشته است. آقای مدیر که فعلا به جای کیتینگ درس میدهد (و روزگاری هم دبیر زبان و ادبیات بوده) به همان سیستم آموزشی خطکشی شده اعتقادی راسخ دارد و حاضر نیست کوچکترین تغییری در آن بدهد. پس تمام تلاشهای کیتینگ برای تغییر نگرش دانشآموزانش بیفایده بوده است؟ آیا کیتینگ واقعا مسئول مرگ نیل پری است؟ آیا مرگ نیل پری هیچ تاثیری روی همکلاسیهایش نگذاشته است؟ در سکانس پایانی انجمن شاعران مرده تاد اندرسون، همان دانشآموزی که کیتینگ اعتماد به نفساش را بالا برده بود، آغازگر وداع خاطرهانگیز دانشآموزان با کیتینگ میشود.
او و در ادامه تعدادی از دانشآموزان دیگر کلاس روی میزهایش میروند و با گفتن «آی ناخدا، ناخدای من! » او را خطاب قرار میدهند و به نوعی از او سپاسگزاری میکنند. اگرچه امروز تغییری شکل نگرفته است اما کیتینگ بذر آن را در دل چند نوجوان کاشته است. ناخدای دانشآموزان، ناخدا خورشید است و برایشان پیام روشنایی آورده است. تماشای دوبارهی انجمن شاعران مرده حالا یک سال بعد از خودکشی رابین ویلیامز حس و حال متفاوتی دارد. ویلیامز شادخویی و سرزندگی شخصیت کیتینگ و در عین حال روح لطیف و شکنندگی درونیاش را با ظرافت به تصویر میکشد. از آنجایی که استعدادی مثالزدنی در تقلید صدا دارد، میتواند نمایشنامهای از ویلیام شکسپیر را طوری درس بدهد که دانشآموزاناش نظیرش را تا به حال ندیدهاند.
ویلیامز سر صحنه هم آنقدر بداههپردازی میکرده که پیتر ویر اسم این شخصیت را «رابین کیتینگ» گذاشته بوده است. برای نقش کیتینگ، بازیگرانی مثل لیام نیسن، مل گیبسون، داستین هافمن و بیل مورای هم مدنظر بودند اما حین تماشای انجمن شاعران مرده سخت است بازیگر دیگری را به جای ویلیامز در نقشی تصور کنیم که دومین نامزدی اسکار بهترین بازیگر مرد نقش اول را برایش به ارمغان آورد. ویلیامز به این دلیل جذب این فیلمنامه شده بود که از نظرش جان کیتینگ همان معلمی بوده که آرزو میکرده در دوران مدرسه داشته باشد؛ معلمی که به جز درس و مشق، راه و رسم تازهای برای زندگی کردن هم به شاگردانش یاد بدهد.
نوشته جواد رهبر