فیلم یک کلمه نگو – معرفی و نقد و تحلیل – Don’t Say a Word 2001

«یک کلمه نگو» همچون بسیاری دیگر از فیلمهای پاییز امسال دچار مسائل ناشی از زمان اکران شده است. بعد از ماجرای 11 سپتامبر شاید تمایل زیادی برای دیدنتریلری درباره روزی مملو از اضطراب و اندوه در منهتن وجود نداشته باشد. نقطه اوج فیلم که در آن شخصیت خبیث زیر انبوهی از گرد و غبار و آشغال، زنده به گور میشود، به نحو اجتنابناپذیری یادآور وقایع هولناک مشابه است.
در هرحال فیلم به خودی خود آشفته و گیجکننده است و دچار مسائلی است که ابدا ربطی به حوادث زمان اکران ندارد. پیرنگ اصلی فیلم درباره گروهی جواهردزد بیرحم است که ده سال بعد از سرقت یک قطعه یاقوت دوباره آن را به دست میآورند، یاقوتی که همدستی خیانتکار از چنگشان درآورده بود. اعضای گروه که هریک به دلیل کشتن همدستشان صرفا ده سال زندانی کشیدهاند، دختر هشتساله نیتن کانرد (مایکل داگلاس) روانپزشک برجسته را میربایند، فردی که هیچ ارتباطی با این جنایت ندارد. اما تبهکاران فکر میکنند که میتوانند از نیتن برای گرفتن اطلاعات از زنی جوان به نام الیزابت (بریتانی مورفی) استفاده کنند، الیزابت دچار نوعی عارضه ذهنی است. آنان به نیتن یک روز (روز شکرگزاری) فرصت میدهند تا معجزهاش را نشان دهد.
از سوی دیگر ساندراکسیدی(جنیفر اسپوزیتو) پلیس جنایی خشن، اجسادی را مییابد که او را به طرف دکتر ساکس، همکار نیتن راهنمایی میکند.
بهتر بودگری فلدر، کارگردان و آنتونی پکهام و پاتریک اسمیت کلی، فیلمنامهنویسان یک کلمه نگو(که رمان اندروکلاوان را اقتباس کردهاند) صحنهای را میگنجاندند که طی آن تبهکاران نقشه شیطانی خود را رو میکردند. به نظر میرسد که تبهکاران نیز همچون یک گروه فیلمنامهنویسی، به رغم خطرات مربوطه در پی آن بودهاند که کارشان را مطلقا پیچیده انجام دهند. اعضای جورواجور گروه تبهکاران که رئیسشان (شون بین) لهجهای انگلیسی دارد، شامل موتورسواری با موهای بلند و بدن خال کوبیشده (کانرد گود) و مرد سیاهپوستی پرچانه (گای توری) هستند. جالب است که آنها به قدر کافی باهوش هستند که بتوانند با تسلط از دوربینهای ویدیویی ناظر، تکنولوژی رایانه و تلفن موبایل استفاده کنند؛ امکاناتی که در بدو ورود آنان به زندان وجود نداشت. و مسلما آنقدر پول دارند که به رغم حضور در زندان، مجموعهای از تجهیزات هنری بخرند.
یک کلمه نگو مانند بسیاری از تریلرها بر اساس منطقی شکل میگیرد که وقتی به کار میرود معلوم میشود تا چه حد پوچ است. این نکته حین نمایش مجموعهای از خطوط روایی نامحتمل و تعلیق ساختگی (ناشی از پایان قابل پیشبینی) فیلم برجسته میشود. البته یکتریلر خوب جایی برای بدبینی و ایرادات شما باقی نمیگذارد. یک کلمه نگو مانند سایر فیلمهای اخیر هالیوود در ژانرهای مختلف، نوعی سبکمداری پرطمطراق و پوچ را با هوشمندی شکلگرایانه اشتباه میگیرد. همچنین نوعی احساساتگرایی مکانیکی و خنثی را با نمایش احساسات عمیق در هم میآمیزد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) آقای فلدر (که پیش از این«دخترها را ببوس» و «کارهایی که هنگام مرگ در دنور انجام میدهید» را کارگردانی کرده است) نوعی حرفهایگری سطحی در کارش نمود میدهد که صرفا نشان از ضعف قوه تخیل او دارد. ریتم فیلم پرجنبوجوش و ثابت است و تصور او پیرامون ایجاد تعلیق و دلهره، صرفا از طریق قطعهای متداخل و بیوقفه تجلی مییابد.
کوین تامس، لسآنجلس تایمز
گری فلدر کارگردان و فیلمنامهنویسانش، فیلم را به نحوی متقاعدکننده و بدون حشو و زوائد روایت کردهاند. یک کلمه نگو که از حیث لوکیشن دورنمایی گسترده و چشمگیر دارد، بین گذشته و حال در نوسان است و دائما موعد مقرر آدمربایان را یادآوری میکند، از سویی دیگر موسیقی مارک ایشام نیز نقش مؤثری در افزایش حس تعلیق دارد. ساختار پیچیده و مبتکرانه فیلم نمایانگر حالات متغیر روان انسان است. فیلم همانقدر از تواناییهای حرفهای ویلیام استینکمپ و آرمن میناسیان، تدوینگران فیلم و امیر مکری مدیر فیلمبرداری بهره میگیرد که از کار خوب بازیگرانش. ماحصل کار، فیلمی هوشمندانه، سبکمدار و مهمتر از همه متقاعدکننده است.