فیلم روز تعلیم – معرفی و تحلیل و نقد – Training Day 2001
الونزو هریس (دنزل واشنگتن)، پلیس نیویورکی با کت چرمی سیاه و زیورآلات پرزرقوبرقش شامل یک قطعه پلاتین بزرگ و صلیب الماس شبیه نمونه امروزی یکی از شاهزادگان مدیچی (1) به نظر میآید. او در «روز تعلیم» که صحنههایش یک در میان موفق از کار درآمده، شخصیتی ماکیاولی دارد. الونزو بدترین نمونه افسر جوانی است که میتوان سرمشق قرار داد. در فیلم او مربی جیک هویت (اتان هاوک)، است که اخیرا برای مأموریتهای مخفی انتخاب شده است.
طی اولین ملاقات آنها در یک کافیشاپ الونزو به جیک میگوید که پیش از هرچیز و اساسا نباید به هیچ کس اعتماد داشته باشد. جیک به چروکهای عمیق پیشانی او مینگرد، این مرشد تازه یک شورلت مونت کارلوی مشکی مدل 77 دارد و جیک همراه با او سوار بر اتومبیل وارد دنیای زیرزمینی لسآنجلس میشود. فیلم آنان را حین حضور در حوادث اتفاقی خیابانی دنبال میکند، تدریجا خلافهای پنهان الونزو رو میشود، جیک پیش از پیش در حیرت فرومیرود و عاقبت به توطئه پلیسهای فاسدی پی میبرد که سردستهشان الونزو است.
اتان هاوک چنان با مهارت احساس بهت و نفرت بروز میدهد که انگار نوعی واکنش شیمیایی و طبیعی نسبت به خیانت قلدر مآبی الونزو دارد. هریک از دیالوگهایی که ردوبدل میشود، شبیه جنگ با چاقو است و در انتها فرسودگی جیک از این که همواره باید مراقب خودش باشد، آشکار است.
پس از گذشت نخستین ساعت، فیلم بخش اعظم تواناییاش را در ایجاد شوک از دست میدهد، به دلیل آنکه لایههای مختلف حوادث رو میشود و بداعتشان از بین میرود. آنتوان فوکوا، کارگردان فیلم برای اولین بار به بازیگرانش تکیه کرده است. آثار قبلی او «طعمه» و «قاتلین جانشین» چنان شلوغ بود که یک فیلمنامهنویس مجرب میبایست اختصاصا پیرنگ آنها را جمعوجور و نقاط خالیشان را پر میکرد. در «روز تعلیم» وقتی کار رو به افول میرود، حضور بازیگرانی چون اسکات گلن و میسیگری تا حدی به داد فیلم میرسد. اما نکتهای که پیش از هرچیز «روز تعلیم» را قابل توجه نشان میدهد، بازی آقای واشنگتن و تصویری است که او از رفتار زنندهاش به عنوان ستاره فیلم میسازد. الونزو به خوبی میداند که سایهاش بر دنیای اطراف تا چه حد سنگین است. او حین ادای یک جمله همزمان لبخند میزند، چربزبانی میکند و میترساند، واشنگتن حتی میتواند از لبخندش به عنوان سلاح استفاده کند ولی به ندرت لبخند میزند: شخصیتهایی که او نقششان را در فیلمها بازی میکند، به ندرت از خود رضایت دارند، پس صرفا گهگاه لبخندی بر چهرهاش پدیدار میشود.
کنت توران، لسآنجلس تایمز
هربازی قدرتمندانهای که از سوی بازیگری ممتاز ارائه میشود، قواعد خاص خود را دارد. چنانکه به کارگردان امکان میدهد تا نگاه ژرفتری به فیلمنامه بیندازد، آن را تغییر دهد و طوری بازنویسی کند که حتی برای فیلمنامهنویس غیر قابل پیشبینی باشد. به همین ترتیب بازی استثنایی دنزل واشنگتن در «روز تعلیم»، فیلم را چنان ارتقاء میدهد که در صورت عدم حضور او قابل تصور نبود.
نکته دیگری که همینقدر غافلگیرکننده مینماید این است که حضور واشنگتن تا چه حد بر کیفیت کار همبازیهای اصلیاش تأثیر میگذارد، همکاری که حداقل روی کاغذ چندان امیدوارکننده به نظر نمیرسد.
آنتون فوکوا کارگردان فیلم در عرصه تولید فیلمهای تبلیغاتی و کلیپ ویدیویی فیلمساز کهنهکاری است. او در فیلمهای بلند قبلیاش مانند «قاتلین جانشین» و «طعمه» نشان داده که قادر به تشخیص بازی خوب از بد نیست، چه رسد به آنکه بخواهد از بازیگرانش بازی خوبی بگیرد.
اتان هاوک از زمان نقطه عطف بازیگریاش در«انجمن شاعران مرده»(1989) تاکنون همچنان فعال بوده است ولی غالبا کارش در فیلمهایی چون«آرزوهای بزرگ»، «پسران نیوتن» و «بارش برف بر درخستان سدر» تأثیری خنثی داشته است. در «روز تعلیم» او نقش پلیس جوان، آرمانگرا و سرسختی را به عهده دارد که عاقبت در مقابل واشنگتن قرار میگیرد.
دیوید ایر فیلمنامهنویس، آثاری چون درام زیردریایی«یو. 571» و فیلم مسابقهای-خیابانی «سریع و خشمگین» را در کارنامه دارد.
وی بیش از نوشتن دیالوگهای ظریف به خلق صحنههای پرتحرک گرایش نشان میدهد. ایر که بخشی از زندگیاش را در جنوب و مرکز ایالات متحده گذرانده، مجذوب پویایی رابطه پلیس-جنایتکار نشده و حسی از دنیای واقعی پلیسهایی نمود میدهد که پایشان را از گلیم قانون درازتر میکنند. متأسفانه «روز تعلیم» نمیتواند نیروی محرکهاش را تا انتها حفظ کند. فیلم آشکارا خشن است و به پایانی نامحتمل و بیرحمانه میرسد. با وجود این چند بازی درخشان و نکاتی برای تعمق دارد؛ چیزی که بسیاری از فیلمهای پلیسی نمیتوانند داعیه آن را داشته باشند.