معرفی فیلم ماشینسواری – معرفی، نقد و تحلیل – Joy Ride 2001

در اواسط «ماشینسواری»، ونا (لیلی سوبیسکی) دانشجوی کالج که تعطیلات تابستانی را میگذراند، با دوست دبیرستانی خود، لویس (پل واکر) و در برادر لویس، فولر (استیوزان) ملاقات میکند و همگی دست به سفری طولانی با اتومبیل میزنند. لیلی نمیداند که دو برادر در راه چه سفر دلهرهآمیزی داشتهاند. آنها فکر میکنند که همه چیز تمام شده، اما دوباره سروکله راننده کامیونی پیدا میشود که آنان را برای ایجاد مزاحمت با یک فرستنده بیسیم مجاز مورد تعقیب و آزار قرار داده و قصد انتقامگیری دارد. او به هتل تلفن میزند که بگوید که کارش با آنان تمام نشده است. ونا در حالی که دیوانهوار خود را داخل کرایسلر لویس میاندازد، میپرسد: «ماجرا چقدر ترسناک است؟» و فولر جواب میدهد: «خیلی بیشتر از حد معمول». این جمله ماشینسواری را در کل خلاصه میکند. گرچه فیلم به حد آثار قبلی جان دال، «رد راک وست» یا «آخرین اغوا» نمیرسد، ولی بسیار دلهرهآمیزتر از تریلرهای معمول و چند پیرنگی هالیوود است. دال که در آثار قبلیاش به حال و هوای نوآرگونه رماننویسهایی چون جیمز کین نظر داشته، شمّ خاصی برای تلفیق شیوههای گوناگون تصویرپردازی نوآر دارد: بارش باران، نئونهای چشمکزن، چراغهای نوربالا در بزرگراه تاریک که همگی با وجوه تازهای از دلهره در هم میآمیزد. ماشینسواری هم مانند فیلمهای قبلی دال سبکمدارانه و ارجاعی است. بدون آنکه حالتی متفرعنانه یا دست دوم بیابد. در فیلم او عناصری روایی وجود دارد که یادآور آثاری چون شمال از شمال غربی ساخته هیچکاک و دوئل اسپیلبرگ است.
ماشینسواری به یمن فیلمنامهای جذاب، نوشته کلی تارور و ج. آبرامز و بازی شیطنتآمیز استیو زان به طرز غافلگیرکنندهای بامزه است. لویس پسر وظیفهشناسی است که در راه ملاقات با ونا در کلرادو برادرش را با وثیقه از زندان آزاد میکند. آرزوی لویس آن است که ونا او را چیزی بالاتر از صرفا یک دوست بداند، ولی این وضعیت با علاقه ونا نسبت به خودانگیختگی و جذابیت خطرناک فولر، شکلی پیچیده به خود میگیرد.
به نظر میآید که نوعی رابطه سهگانه، روانشناسانه، غریب و پرتعلیق بین آنها شکل میگیرد، ولی ورود راننده، دیوانه آن را تحت الشعاع قرار میدهد. راننده، حضوری پنهان و مرموز دارد و صرفا از طریق امواج رادیویی، خود را راستی نیل معرفی میکند؛ شخصیت هولناکی که چهرهاش پشت شیشهء ماشینی هیولاوار مخفی میماند.
گسترهء غرب آمریکا تبدیل به چشماندازی کابوسگونه میشود و صرفا حضور عناصر بومی تا حدی از این وضعیت میکاهد: کارکنان متل، فروشنده دورهگرد، مأموران ایالتی وایومینگ جزو آنها هستند. همچنین تأثیرهای دیوید لینچواری که ما را در انتظار، سرگرم و مضطرب میکند.
کوین تامس، لسآنجلس تایمز
ماشینسواری یکتریلر زیرکانه و ترسناک ساخته جان دال، استاد نئونوآر است. در مجموع فیلم را میتوان اثری فوق العاده سرگرم (به تصویر صفحه مراجعه شود)کننده، سبکمدار، تکاندهنده و قدرتمند تلقی کرد. بسیاری از کارگردانها سعی کردهاند تا به مضمون تقدیرگرایی کنایهوار در فیلمهای نوآر کلاسیک بپردازند. ولی تنها معدودی از آنها توانستهاند به خوبی دال فیلمهایی بسازند که از حیث مایه و طنز کاملا معاصر باشند. دال این گرایش را با ساختن رد راک وست در 1993 آغاز کرد و بلافاصله پس از آن آخرین اغوا را ساخت؛ فیلمی با شرکت لیندا فیورنتینو در نقش فراموشنشدنی زنی فتّان، مهلک و سنگدل.
فیلمنامه نوشته کلی ترور و ج. آبرامز حیطه گستردهتری نسبت به فیلمهای معمول دال دارد. ولی با حساسیت کارگردان در قبال ساختن تریلر متناسب است. ماشینسواری تبدیل به فیلمی رولر کاسترووار و تکاندهنده میشود که مملو از نقاط عطف و تغییر است. برخی از اینها به نحو سبعانهای سرگرمکننده و لذتبخش است. ماشینسواری هم مانند فیلمهای قبلی دال سفری توأم با بررسی دقیق در دل آمریکا است. جفری جار، مدیر فیلمبرداری و همکار سابق دال با وجود استفاده از فیلم رنگی حس نوآرگونه عمیقی به فضای فیلم بخشیده است. او ماهرانه صحنههای اکشن نفسگیر و سکانسهای پرتعلیق را با تصاویر خیرهکنندهای از فضاهای باز گسترده توازن بخشیده است. موسیقی مارکوبلترامی نیز دقیقا با این تغییر مایههای سریع فیلم همخوانی دارد.
ماشینسواری در حکم فیلمی اکشن-کمدی که به سیاهترین عرصهها پا میگذارد، اثری استثنایی، خصوصا از حیث کار بازیگران است. استیو زان با ایفای نقش فولر امکان آن را یافته تا طیف گستردهای از عواطف و حالات متغیر را نمود دهد، درعینحال بیننده نسبت به سرشت واقعی این کلاهبردار سابق اطمینان ندارد. حضور واکر در فیلم در واقع نمایانگر تداوم نقش او در «سریع و دیوانهوار» است؛ مرد جوانی که نگاه دقیقش نشان از قدرت و ذکاوت درونی قابل توجهی میدهد. ماشینسواری به سوبیسکی بااستعداد و ماهر کمک میکند تا حضور تقریبا کمرنگش در «خانه شیشهای» را از خاطر محو کند. او در نقش ونا چندان زمان فیلم را به خود اختصاص نمیدهد. ولی حتی حضور کوتاهمدتش کافیست تا پرده را درخشان کند.