فیلم چشمان کاملاً بسته – نقد، خلاصه داستان و تحلیل – Eyes Wide Shut 1999
در تابستان سال 1994 فردریک رافائل رمان نویس و فیلمنامه نویس بسته-ای از دفتر استنلی کوبریک دریافت کرد. داخل بسته چندین صفحهٔ فتوکپی شده وجود داشت که به هم منگنه شده بودند. عنوان کتاب و نام نویسندهٔ آن هم حذف شده بود. ماجرا از همان ابتدا به صورت اسرار آمیز شروع شد. رافائل بعد از خواندن داستان حدس زد که آن باید یکی از آثار آرتور شنیتسلر باشد. بعد با خودش فکر کرد: «یعنی استنلی کوبریک در این داستان چه دیده که به آن علاقهمند شده؟» به نظر رافائل داستان از مُد افتاده بود و به گفتهٔ همسرش فیلمنامهنویس آن را اثری «غبار گرفته» خوانده بود.
حدس رافائل درست بود؛ داستانی که کوبریک برای او فرستاده بود رویا نام داشت که نویسنده و پزشک اتریشی تبار آن را در سال 1926 نوشته بود. در این داستان پیچیده شوهری بعد از آنکه همسرش اعتراف میکند در خیالاش با دیگری بوده، دچار حسادت میشود و قدم در اودیسهٔ جنسی خودش میگذارد. کوبریک در جوانی این داستان را خوانده بود و از همان زمان به آن علاقهمند شده شود ولی ایدهٔ او این نبود که اقتباسی وفادارانه از این دساتان بسازد بلکه میخواست تفسیری مدرن از داستان پر روز و راز و تحریک آمیز کتاب ارائه بدهد. به عبارت دیگر، کوبریک بعد از آنکه بخش عمده-ای از عمرش را رد سینما به ظرفیت بشر برای اعمال خشونت پرداخته بود، این بار میخواست به یکی دیگر از جنبههای مرموز و پر حاشیهٔ زندگی بشر در سینما یعنی رابطهٔ جنسی بپردازد.
نقشهٔ دیگر کوبریک برای ساخت فیلم استفاده از ستارگان ایم و رسم-دار بود. یکی از ایدههای اولیه کوبریک استفاده از وودی آلن در نقش اول بود ولی او در نهایت برای نقش زوج چشمان کاملاً بسته (1999) از تام کروز و نیکول کیدمن استفاده کرد، که در آ «دوران زن و شوهر بودند. و جزو موفقترین و پولسازترین هنرپیشگان سینما به حساب میآمدند. کریستین کوبریک دربارهٔ انتخاب تام کروز میگوید: «او تام کروز را در چندین فیلم مختلف دیده بود و نظرش این بود که او بازیگر خیلی خوبی است یا دست کم اگر در فیلمی مناسب به کار گرفته شود میتواند خیلی خیل خوب بازی کند علاوه بر این، حضور یک فوق ستاره در فیلم میتوانست خیلی کمک حال کارگردان باشد.»
ولی کار با هالیوودیها مشکلاتی هم برای کوبریک پیش آورد؛ یکی از آن موارد این بود که دوباره سرعت کار کوبریک زیر ذره-بین قرار گرفت. فیلمبرداری به طرز بی سابقهای از مرز 400 روز گذشت. یان هارلن دربارهٔ این موضوع میگوید: «استنلی سکانسی را میگرفت ولی از نتیجه راضی بود بعد دوباه آن سکانس را میگرفت. فیلمبرداری پروسهٔ بسیار آرام و آهستهای بود.» ولی هارلن توجهی به انتقاداتی که از این نظر به سوی کوبریک روانه میشد نکرد چون به گفتهٔ او کوبریک چشمان کاملاً بسته را «بزرگترین اثرش ر عرصهٔ فیلمسازی» به حساب میآورد.
عمر کوبریک کفاف نداد تا زنده بماند و واکنشهای عجیب و غریبی نسبت به فیلماش نسان داده شد را ببیند. اتهامات کوبریک گشترده بود؛ فیلم خسته کننده خوانده شد و حتی عدهای شهر نیویورکی که در فیلم کوبریک است و در استودیویی در لندن بازسازی شده بود را تصویر درستی از نیویورک نداشتند. ادعاها آن قدر افراطی بود که بعد از مدتی میشد به این نتیجه رسید که خیلی از منتقدان رسانهها هی متوجهیذات توهم آلود فیلم نشده-اند. البته اگر کوبریک هم زنده بود از حجم بالای انتقاداتی مه به فیلماش شده بود متعجب نمیشد؛ تمامی فیلم-های او در براتبر منتقدان از چند مرحله گذر کرده بودند: سوء تفاهم، انکار و بعد بازنگری در عین شرمندگی، البته شاید این نظریه هم درست باشد که حضور تام کروز و نیکول کیدمن در فیلمی با چنین داستانی باعث شده بود اهالی رسانه خیال پردازیهایی دربارهٔ فضای فیلم بکنند و وقتی که مشاهده کردند نتیجه با آنچه آنها در ذهن داشتند تفاوت چشمگیر دارد، شروع به گلهگذاری کردند.
یان هارلن میگوید: «ساخت چشمان کاملاً بسته کار بسیار سختی بود چون قرار بود داستانی درونی دربارهٔ تجربهای را به تصویر بکشد که همه از چند و چون آن باخبرند. این درست که در فیلم انگلستان خیلی موفق نبود اما هنوز فیلم به روزی است. وودی آلن در مستند استنلی کوبریک: یک عمر دی سینما حرف خیلی جالبیمیزند. او میگوید وقتی اولین بار 2001: اودیسهٔ فضایی (1968) را دیده، از آن خوشاش نیامده. بعد دوباره آن را دیده و به نظرش فیلم خوبی آمده. وقتی که بار سوم فیلم را میبینید، متوجه میشود که فیلم فوق العادهای است. گاهی اوقات نظر مردم عوض میشود. حتی نظر منتقدان سینما هم قابل تغییر است…»
چشمان کاملاًبسته پر رمز و رازترین، چالش برانگیزترین و به طرز عجیبی نشانطبخشترین فیلم استنلی کوبریک است فیلم از نظر بصری، شاید خیرهکنندهترین کار کوبریک باشد: او که همیشه در استفاده از رنگ و نور برای خلق تصاویری رویایی مهارتی مثال زدنی داشت، اینجا با چشمانی مثل یک نقاش رنگ و نور را برای ترسیم فضای وهم آلود فیلم به کار میگیرد. اما لحن عاطفی فیلم شگفت انگیزترین نکتهٔ فیلم است. کوبریک، که همیشه متهم به این بود که بدبین است و ترحم ناچیزی در قبال انسانها از خود بروز میدهد. آخرین شاهکارش را با خوشبیین گیرایی به پایان میرساند. آخرین دیالوگ چشمان کاملاً بسته، که واپسین دیالوگسینمای استاد هم هست، توسط نیکول کیدمن به زبان آورده میشود و دعوت به اساسیترین غریزهٔ انسانی است.