فیلم The French Dispatch از وس اندرسون – پیشنهاد فیلم و چرا باید آن را ببینید؟
The French Dispatch یک فیلم کمدی آنتالوژی آمریکایی محصول 2021 به نویسندگی، کارگردانی و تهیه کنندگی وس اندرسون است. فیلم بازیگران سرشناسی دارد و سه خط داستانی متفاوت را دنبال میکند.
داستان فیلم توسط توسط وس اندرسون، رومن کاپولا، هوگو گینس و جیسون شوارتزمن نوشته شده است.
بازیگران این فیلم بنیسیو دل تورو، آدرین برودی، تیلدا سوینتون، لیا سیدوکسف فرانسیس مک دورمند، تیموتی شالامه، الکس لاتر، لینا خدری، جفری رایت، متیو آمالریک، استفن پارک، بیل موریی و اوون ویلسون هستند.
فیلمبردار این فیلم رابرت دی. یومن است.
داستان از جایی شروع میشود که آرتور هویتزر جونیور، سردبیر روزنامه The French Dispatch، به طور ناگهانی بر اثر سکته قلبی درگذشت. بنا به خواستهای که در وصیت نامه وی بیان شده ، انتشار روزنامه بلافاصله پس از آخرین شماره خداحافظی به حالت تعلیق در میآید . اما در آخرین شماره، سه مقاله از چاپهای گذشته روزنامه به همراه آگهی ترحیم بازنشر میشود.
بخش اول، «شاهکار بتنی» است، در این بخش داستان هنرمندی زندانی و بیثبات را دنبال میکنیم. در این بخش بنیسیو دل تورو،آدرین برودی،تیلدا سوینتون و لئا سیدوکس بازی میکنتد.
بخش دوم، “بازنگری به مانیفست” نام دارد و حوادث سیاسی و جنبش دانشجویی مه 68 را دنبال میکند و در آن فرانسیس مکدورمند،تیموتی شالامه و لینا خدری بازی میکنند.
در بخش «اتاق غذاخوری خصوصی کمیسر پلیس» جفری رایت، متیو آمالریک و استفن پارک بازی میکنند و ماجرایش ربوده شدن پسر یک مامور پلیس است. بیل مورای مچنین در نقش آرتور هویتزر جونیور، سردبیر روزنامه، ایفای نقش میکند، در حالی که اوون ویلسون در بخش کوتاهی ظاهر میشود.
خبر پروژه سینمایی اولین بار در آگوست 2018 به عنوان یک مجموعه موزیکال بدون عنوان پس از جنگ جهانی دوم منشتر شد. در دسامبر همان سال، فیلم رسما معرفی شد و اندرسون آن را “نامهای عاشقانه به روزنامه نگاران” نامید. فیلمبرداری بین نوامبر 2018 و مارس 2019 با فیلمبردار رابرت دی. یومن در شهر Angoulême فرانسه انجام شد.
اولین نمایش جهانی فیلم The French Dispatchدر جشنواره فیلم کن در 12 ژوئیه 2021 صورت گرفت و و در 22 اکتبر 2021 در ایالات متحده اکران شد.
تعداد بسیار کمی از فیلمسازان به اندازه وس اندرسون اثر انگشت دارند. او نسبت به دو چیز وسواس دارد: اشیا و نوستالژی.
اشیاء معمولی روزمره در متن دنیای دیورامای کوچک شده اندرسون دگرگون میشوند. او به اشیا همانگونه مینگرد که هنرمند جوزف کرنل به آنها مینگریست. کرنل یک گردآورنده وسواسی چیزهایی بود که «آشغال» تلقی میشد (تیلهها، نقشههای قدیمی، کوزههای شیشهای کوچک)، آشغالهایی که وقتی در جعبههای معروف او قرار میگرفت به یادگارهایی جادویی تبدیل میشد. فتیشیسم کرنل در کارهای او آشکار است، و همه آن را به روشهای واقعاً زیبایی کمی آزاردهنده میکند. مرز باریکی بین وسواس و فتیشیسم وجود دارد، اما در هنر این خط ظریف چندان اهمیتی ندارد. اشیاء در قالب فیلم گردآوری شده اندرسوندرخشان هستند: او به تک تک آنها اهمیت میدهد.
وسواس اندرسون نسبت به اشیا با دیگر وسواس او، یعنی نوستالژی ارتباط دارد. نوستالژی چیز متناقضی است. چیزی که یک فرد در گذشته آرزوی آن را دارد ممکن است کابوس شخص دیگری باشد (و بالعکس). در یک فیلم کلیشهای، نوستالژی ممکن است کلیشهای باشد. نوستالژی اندرسون اینطور نیست. او فوق العاده خاص مینگرد.
برخی افراد فضای کارهای او را درک نمیکنند. شما باید خود را در محضر یک وسواسی واقعی تصور کنید، در غیر این صورت متوجه ارجاعات او نخواهید شد. به عنوان مثال، اگر شما مشتاق زندگی در فرانی و زویی جی دی سالینجر نیستید، پس به راحتی وارد فضای رویایی اندرسون نخواهید شد. در مورد فیلم جدید او هم همینطور است.
جالبترین چیز در این مورد این است که اندرسون نسبت به چیزهایی نوستالژیک است که به قبل از زندگی او میرسد. او دلتنگ دنیاهای تخیلی است، برای اشیایی که اکنون منسوخ تلقی میشوند و برای ریتمهای دوران بسیار کهنی که حتی تجربه نکرده. .او برای زندگی ای که هرگز نزیسته بود، دلتنگی دارد. البته این حس و حال را خیلی از ماها در ایران هم داریم و شمار زیادی از نهتنها دلتنگ فضای سایه و سفید دهه شصت میشویم، بلکه ناخودآگاه میخواهیم بدانیم که زندگی در زمان پدران ما مثلا دهه 40 و اوایل دهه 50 چطور بوده است.
فیلم شلوغ، خیرهکننده و با فضای بصری متنوع خود جلوهگری میکند. با وجود همه اینها جای تداعی آزاد را برای بیینده باز میگذارد.
منبع بخش دوم مقاله: سایت راجر ایبرت