۱۶ راه برای آرام کردن خودتان وقتی شرایط زندگی دشوار میشود و شما نمیتوانید شرایط بیرون را تغییر بدهید

گاهی شرایطی بر ما تحمیل میشود که بسیار دشوار هستند و تغییر کوتاه مدت یا بلندمدت آن شرایط دشوار است یا تعدیل کردنشان از توان ما خارج است.
ما به تدریج متوجه میشویم که حالا که نمیتوانیم شرایط را بهتر کنیم، دستکم مجبوریم که سلامت روان خود را حفظ کنیم و با ترفندهایی، مانع فروپاشی درونی خودمان بشویم.
فروپاشی اقتصادی و رکود و تورم دو رقمی طولانیمدت یکی از بدترین چیزهایی است که میتواند برای شهروندان هر کشوری رخ بدهد. متاسفانه از یک مرحله به بعد صرفهجویی و عاقلانه خرج کردن و بیشتر کار کردن یا کار هوشمندانهتر و خلاقانه و بازاریابی بهتر هم پاسخگو نیست و با دریغ و افسوس متوجه میشویم که به لایه تهیدست اضافه شدهایم.
در این شرایط چه باید بکنیم؟ مسلما هیچ نسخه شفابخش و معجزهآسایی برای آرامبخشی وجود ندارد. اما شاید وقتی که کاری از دستمان برنمیآید، اندکی و در بعضی ساعات بتوانیم خودمان را کمی آرام کنیم.
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
۱- قدم زدن:
قدم زدن برای آرام کردن خوب است و به شما پرسپیکتیو دیگری از زندگی میدهد. قدم زدن هر چند دردمندانه، به هر حال بهتر از در خانه نشستن است.
۲- بیخیال شدن
وقتی فروشی ندارید و تلاش بیشتر شما منجر به رسیدن به سود بیشتر نمیشود، شاید بهتر باشد که یک یا چند روز به کل به خود تعطیلی بدهید و هر کاری که دلتان میخواهد انجام بدهید. مثلا یک سریال را به صورت ماراتونی ببینید یا یک مجموعه فیلم را.
۳- بخشندگی و سخاوت
اوضاع خودتان را نمیتوانید تغییر بدهید، اما شاید بتوانید شرایط را برای دیگران آسانتر کنید و با کمی گذشت، دست کم حس و حال نیکوکاری را تجربه کنید. این میزان از سخاوت شما را فقیرتر نمیکند، اما شاید زندگی را برای چند نفر قابل تحملتر کند.
۴- حضور در یک مکان عمومی به جای خودخوری در خانه یا محل کار
در شرایطی که هر چه میزنید به در بسته برخورد میکند، شاید بهتر باشد به جای انزوا و فکر و خیال در کافی شاپ یا یک مکان عمومی حضور پیدا کنید.
همهمه مردم و نظاره پیر و جوان و زوجها میتواند تسکین بخش باشد، شاید هم به شما یادآوری کند که خیلیها مثل شما هستند و نباید بیش از حد فکر کنید.
۵- آموختن، حتی در زمانه دشواریها
در شرایطی دشوار اقتصادی، مگر انسان انگیزه آموختن و مطالعه هم دارد؟! باید بگویم که آموختن بدون اینکه سودی برای آن متصور باشد، باز هم میتواند تسکینبخش باشد. دستکم مسیرهای عصبی متفاوتی در ذهن شما فعال میشوند. ضمن اینکه گاهی آموختههای تصادفی به کارتان میآید.
یک زبان خارجی متفاوت یاد بگیرید، یک رشته هنری را خودآموز یاد بگیرید، کتابی بخرید یا دانلود کنید. در مورد کارتان با دوستانتان صحبت کنید و به آنها هم انگیزه بدهید.
۶- نوشتن فهرست کارهای ضروری
گرچه برخیها میگویند که «آب که از سر گذشت، چه یک نی چه چه صد نی»، اما واقعا نمیشود با اتکا به ایم مفهوم بدتر شدن شرایط را قبول کرد. پس شما فهرستی از کارها که میتواند شرایط را اندکی برایتان بهتر کند و کارتان را اندکی توسعه بدهد، تهیه کنید و روز قبل بنویسید و سعی کنید روز بعد به آن وفادار بمانید.
۷- فهرستی از نقاط قوت خود را بنویسید
شرایط بد باعث میشود که ما حس ناکارآمد بودن کنیم. ممکن است مدام آن آدمهایی را که حرفههای هنوز سودده دارند در نظر آوریم یا آنهایی که با کارهایی مثل دلالی به همه جا رسیدهاند.
پس بهتر است به خودمان یادآوری کنیم که علیرغم شرایط محیطی که ضعیفمان کرده، این نیروهای درونی را از دست ندادهایم.
به ناامیدی از این در مرو، بزن فالی
بُوَد که قرعهٔ دولت به نامِ ما افتد
۸- قدمهای کوچک را متوقف نکنید
پیشرفتهای کوچک علیرغم تلاش واقعا مایوسکننده هستند. ما ناگزیر به دورانی فکر میکنیم که درصد اندکی از همین تلاشها، بازخورد بسیار بهتری داشت. اما شاید بهتر باشد که از برداشتن همین گامهای صرفنظر نکنیم.
۹- یک عادت قدیمی خوب را دوباره از سر بگیرید
خوشنویسی میکردید یا باغبانی؟ برای دل خودتان خم شده، دوباره از سر بگیریدشان!
۱۰- اولویتبندی کنید
از فرط بیهودگی، کارهای مهم را فراموش نکنید. مثلا ویزیتهای پزشکی ضروری را پیگیری کنید.
۱۱- از خوابتان نزنید
فکر آشفته، کیفیت و کمیت خواب را کاهش میدهد. با رعایت بهداشت خواب میتوانید خواب بهتری داشته باشید. تبلت و گوشی را به بستر نبردی و اخبار تکراری منفی را دهها بار در روز مرور نکنید. شاید بهتر باشد که یک رمان بردارید و آنقدر بخوانید که قبل از خواب وارد دنیای دیگری شوید.
۱۲- کار بچگانه کنید!
بازگشت به دوران کودکی، گاهی پاسخگو است. عروسک کودکتان را بردارید و برای آن یک شخصیت بسازید و صدایی انحصاری برای آن عروسک درست کنید!
۱۳ – گریه کنید!
احساسات خود را فرو نبرید و پنهان نکنید. با همسر یا اعضای خیلی نزدیک خانواده درد دل کنید و اگر لازم شد گاهی احساسات را بیشتر بروز بدهید، حتی اگر شده باشد در قالب اشک ریختن!
۱۴- نشخوار فکری را کم کنید
به جای نشخوار فکری مرتب و افزودن بر خودانگاره منفی، کاری مثبت کنید. مثلا مثل من بنشینید و نسخه تسکین درد برای مردم بنویسید!
۱۵- نوشتن
در مورد قبلی صحبت از نوشتن کردم. بله! نوشتن واقعا تسکیندهنده است و آنهایی که در هر سطح مینویسند میدانند که چقدر این کار زندگی را برایشان زیباتر میکند. دفتر خاطراتی بردارید و چند خطی هر روز بنویسید، با خودتان فکر کنید که شاید روزی در آینده وقتی این سطور را دنبال میکنید، اینها صرفا خاطره باشند یا خاطراتی باشند که مثلا کودکان یا نوههایتان باور نمیکنند و مرتب سوال میکنند که غلو میکنید یا واقعا اینها را تجربه کردهاید!
۱۶- به خودتان یادآوری کنید که باارزش هستید
حتی اگر شما شرایط زندگیتان را نتوانید بهتر کنید، این چیزی از ارزشمندی شما کم نمیکند. یه یاد داشته باشید که شماری از ماندگارترین ادبا و دانشمندان در بحرانیترین سالهای تاریخ زیستهاند. برخلاف گفته خام آن سلبریتی وطنی، شما ممکن است مرتب کار کرده باشید و در میانسالی و کهنسالی هیچ چیز اندوخته مالی نداشته باشید. این به معنی «بیعرضگی» شما نیست.
به هر حال در یک جامعه درصد محدودی شم اقتصادی یا پایه قدرت و ثروت یا شعل پررونق در زمانه رکود و بحران اقتصادی دارند. شما ممکن است به سادگی در این دستهها جا نگرفته باشید.
خوبه که شما می نویسید من زمانی وبلاگ داشتم در مورد تخصصم می نوشتم آرزو داشتم عاشق الکترونیک بودم به هر سوی چرخیدم به بن بست رسیدم دیگه نمی توانم بنویسم :( این زمان هرچی داشتیم از ما گرفت
همین که در جایی زندگی میکنیم که حتی نمی شود قسمت نظرات یک نوشته را آزاد گذاشت از این بقیه ماجرا مشخصه که چه می گذرد بر ما متاسفانه