معرفی سریال آینه سیاه Black Mirror – نقد، بررسی و خلاصه داستان

پدید آورنده: چارلی بروکر. تهیه کنندگان اجرایی: چارلی بروکر، آنابل جونز، تهیه کننده: بارنی رایسز. نویسندگان: چارلی بروکر، کانی هاک، جسی آرمسترانگ، مدیر هنری: جوئل کالینز. بازیگران: روری کینیر، لیندسی دانکن، دانیل کالویا، جسیکا براون فایندلی، روپرت اورت، توبی کبل، جودی ویتاکر، هیلی اتول، دامنل گلیسن، مایکل اسمایلی، جیسون فلمینگ. پخش: شبکه چهار. قالب: مینی سریال. محصول: انگلستان، 2013-2011.
خلاصه سریال آینه سیاه Black Mirror
هر قسمت از سریال دارای ماجرایی مجزا و شخصیتهایی تازه است و قرار نیست که داستان پیوستهای را دنبال کنید. آینه سیاه به نیمهٔ تاریک دنیای مدرن و خطرات گسترش تکنولوژی در آیندهٔ نزدیک و نفوذ آن به زندگی روزمرهٔ انسان میپردازد. در هر قسمت از این مینی سریال، میبینیم که چگونه محصولات فناوری پیشرفته، تباهی انسان را به همراه دارند.
- عنوان سریال آینه سیاه Black Mirror کنایهای است به گوشیهای هوشمند، لپ تاپها و تلویزیونهای مدرن که در تمام خانهها وجود دارند و وقتی که خاموش باشند، به آینهای سیاه شبیهاند.
- سریال آینه سیاه Black Mirror علاوه بر انگلستان در شبکههای تلویزیونی استرالیا، سوئد، اسپانیا و … هم پخش موفقی داشته اما در آمریکا فقط بر روی داستانی وی دی منتشر شده است. این مینی سریال، در چین با استقبال بی نظیری مواجه شده و به غیر از آمار بالای بینندگان، به سوژهای برای تحلیلهای رسانهای تبدیل شده است.
- چارلی بروکر در گفتگویی اعلام کرده که برای فصل سوم سریال، سه سناریوی متفاوت نوشته اما شبکه هنوز برای ادامهٔ کار آینه سیاه تصمیم قطعی نگرفته است.
- اولین اپیزود از سریال با نام سرود ملی، ماجرای یک بحران امنیتی در آیندهای نزدیک را روایت میکند که کلیدش رسوایی و تحقیر عمومی نخست وزیر بریتانیا در سطح دنیاست. بروکر در سال 2007 و پیش از به قدرت رسیدن دیوید کمرون، مقالهٔ طنز تندی را علیه او در گاردین نوشته بود که جنجال زیادی به پا کرد. بلاهایی که در سرود ملی بر سر نخست وزیر میآید، تا حدودی یادآور شوخیهای قدیمی و گستاخانه بروکر با کمرون است.
- رابرت داونی جونیور تصمیم دارد تا کل خاطرات تو، اپیزود سوم سریال را در قالب یک فیلم بلند هالیوودی بازسازی کند.
سریالهای آنتولوژی یا جنگهای هفتگی، از فرمتهای قدیمی در برنامههای تلویزیونی است که این روزها شبکههای پر بیننده و معتبر، کمتر به سراغ آن میروند. مجموعههایی مانند گالری وحشت، منطقه گرگ و میش و آلفرد هیچکاک تقدیم میکند، از نمونههای مشهور در این سبک سریال سازی به شمار میآیند. سریالهایی که دنباله دار نیستند و هر اپیزود آنها ساختار و عوامل جداگانهای دارد و داستان تازهای را در مدت تقریباً یک ساعت روایت میکند. آینه سیاه محصول جدید و پر سر و صدای شبکه چهار تلویزیون انگلستان است که دوباره این فرمت قدیمی را زنده کرده. البته سر و صدای آینه سیاه فقط به خاطر ایدههای خلاقانه و داستانهای بکرش نیست. سازندگان این سریال فراتر از یک سرگرمی هفتگی، سعی داشتهاند تا تز جدیدی را دربارهٔ دنیای امروز مطرح کنند.

اگر به دنبال تعریفی از دنیای امروز و یا عصر جدید میگردید، کافی است تا زندگی روزمرهٔ خود را با چند دههٔ قبل مقایسه کنید. تکنولوژی خیلی چیزها را تغییر داده و ابزارهای ارتباطی زندگی ما را متحول کرده است. جایی نیست که توسط کامپیوتر تسخیر نشده باشد و با اینترنت دیگر فاصله معنای چندانی ندارد. شبکههای اجتماعی و فضای مجازی در امور اجتماعی و سیاسی هم نفوذ کردهاند. همه چیز آنلاین شده و در دنیای دیجیتال، اطلاعات و هوش بزرگترین سرمایه است. در دنیای جدید که از همین گوشیهای هوشمند و تبلتها آغاز میشود، ایدهای برنده است که فاصلهها را کمتر و فرصتهای بیشتری را برای تمام مردم ایجاد کند. سوال؛ اگر از بیرون هم به این سیستم در حال پیشرفت و دنیای تازه نگاه کنیم، باز همین تصویر را میبینیم؟ این سیستم باگی ندارد که در آینده باعث سقوط آن بشود؟ سازندگان آینه سیاه با این ایده به سراغ نیمهٔ تاریک ماه رفتهاند.
چارلی بروکر خالق سریال آینه سیاه Black Mirror ، در توضیح آینه سیاه میگوید: «تکنولوژی مخدر عصر جدید است و مانند هر داروی دیگری، عوارض جانبی دارد. مردم با مخدر نشئه میشوند و نمیتوانند از آن دست بکشند.» بروکر پیش از آن که با برنامههای کمدی و انتقادیاش در سریال و رادیو شناخته شود، با یادداشتهای طنز و ستوناش در گاردین به شهرت و اعتبار رسیده بود. بروکر در تمام این سالها، چه در کارهای تصویری و چه در نوشتههایش، لحن تند و تیزی داشته و ناماش را بین مردم به عنوان یک منتقد چپ مدرن جا انداخته است. با مرور کارنامهٔ او که پر است از جایزههای مختلف، میتوان گفت که آینه سیاه چه به عنوان یک اثر دراماتیک و چه به عنوان نقدی بر سرمایه داری مدرن، خلاقانهترین محصول بروکر است.
زمانی که هنوز کامپیوتر به جزئی از خانههای مردم تبدیل نشده بود، الوین تافلر با به کار بردن عباراتی همچون عصر ارتباطات و انقلاب دیجیتالی، در کتابهایش سعی کرد تصویری منطقی از آینده را ترسیم کند و چگونگی تغییر ساختار دنیا از سرمایه داری صنعتی به اقتصاد مبتنی بر اطلاعات را توضیح دهد. ما امروز در همان آیندهٔ پیش بینی شده زندگی میکنیم و میبینیم که چگونه امثال استیو جابز، مارک زوکربرگ، سرگئی برین و حتی جولین آسانژ در حرکت رو به جلوی جامعه، نقش بازی میکنند و پدیدههایی همچون فیسبوک و محصولات صنعت سرگرمی به جایی نیست (به جز استثناهایی مانند کره شمالی!) که نفوذ نکرده باشند. آینه سیاه نشان میدهد که آنتی تز این جریان هم به همان نسبت تغییر کرده و وارد فاز تازهای شده است. دیگر بحث دربارهٔ تقسیم سرمایه بین طبقات مختلف جامعه نیست و تقابل قدیمی سرمایه دار و کارگر، حالا جایش را به کمپانی و مصرف کننده داده است.
درسریال آینه سیاه Black Mirror ، گجتها، شبکههای اجتماعی، شوهای تلویزیونی و به طور کلی تمام مظاهر دنیای جدید، در قالب ابزار جدید کمپانیها و سرمایه داری به تصویر کشیده میشوند که ظاهراً به مردم اطلاعات، فرصت پیشرفت و امکان ارتباط میدهند. اما در واقعیت چیزی نصیب مردم نمیشود جز توهم. مردم تصور میکنند که در تغییر دنیا نقش دارند، میتوانند انتخاب کنند و هوش و استعداد خود را به نمایش بگذارند. اما اینها فقط بخشی از یک نقشهٔ بزرگتر است که هدفی ندارد جز فروش بیشتر محصولاتاش به مردم و اسیر کردن آنها در زندانهای نامرئی و غیر قابل تشخیص، زندانی که اتفاقاً کسی از حضور در آن ناراضی نیست. کمپانیها هوش و استعداد مردم را به خدمت میگیرند و در عوض ناآگاهی و تفکر عوام را بین آنها به اشتراک میگذارند. این چرخه به همین شکل ادامه پیدا میکند و سیستم بسته میماند.
سریال آینه سیاه Black Mirror نسخهٔ مدرن و سرگرم کنندهٔ از تفکرات ضد سرمایه داری کلاسیک است که میتواند بحث و گفتگو راه بیاندازد. خوشبختانه سریال در حد یک بیانیهٔ منتقدانه باقی نمیماند و داستان و فضاهایی که ترسیم میکند، در نوع خودش نو و هوشمندانه است. اما چون سریال ساخته شد که ما بینیم که چگونه تکنولوژی و دنیای مدرن، انسان را تسخیر میکند، خبری از قهرمان و راه نجات نیست. ایدههای جذاب داستانها در نهایت به کار میآیند تا درام را طوری دستکاری کنند که سریال به هدف کلیاش برسد. چه موافق موضع سریال باشید و چه مخالف آن، تماشای آینه سیاه برای شناخت بیشتر و تحلیل ساختار حاکم بر دنیای امروز، به درد میخورد.
سازنده سریال چارلی بروکر در مورد عنوان سریال به روزنامه گاردین گفت: ” اگر تکنولوژی مخدر هست و انسان را نشئه میکند پس دقیقاً، اثرات جانبی این ماده مخدر چیست؟ این فضای بین لذت و ناآرامی جایی است که آینه سیاه، سریال درام جدید من، قرار است دربارهاش حرف بزند. “آینه سیاه” همان چیزی است که شما روی هر دیوار، هر میز، کف هر دست، صفحه نمایش سرد و براق تلویزیون، مونیتور، و گوشیهای هوشمند میبینید. آینه سیاه سریالی است که درست مثل یک آینه، سیاهی وجود انسان را به شما نشان خواهد داد.
این سریال شروع بسیار قدرتمندی دارد، قسمت اول فصل اول سریال بلک میرور در زمان حال و در لندن اتفاق میافتد.
در این قسمت افرادی ناشناس دختر ملکه را به گروگان میگیرند و در ویدئویی در یوتوب اعلام میکنند که در ازای خواستهای عجیب از نخست وزیر، حاضر به آزادی او هستند. خواستهی آنها برقراری رابطه جنسی نخستوزیر با یک خوک است که باید به صورت زنده از تلویزیون پخش شود! در ابتدای داستان بر طبق نظرسنجیها اکثریت جامعه با چنین خواستهای مخالف هستند؛ اما با پیش رفتن داستان و اتفاقاتی که میافتد، کمکم نظرات اکثریت جامعه تغییر کرده و نخستوزیر مجبور به انجام خواستهی گروگانگیرها میشود و بخش اعظمی از جامعه، آن را به صورت زنده میبینند!
این قسمت به طور جدی اخلاق اجتماعی را نقد میکند و کنجکاوی جنونآمیزی که به روایتهایی از تصمیمهایی دشوار و نمایش عواقب آن، پیوند عواطف و احساسات انسانی با پیچیدگی و بی احساسی تکنولوژی باعث میشود شما بار دیگر درباره ماهیت واقعی انسان عمیقتر بیاندیشید و از آیندهای بترسید که این انسان به فناوریهای قدرتمندتر و پیچیدهتر از آنچه اکنون در دست دارد برسد.