آیا ما در مغزمان کارخانه تولید خوشبختی داریم؟!

(لحن محاورهای این پست به خاطر این است که ابتدا برای انتشار در اینستاگرام یک پزشک آماده شده.)
شاهدانه گیاه بومی جنوب آسیا است. از پنج هزار سال پیش از این گیاه برای تولید پارچه، بادبان، طناب، و کاغذ استفاده میشد.
اما حتما میدانید که چیزی که این گیاه بابتش مشهوره، کاربردش برای تولید مواد روانگردان ماریجوانا و حشیش و اصطلاحا «کانابینوئید»ها است. از دوران باستان این کاربرد شاهدانه رایج شد. حتی کنار مومیاییها و داخل معابد مصر هم شاهدانه پیدا شده.
از حدود دهه 1970 رفته رفته استفاده دارویی و تفریحی از مخدر شاهدانه از نظر قانونی ممنوع شد، اما با گذشت 4 دهه، این ممنوعیت در حال رنگ باختنه. در واقع مرز بین مجاز و ممنوع بودن، اون طورها هم که تصور میکنیم واضح نیست و مقایسه سود و زیان و آگاهی دقیق از مکانیسم اثر یک دارو، در کنار مسائل اجتماعی و سیاسی روی اون تاثیر میگذاره.
تو این مطلب میخواهیم بفهمیم که چطور دانشمندها متوجه مکانیسم اثر شاهدانه و مواد مشتق از آن روی مغز شدن.
در دهه هفتاد، سه داروی غیرقانونی بسیار استفاده میشدند، ماری جوآنا، تریاک ( به شکل مورفین و هروئین) و کوکائین. در مورد تریاک و کوکائین دانشمندان خیلی چیزها میدونستن. اما در مورد ماری جوآنا تقریباً هیچ چیزی نمیدانستند.
به همین خاطر رافائل مشولام، شیمیدان جوان بلژیکی، پس از گرفتن دکتریاش از انستیتو وایزمن و تمام کردن پسادکتری در دانشگاه راکفلر، به اسرائیل رفت تا روی این قضیه کار کنه.
مسیری که مشولام طی کرد اصلا آسان نبود. اولین مشکل این بود که به هر حال ماری جوآنا غیرقانونی بود و نمیتونست ماده خام مورد نیازش را برای آزمایشگاه تهیه کنه! پس مشولام با بهره بردن از تجربه نظامیاش، پلیس اسرائیل را مجاب کرد تا برای شروع پروژه طولانیاش پنج کیلوگرم حشیش لبنانی در اختیارش قرار بده!
بعد از اون وقت گذاشت و 100 ترکیب شیمیایی از شاهدانه جدا کرد و یک یک اونها را روی میمونها آزمایش کرد تا ببینه کدوم یکی ماده مؤثر روانگردان هستن. این رو در نظر بگیرین که تشخیص تغییر روانی و نشئگی در میمونها هم کار سادهای نبود.
بالاخره در سال ۱۹۶۴ مشولام تونست ترکیب دلتا 1- تتراهیدرو کانابینول (دلتا ۹- تی اچ سی) را به عنوان ترکیب مؤثر شاهدانه شناسایی کنه و متوجه بشه که سایر ترکیبات شاهدانه با اینکه اثر روانگردانی ندارن، اثرهای فیزیولوژیکی مثل ضدالتهاب و گشادکنندگی عروقی دارند و همین اثرات هستن که باعث میشن این سالها مرتب اثر دارویی شاهادانه و مشتقاتش رو بعضیها مدام تبلیغ کنن.
اما فکر میکنین کار تموم شده بود؟!
خیر. حالا باید مشخص میشد که این ترکیب واقعا چطوری عملکرد مغز روی تغییر میده. مثلا تغییرات ادراکی تا حد توهم ایجاد کنه یا منجر به بروز سرخوشی میشه یا اشتها رو زیاد میکنه.
اینجا بود که مشولام تونست کار اصلیتر یعنی شناسایی گیرندههای مغزی رو که این ترکیب بهش میچسبه رو انجام بده. در واقع اون هم کلید رو پیدا کرده و هم قفل رو.
جالبه که این قفل یا گیرنده روی نورونها یا سلولهای عصبی مغز فقط و فقط با ترکیب مؤثر شاهادانه یعنی همون دلتا ۹- تی اچ سی باز میشه.
اما الان ما میدونیم که دو نوع گیرنده کانابینوئید یک و دو داریم که نوع یک در بیشتر مغز وجود داره و نوع دوم باعث تعدیل سیستم ایمنی میشه.
وقتی مولکولی با گیرندهای روی سطح یک نورون جفت میشه میتونه عملکردی رو فعال یا غیرفعال کنه، حساسترش کنه یا شیوه ارتباط با نورونهای همجوارش رو تغییر بده.
مشولام بعدا تونست ساختار شیمیایی ماده موثر را بیشتر مطالعه کنه و یک یک ماده مصنوعی درست کنه که 100 برابر قویتر از دلتا ۹- اچ تی سی باشه. به عبارت دیگه پنج گرم از آن اون، تاثیر محدود 12کیلو ماری جوآنا رو داشته باشه.
اما کنجکاوی و سوال اصلی که در واقع نکته اصلی این پسته، چیز دیگهای است.
تا همینجا کاری سوالی در ذهنتون مطرح نشده؟!
چرا نورونهای مغز آدم برای گیاهی که در جنوب آسیا میروید باید گیرنده داشته باشن؟
مگه ممکنه در همه آدمها گیرندهای وجود داشته باشه که فقط با مادهای فعال بشه که قرنها فقط در یک منطقه محدود در روی زمین پرورش پیدا میکرده؟!
یعنی اونهایی که اصلا امکان مجاورت با این ماده مؤثر شاهادانه رو نداشتن تصادفی این گیرنده رو در سلولهای عصبی مغزشون داشتن و این گیرندهها بیمصرف بودن؟
اصلا رازی در پیدایش و تکوین آدمی وجود داشته؟!
خب زیاد هم هیجانزده نشین و به سناریوهای علمی – تخیلی فکر نکنین.
پاسخ یه مقدار سادهتره. در واقع به صورت طبیعی مغز همه ما سامانه کانابیونید داره و برای فعال شدنش نیازی نیست که علف بکشیم یا نکشیم! پاسخ معما این است که بدن خودش شاهدانه خودش را میسازه.
در سال ۱۹۹۲، نزدیک به سی سال از کشف ماده مؤثر شاهدانه، مشولام (که دیگه پیر شده بود ولی پشتکارش را حفظ کرده بود) دوباره یک کشف بزرگ کرد:
او ترکیب طبیعی که توسط خود بدن ساخته میشه، به صاطلاح ترکیب درونزادی رو پیدا کرد که همون اثر شاهادانه رو داره و اسمش را گذاشت: آنند آمید Anandamide .
حالا این اسم اصلا یعنی چی؟
یعنی آمیدی که خوشی تولید میکنه. بیشتر توضیح میدم: این ترکیب از نظر شیمیایی یک نوع آمیده و آننده در در زبان سانسکریت یعنی خوشی و برکت!
چه اسم جالبی!
پس ما به صورت طبیعی و فیزیولوژیک هم مقدار ماده موثر شاهدانه در بدن تولید میکنیم. اما خب وقتی کسی ماری جوآنا استفاده میکنه بسیار بسیار بیشتر از تولید اندک درونزاد، ماده مؤثر به این گیرنده میرسونه.
همین موضوع تقریباً در مورد همه داروها صادق است.
سرخوشی بعد از یک ورزش مثلا دویدن آرام رو تجربه کردین. بخش عمدهای از اون حاصل مواد مخدر درونزاد ما است که اندروفین نامیده میشه. یعنی ما مقدار خیلی کمی مورفین در شرایطی مثل این میسازیم.
اندورفینها (مواد مخدر درون زاد) که بدنمان به طور طبیعی تولید میکند – مثلاً موقع دویدن – گیرندههای مخدری ما را خیلی خیلی کمتر از مورفین یا هروئین فعال میکنند.
تذکر: این پست صرفا نگاهی از نظر تاریخ علم و عملکرد بدن به کانابینوئیدها دارد و بحث در مورد آثار جانبی کانابوئیدها و پیامدهای اجتماعی آن نیاز به نوشتهای جدا و محققانه دارد. پس لطفا این مطلب جدا را هم با هم اشتباه نگیرید.
منبع و کتابی که توصیه میکنم بخونین:
کتاب زندگی پنهان ذهن – نوشته ماریانو سیگمان – نشر نو
اتفاقا این لحن رو بیشتر میپسندم