فیلم مرد هزار چهره – خلاصه، تحلیل و نقد – Man of a Thousand Faces (1957)
سال تولید : ۱۹۵۷
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : یونیورسال
کارگردان : جوزف پونی
فیلمنامهنویس : ایوان گوف، برمبنای داستانی نوشته رالف ویلرایت.
فیلمبردار : راسل متی.
آهنگساز(موسیقی متن) : فرانک اسکینر
هنرپیشگان : جیمز کاگنی، دوروتی مالون، جین گریر، مارجوری رامبو، جیم باکوس، رابرت اوانز، سلیا لاوسکی و جین کاگنی.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۱۲۲ دقیقه.
“لان چینی” (جیمز کاگنی) پدر و مادری کرولال دارد، اما خود سالم است. او با استفاده از هنر پانتومیم و گریمهای مناسب شخصیتهای گوناگونی رادر نمایشهای وودویل بازی میکند. تا اینکه دلباخته دستیارش، “کلوا” (مالون) میشود و با او ازدواج میکند. “کلوا” پس از ملاقات با پدر و مادر “لان” از ترس اینکه فرزندش نیز کرولال شود، در هم میریزد، اما بچه سالم به دنیا میآید. بهزودی با شهرت روزافزون “لان”، “کلوا” همسر و پسرش را ترک میکند. “لان” در سال ۱۹۱۳ به هالیوود میرود. از قابلیت تغییر چهرهاش استفاده میکند و با کمک جعبه گریم اختصاصی خود در فیلمهای بسیاری در هیئت شخصیتهای متفاوتی ظاهر میشود. سپس با زنی بهنام “هیزل بنت” (گریر) ازدواج میکند.
“هیزل” با پسر او مثل فرزند خود رفتار میکند. “چینی” نقشهای ترسناکی مثل “گوژپشت نتردام” و “شبح اپرا” را بهعهده میگیرد و بهطور خاص در نقش شخصیتهای خبیث ظاهر میشود. “چینی”، “هیزل” و پسرش زندگی آرامی دارند. پدر به پسر نیز قوت وفن کار را میآموزد. اما، بهطور غیرمترقبه، “کلوا” باز میگردد او بر اثر بیماری صدایش را از دست داده و میخواهد پسرش را با خود ببرد. پسر نوجوان به خاطر بیپناهی مادر همراهش میرود و با بازیگران زندگی او را تأمین میکند. “چینی” به خاطر این کار با پسرش قهر میکند؛ اما پیش از مرگش بر اثر ابتلا به سرطان حنجره که در اوج شهرتش اتفاق میافتد، او را میبخشد.
به جز داگلاس فرنکس، رودولف والنتینو و چارلی چاپلین، افراد کمی در دوره فیلمهای صامت مثل لانچینی ستاره شدند. او استاد تغییر چهره در فیلمهای ترسناک دوره طلائی سینما بود. خود گاگنی نیز به این بازیگر بزرگ اعتقاد داشت. اینجا، بعضی از حقایق زندگی چینی تحریف شدند، اما به اعتقاد فیلم صدمهای وارد نیامد. کاگنی هنگام فیلمبرداری، اغلب در اندیشه جمله معروف چینی بود: “حتی اگر رنج بکشم، باید مردم باورم کنند”. و با شکوهی آرام، زندگی سخت و پرعذاب او را به تصویر کشید. کاگنی زندگی چینی را مطالعه کرد تا درک عمیقی از اینکه چرا نقش آدمهای زشت و ناجور را انتخاب میکرد، بیابد (عجیب است که خود کاگنی هم در این سالها نقش افرادی را بازی میکرد که از نظر جسمی یا روانی بیمار بودند). تمهیدات فراموش نشدنی گریم کاگنی نتوانست هنر چینی بزرگ را دقیقاً تداعی کند، چون او راز آفریدن “چندش” را با خود به گور برده بود. اما گریمورهای هنرمندی مثل باد وستمور و جک کوان نهایت سعی خود را در این راه کردند. بازیهای مالون، گریر و لاوسکی در نقش مادر کر و لال چینی عالی است. کارگردانی پونی گرچه گاهی احساساتی میشود اما عموماً تأثیرگذار است.