کتاب خودت باش دختر | معرفی و خلاصه و بررسی | ریچل هالیس
خودت باش دختر نوشته ریچل هالیس از پرفروشترین کتابهای آمازون و نیویورک تایمز در سال ۲۰۱۸ است. هالیس در این کتاب به دختران میگوید: از باور کردن دروغهایی که دربارهتان گفته شده دست بردارید تا تبدیل به همان کسی شوید که واقعا هستید.
کتاب خودت باش دختر، پر از داستانهایی عجیب، خندهدار و تلخ است که ریچل هالیس از زندگی شخصی خودش تعریف میکند. او از طریق نوشتن تجربههایش سعی کرده است آنها را به ما بیاموزدو در این مسیر به زنانی که چالشهایی مانند او داشتهاند کمک کند. در سراسر جهان نسخههای زیادی از این کتاب به فروش رفته است. این کتاب در سال 2018 منتشر شد و بلافاصله یکی از کتابهای روانشناسی و فمینیستی محبوب زنها شد. ریچل هالیس در این کتاب رازهاى موفقیتش به عنوان یک زن، یک مادر شاغل، کارآفرین، ورزشکار و نویسنده را برای بقیهی همجنسهایش بازگو میکند. او عقیده دارد راز موفقیتش پذیرش واقعیاتى بود که همه ما دربارهشان به خودمان دروغ مىگوییم. او در کتاب خودت باش دختر درباره بیست دروغى حرف میزند که باعث پیچیدگی زندگی ما و افکارى غیرمنطقى راجع به خودمان است.
این کتاب با لحنی طنز و گیرا، نوشته شده است و خواننده را با خود همراه مىکند. مطالب این کتاب در عین سادگى بسیار جذاب هستند که شما احساس مىکنید در حال خواندن مطلبی در اینستاگرام نویسنده هستید. موضوعات این کتاب بهشدت با روزمرگىهای ما گره خوردهاند و همین سادگى باعث میشود تا خواننده از آن خواندن این کتاب خسته نشود. «تو خیلى خوبى، پس مىتوانى!» جمله کلیدى اکثر کتابهای مشابه خودت باش دختر است، اما ریچل هالیس بعد از اینکه در هر فصل، تجربههای خود را ذکر میکند، دروغى را موشکافى مىکند، و در پایان همان فصل حداقل سه روش مناسب براى نابود کردن وجهه راستىنماى آن دروغ پیشنهاد مىکند. این روشها ساده و کاربردى هستند و هزینهاى ندارند. بهطورکلی این کتاب، کتابى انگیزهبخش، دلچسب و دوستداشتنى است براى آنان که مىخواهند دست از باور کردن دروغها بکشند و تبدیل به خود واقعىشان شوند.
کتاب خودت باش دختر
نویسنده: ریچل هالیس
مترجم: هدیه جامعی
کتاب کوله پشتی
ایجاد یک صفحه روی شبکههای اجتماعی برای فحشدادن و بدوبیراهگفتن به افرادی که حتی نمیشناسید فقط بهاینخاطر که آنها پا را از آنچه شما نمیپسندید فراتر گذاشتهاند.
شمار تعداد دفعاتی که خودم را سرزنش کردهام چون فکر میکردم اهدافم تاریخ انقضا دارند از دستم دررفته است. اما خانمهای عزیز، این طرز فکر هیچ نفعی برایمان ندارد. با این کار تمام تمرکزمان را روی آنچه نداریم میگذاریم.
تابهحال این فکر به سرت زده که آنقدرها هم که باید خوب نیستی؟ که بهاندازهٔ کافی لاغر نیستی؟ که مادر بدی هستی؟ آیا این فکر به سرت زده که لیاقتت همین است که با تو بدرفتاری شود؟ که هیچ ارزشی نداری و هرگز به جایی نخواهی رسید؟ تمامی اینها دروغ است.
اگر کرم ابریشم بخواهد تا ابد کرم ابریشم بماند، اگر به این نتیجه برسد که آشوب و دردسرهای تبدیلشدنش خارج از توان تحملش است، هرگز نخواهد فهمید که میتوانسته تبدیل به چه موجودی بشود.
مردم به همان اندازهای به شما احترام میگذارند که به آنها اجازه میدهید و خرابشدن رابطهٔ ما از جایی شروع شد که او با من بدرفتاری کرد و من چیزی نگفتم.
برای باختن خودتان راههای متعددی وجود دارد اما در وهلهٔ اول، راحتترین راه امتناع از پذیرش خودِ واقعیتان است. شما، خودِ واقعیتان، تصادفی بهوجود نیامدهاید. رؤیاهایی که دارید احمقانه نیستند؛ آنها نقشهٔ راهی هستند که شما را به مقصد الهی و کسی که مقدر شده باشید میرسانند! از رؤیاهایتان دست نکشید. اجازه ندهید نظر دیگران درمورد شما ارزشتان را تعیین کند. شانس زندگی فوقالعادهای را که پیشِ رو دارید از دست ندهید. شما برای کوچکبودن آفریده نشدهاید. شما دختر کوچولو نیستید. شما یک زن بالغ هستید و وقت آن رسیده که بزرگ شوید و تبدیل به همان کسی شوید که خداوند برایتان مقدر کرده است.
خانمهای عزیز، خداوند قایقهای نجات مختلفی برایتان میفرستد. بعضی از آنها بزرگ و مشخصاند و بعضی بهسادگی کسی است که در سوپرمارکت از شما میخواهد اجازه دهید خریدهایتان را برایتان حمل کند و داخل ماشین بگذارد. هر نوع قایقی که بود محض رضای خدا سوارش شوید!
من نمیدانم اصول دین شما چیست اما اصول دین من «خوشرفتاری با همسایه است»، نه «خوشرفتاری با همسایه اگر آنها مثل من فکر و عمل کنند» و نه «خوشرفتاری با همسایه اگر آنها درست لباس بپوشند و درست حرف بزنند.»
پیشنهاد او برای اینکه شبیه بقیهٔ مادرها باشم به این معنا بود که از قبل متوجه شده که شبیه آنها رفتار نمیکنم و این یعنی که او مرا متفاوت دیده و تنها چیزی که وقتی کمسنوسال هستی میخواهی این است که مادرت شبیه بقیه مادرها باشد. آنچه او فهمیده بود این بود که من شبیه بقیه نیستم چون شاغل هستم… و زیاد کار میکنم. بهندرت پیش میآمد که او را به مدرسه برسانم یا بروم مدرسه دنبالش.
وقتی میگویید «احساس بیارزشبودن میکنم چون تا الان موفق نشدهام تبدیل به یک ستارهٔ راک شوم» به شما گوش دهد. بعد میتوانید به دلایل آنها برای رد این موضوع گوش کنید. آنها به شما خواهند گفت «شوخی میکنی؟ به تمام کارهای فوقالعادهای که انجام دادهای نگاه کن! تو حرف نداری. اینقدر به خودت سخت نگیر!» یادت باشد، وقتی به سکوت ادامه میدهی، به دروغهایی که باور کردهای قدرت میبخشی.
این را میدانم که بهدستآوردن اهداف و رؤیاها دشوار است. درواقع بهدستآوردن آنها از آنچه که فکر میکنید دشوارتر است. شاید هر بار فقط ذرهای در راه رسیدن به هدفتان پیشرفت کنید؛ شاید در همین فاصله دوستتان تامی ترفیع شغلی گرفته باشد، خواهرتان ازدواج کرده و صاحب دو فرزند شده باشد و احساس کنید شما هنوز در نقطهٔ شروع ماندهاید و همه دارند از شما جلو میزنند.
نمیتوانید درد و رنجی را که کشیدید نادیده بگیرید. حتی نمیتوانید آن را بهطور کامل فراموش کنید. تنها کاری که میتوانید بکنید پیداکردن راهی است که از طریق آن خوبیهایی را که از دل آن حادثه بیرون آمده بپذیرید، حتی اگر سالها زمان ببرد تا پی به این موضوع ببرید.
وقتی از خانمها میخواهم اولویتهای لیستشان را نام ببرند اکثر آنها بدون مکث میگویند: فرزندانم، شریک زندگیام، کار، اعمال دینی و غیره. ترتیبشان در زنهای مختلف ممکن است تغییر کند اما اولویتهای همه تقریباً شامل همین موارد میشود. میدانید چه چیز دیگری بهندرت در لیست اولویتهای زنان تغییر پیدا میکند؟ خودشان. زنان اغلب خودشان را جایی میان لیست اولویتهایشان قرار میدهند درحالیکه باید اولین گزینه خودتان باشید. آیا بهاندازهٔ کافی میخوابید، بهاندازهٔ کافی آب و غذای مناسب میخورید؟ اگر بهخوبی از خودتان مراقبت نکنید نمیتوانید به دیگران رسیدگی کنید. یکی از بهترین راهها برای عدم فرار از مشکلات این است که محکم با آنها روبهرو شوید.
پایین کشیدن دیگران شما را بالا نمیبرد. دانستن این نکته که هر کلمهای با خود نیرو و قدرتی دارد -حتی کلماتی که پشتسر دیگری پچپچ میکنید- راه اصلاحکردن رفتارتان است.
یا باید مسیر انجام کارتان را مشخص کنید یا ادامهٔ عمرتان را با کشتن توانایی و استعدادی که دارید سپری کنید آن هم فقط بهخاطر ترس از اینکه دیگران چه فکری دربارهتان خواهند کرد. باید تصمیم بگیرید که کدامیک برایتان مهمتر است
هیچکس هرگز بهاندازهٔ خودتان به رؤیای شما اهمیت نمیدهد. هرگز. متوجهید چه میگویم خواهر من؟ چه بخواهید وزنتان را کم کنید یا یک کتاب بنویسید یا تبدیل به یک چهرهٔ تلویزیونی شوید یا با تور دور دنیا سفر کنید، شما مسئول رؤیای خودتان هستید! شاید آرزو داشته باشید خانهٔ خودتان را داشته باشید، فارغالتحصیل شوید یا ازدواجتان را مستحکم کنید. شاید رؤیایتان خرید از فروشگاه اینترنتی اتسی باشد، راهاندازی یک شغل کوچک یا مدیریت یکی از شعبات محصولات محلی اوکلاهاما باشد. رؤیایتان هرچه که هست، بزرگ یا کوچک، باشکوه یا ساده، هیچکس مثل خودِ شما به آن اهمیت نمیدهد! حتی اگر پشتیبانی خانوادهتان را داشته باشید، حتی اگر بهترین دوستان روی کرهٔ زمین را داشته باشید، حتی اگر شریک زندگیتان طرفدار شمارهٔ یک شما باشد و مدام تشویق و ترغیبتان کند… حتی دراینصورت هم خانم عزیز، آنها بهاندازهٔ خودِ شما به رؤیایتان اهمیت نمیدهند.
در انجیل آمده «دیگر در انجام کارهای بیهودهٔ تاریکی شریک نباشید، بلکه ماهیت آنها را در برابر نور آشکار سازید.» وقتی مسائل در تاریکی باقی بمانند، وقتی از حرفزدن دربارهٔ آنها بترسیم، به ترسمان قدرت بخشیدهایم. تاریکی باعث میشود این ترس بهسرعت رشد کند و بهمرور زمان بیشتر و قویتر شود. اگر ترستان را بیرون نریزید و با آن مواجه نشوید پس چطور میخواهید آن را از بین ببرید؟
نوشتن برای من یک نوع عبادت است. معنای عبادت «ابراز عشق و احترام نسبت به خالق» است. بهنظرم خلقکردن عالیترین نوع ادای احترام است چون به این باور رسیدهام که اشتیاق خلق یک اثر هدیهای از جانب خداوند است.
هیچکس، حتی یک صدای مقتدر، نه مادرتان، نه حتی بهترین متخصصِ زمینهای که رؤیایتان در آن قرار دارد، حق این را ندارد که به شما بگوید رؤیایتان چه اندازه بزرگ و دستیافتنیست. آنها میتوانند درمورد همهچیز نظر بدهند… اما تصمیم با شماست که به حرف آنها گوش کنید یا نه.
آن شب در اتاقخوابم به این نتیجه رسیدم که بدون آنکه برای خودم ارزش و احترام قائل باشم نمیتوانم به زندگی ادامه دهم؛ نمیتوانستم با مردی بمانم که به آنچه بودم احترام نمیگذاشت. گاهیاوقات تصمیم به تمامکردن یک رابطه، حتی اگر به قیمت شکستهشدن قلبتان تمام شود، بزرگترین لطف در حق خودتان است.
غصه میخورم که کسی او را برای زندگی آماده نکرده و به او یاد نداده بود اول خودش را دوست داشته باشد که اگر چنین میشد او آنطور با بدبختی، عشق و دوستداشتن را از فرد دیگری تمنا نمیکرد. غصه میخورم که او مجبور بود خودش تمام این مسائل را یاد بگیرد.
میتوانید با ازدستدادن بخشی از قلبتان بدون آنکه خودتان را از بین ببرید به زندگیکردن ادامه دهید. بهجای آنکه صرفاً زنده بمانید میتوانید روبهجلو حرکت کنید. شما میتوانید چون سزاوار زندگیکردن هستید. مهمتر از همه اینکه میتوانید غم ازدستدادن عزیزی را پشتسر بگذارید و به زندگی ادامه دهید چون زندهماندن و زندگیکردن بزرگترین هدیهایست که میتوانید به عزیز ازدسترفتهتان بدهید… حتی اگر کسی که ازدسترفته خودِ جوانتر و بیگناهترتان باشد.
بهتر است انگیزهای برای ادامهدادن راه پیدا کنید چون اگر این کار را نکنید به شما قول میدهم شخص دیگری این کار را انجام خواهد داد. و خانم عزیز، اگر این اتفاق بیفتد، شاهد این خواهید بود که شخصی دیگر به رؤیایی که شما داشتید دست پیدا میکند و از تلاشی که کرده لذت میبرد. اگر چنین اتفاقی بیفتد یکی از بزرگترین درسهای زندگی را یاد خواهید گرفت: تنها چیزی که از تسلیمشدن بدتر است این است که آرزو کنید کاش تسلیم نمیشدید.
اثر پروانهای یک واژهٔ قدیمی بر مبنای این نظریه است که اگر رد طوفانی را از محل وقوعش بگیری متوجه میشوی که دلیلش تنها بهخاطر تغییر فشار هوا در اثر بالزدن یک پروانه در آن سوی دنیا، سه هفته قبل از وقوع طوفان بوده است. بهمعنای سادهتر اینکه چیزهای کوچک میتوانند اثرات بسیار عظیمی داشته باشند.
هرکسی که امروز هستید محشر است. شما تواناییهای فوقالعادهای برای عرضهکردن دارید که مختص خودتان است. باور دارم که خداوند از استعدادهای شما لذت میبرد و وقتی میبیند از تواناییهایتان استفاده میکنید غرق شادی میشود.
این نیز بگذرد. فقط بهخاطر یک فصل بد، فصلهای بعدی زندگیتان را خراب نکنید. این را هم فراموش نکنید که شاید فرد دیگری برای داشتن هرجومرج و آشوبی که شما را به گریه انداخته دعا میکند.
دوران سختی که پشتسر میگذاریم راه یادگیری توانایی کنترل و مدیریت سایر موقعیتهاست. قویترین آدمهایی که میشناسید احتمالاً مسیرهای بسیار سختی را پشتسر گذاشتهاند تا توانستهاند مهارت و توانایی لازم را بهدست بیاورند. وقتی در موقعیتی دشوار قرار میگیرند، بدن کارکشتهشان سراغ تجربیاتی میرود که در مقابله با چنین شرایطی کسب کرده است