چه کسی برای اولین بار داستانهای فکاهی نوشت؟
شاید امروزه ما کاریکاتور و داستانهای فکاهی را جزء بزرگترین هنرها محسوب نکنیم، ولی روزگاری این هنر بزرگترین و مهمترین هنر زمان بود. در طول دوره رنسانس در ایتالیا لغت «کارتون» به معنی یک طرح کلی از یک خبر واقعی بود و هنر مهمی چون نقاشیهای دیواری یا نقاشیهایی که بر روی پرده میکشیدند، به حساب میآمد. وقتی روزنامه و مجلات برای سرمقاله و خبرهای خود از تصاویر و نقاشیهای فکاهی برای جلب توجه مردم و بیشتر جلوه دادن خبرها استفاده میکردند، این هنر به عنوان کاریکاتور لقب یافت.
در روزنامههایی که در گذشته چاپ میشد، هنرمندانی چون هوگارت، دومیر و راولندسون مقالههایی را همراه با کاریکاتور ارائه میدادند. بعضی اوقات چنین تصاویری ماجراها و خصوصیات متفاوتی را بیان میکردند. اینها شمای کلی و ابتدایی از کاریکاتورها و داستانهای فکاهی امروزی بودند.
در قرن نوزدهم و بیستم مجلات و روزنامههای فکاهی و طنزآمیز بیشماری به چاپ رسیدند. در پاریس مجله کاریواری و در لندن مجله معروف پانک به چاپ رسید. چاپ این روزنامه و مجلات، یک ایده کلی و طویلالمدت را از طنز و فکاهی برای خوانندگان مهیا میکرد.
اولین مجله فکاهی در سال ۱۹۰۰ میلادی به چاپ رسید. ریچارد اوت کالت هنرمندی که داستان فکاهی قهوهای عجیب و غریب را نوشت و در سال ۱۹۰۲ به چاپ رساند. این داستان به زودی به زبانهای مختلف ترجمه و مورد علاقه بسیاری از کودکان در اکثر نقاط دنیا واقع شد. این بچهها آرزو میکردند که خود نیز روزی لباس قهوهای عجیب و غریب را بر تن کنند.
داستان فکاهی دیگری که طرفداران زیادی پیدا کرد: نزدیک شدن به پدر بود که در سال ۱۹۱۲ به چاپ رساند. امروز این داستان دستکم به ۳۰ زبان دنیا ترجمه و تقریباً در ۷۰ کشور دنیا به چاپ رسیده است.
در تلاش برای تداوم بخشیدن به نوشتن و طبع داستانهای فکاهی، سریهایی از این داستانها نوشته و در بخشهای مختلف یک کتاب چاپ میشود. این فکر به سرعت گسترش پیدا کرد چنانکه هر ماه ۱۲ کتاب فکاهی چاپ میشد.
در حال حاضر داستانهای فکاهی و کمدی برای مقاصد آموزشی و پرورشی نوشته و به طبع میرسد و کتابهای تاریخی، موضوعات علمی، داستانهای کلاسیک و رمانها برای فهم بهتر در آنها جنبههای فکاهی و کمدی به کار میرود.