فیلم عروسی خانوادگی ما – خلاصه داستان، نقد و بررسی – Our Family Wedding 2010

کارگردان: ریکفامیویوا. بازیگران: آمریکا فررا (لوسیا رامیرز)، لنس کراس (مارکوس بوید)، فارست ویتاکر (براد بوید)، کارلوس منسیا (میگوئل رامیرز)، دایانا ماریا ریوا (سونیا رامیرز)، ۱۰۱ دقیقه. درجهٔ نمایشی:. PG-13
عروسی خانوادگی ما میتوانست فرصت کمنظیری باشد برای طرح درست مسائلی که جامعهٔ امروز آمریکا، و چه بسا اکثر جوامع، به آن دچار هستند: تعارضهای فرهنگی بین نژادی، شکافهای اجتماعی – اقتصادی میان طبقهٔ متوسط و طبقهٔ بالاتر، رمانسهای بین نژادی و غیره. فیلمهای هالیوودی ندرتا علاقهای به طرح عمیق این نوع مضامین داشتهاند. فیلم عروسی خانوادگی ما به خاطر سوژهٔ جالب آن، ازدواج یک دختر سیاهپوست (آمریکایی آفریقایی تبار) با یک پسر لاتینو (آمریکایی آمریکای لاتین تبار)، میتوانست انگشت بر روی مضمونی بگذارد که چه بسا اصلیترین مسئله در جامعهٔ امروز ماست: حضور دیگری در کنار ما و شوک ناشی از مشاهدهٔ یک فرهنگ متفاوت یا یک مذهب متفاوت و نحوهٔ واکنش نشان دادن ما به این شوک؛ شوکی که جامعهشناسان از آن به عنوان ((شوک تفاوت)) نام میبرند.
اما حیف و افسوس که فیلم عروسی خانوادگی ما به جای پرداختن به این مقولهٔ مهم، همهٔ توجه خود را معطوف نمایاندن مجموعه مشکلات سطحیای کرده که تقریبا همهٔ خانوادهها در برپایی جشنهای عروسی برای بچههایشان با آن روبرو هستند: فهرست مهمانهایی که باید دعوت شوند و آنهایی که نباید دعوت شوند؛ پیدا کردن محل برپایی جشن؛ نوع کیک عروسی؛ نحوهٔ چیدن صندلیها و غیره. البته چنین سوژهای میتواند ظرفیتهای بالقوهای برای یک فیلم کمدی ایجاد کند. خانوادههای عروس و داماد معمولا در مقطع برپایی جشن عروسی بچههایشان آنچنان دستخوش هیجان و به اصطلاح جوگیر میشوند که همهٔ رخت چرکهای خودشان را در برابر خانوادهٔ مقابل به نمایش میگذارند. بله، شکی نیست که همهٔ اینها میتواند به کار یک فیلم کمدی هالیوودی بیاید اما متأسفانه ریکفامیویوا، کارگردان عروسی خانوادگی ما حتی در خنداندن تماشاگران هم به توفیق چندانی دست نیافته است و دلیل اصلیاش هم رویکرد سریالی فیلمساز به سوژه است.
قصهٔ فیلم دربارهٔ دختر و پسری است که تصمیم به ازدواج با هم گرفتهاند و به همین خاطر عازم لس آنجلس شدهاند تا این خبر داغ را به اطلاع والدین خود برسانند و همانجا جشن عروسی را برپا کنند. دختر، لوسیا رامیرز (آمریکا فررا) نام دارد که لاتینی تبار است. لوسیا قبلا در دانشکدهٔ حقوق دانشگاه کلمبیا درس میخوانده اما تحصیلات خود را نیمه تمام رها کرده است. پسر، مارکوس بوید (لنس گراس) نام دارد که سیاهپوست است و به تازگی از دانشکدهٔ پزشکی دانشگاه کلمبیا فارغ التحصیل شده است. مارکوس و لوسیا قصد دارند بعد از ازدواج به لائوس رفته و در این کشور آسیایی زندگی کنند زیرا مارکوس تصمیم گرفته که در شعبهٔ سازمان پزشکان بدون مرز)) در لائوس خدمت کند.
مارکوس و لوسیا مدتی است که در کنار هم زندگی میکنند اما پدر و مادر آنها از این موضوع خبر ندارند. مادر لوسیا (دایانا ماریا ریوا) اگر بشنود که دخترش چنین کاری کرده، به شدت ناراحت میشود. میگوئل (کارلوس منسیا) پدر لوسیا، نیز اگر باخبر شود که دخترش تحصیلات دانشگاهی خود را نیمه تمام گذاشته حسابی از کوره درمیرود. در هر حال، لوسیا و مارکوس بنا به دلیلی خاص عجله دارند که هر چه زودتر سر و ته مراسم ازدواجشان را به هم آورند. براد (فارست ویتاکر)، پدر مارکوس، به عنوان یک ((دیجی)) تمام وقت در لس آنجلس کار میکند و خانهٔ بزرگ و شیکی دارد با یک محوطهٔ بزرگ چمن که جان میدهد برای برپایی جشن عروسی. میگوئل، پدر لوسیا، نیز آدم نسبتا مرفهی است. او خانهٔ شیک و بزرگی دارد و به ماشینهای کلاسیک عشق میورزد.
علاوه بر این، میگوئل دارای یک شرکت خدماتی است که کارش بکسل کردن اتومبیل هاست. اما چند ساعت قبل از اینکه خانوادهٔ عروس داماد با هم آشنا شوند، پدر عروس و پدر داماد، بر حسب تصادف، در یکی از خیابانهای لس آنجلس با یکدیگر دست به یقه میشوند (بر سر بکسل کردن ماشین جگوار براد توسط یدک کش میگوئل) و یکدیگر را زیر باران فحشهای نژادی قرار میدهند. براد و میگوئل، کمی بعد، دوباره یکدیگر را میبینند؛ این بار در قالب پدر داماد و پدر عروس، و آنها دوباره مشغول فحاشی به یکدیگر میشوند. اعضای خانواده، آنها را دعوت به سکوت میکنند، براد و میگوئل برای سعادت فرزندان خودشان هم که شده باید دست از دعوا کردن با هم بردارند و با یکدیگر به توافق برسند و…
عروسی خانوادگی مابه رغم دو بازی خوب و دلپذیر از بازیگران جواناش که نقش عروس و داماد آتی را بازی میکنند، در مجموع فیلم سرهمبندیشده و تصنعیای از کار درآمده، چند نمونه بدهیم: دعوای پدرها بدجوری ساختگی و قلابی است؛ مادربزرگ دختر پس از اینکه مشاهده میکند که داماد سیاهپوست است غش میکند اما بعدا که به هوش میآید کلا بیخیال موضوع میشود؛ مادر دختر که ظاهرا باید از شنیدن روابط پیش از ازدواج دخترش شوکه شود و دنیا در برابر چشماناش سیاه شود وقتی خبر را میشنود به راحتی از روی آن میگذرد؛ شوخیهای فیلم غالبا تکراری و نم گرفته است و…
سال ۲۰۰۸ فیلمی روی پرده آمد به نام هیچی مثل تعطیلات نیست که سوژهای مشابه فیلم عروسی خانوادگی ما داشت. این فیلم اثبات این واقعیت است که چگونه میتوان در قالب چنین سوژهای یک فیلم خوب و تفکر برانگیز ارائه کرد.
منبع: نشریه دنیای تصویر