فضاهای عمومی خوب چگونه جامعه را شاداب و سرزنده میکنند؟

معرفی نوع جدیدی از فضای عمومی ، متناسب و منطبق با جوامعی که نیاز به تصویری از امید و شگفتی دارند.
ماتیو مازوتا ، ما را به سراسر ایالات متحده می برد ، پروژههای دلپذیری را ب ا ما به اشتراک میگذارد که فضا و مکان را احیا میکند، مکالمه جمعی را جرقه میزند و یک حس امکان و هدف در محیط اطرافشان دوباره زنده می کنند.
به نظر من، فضای عمومی، سیاسی است. من با جوامعی از سرتاسر جهان کار میکنم، و همانطور که میدانیم، هر جامعهای مشکلاتی دارد. و برخی از این مسائل از طریق نظرسنجی، یا جلسات شهرداری، یا با تلاش جوامع مسیرهای دوچرخهسواری، دست انداز و بودجه مدرسه حل میشوند اما برخی مسائل فراتر از دسترس این ساختارها هستند، همچون برهوتهای غذایی، رفاه جامعه، و فقدان هویت فرهنگی. این مشکلات نمیتواند با مجموعه ابزار موجود حل شود. بر این باورم که فضای عمومی، نیرومندترین مکان برای حل مسائل اینچنینی است، چرا که (فضای عمومی) حاوی غنیترین تنوع چشماندازهاست. و هماوست چیزی که آن را چنین نیرومند میسازد. پارکهای موجود، میادین شهری و پیادهروها کافی نیستند، که به همین دلیل است که من به ایجاد نوع جدیدی از فضای عمومی علاقمند هستم، آنچه که توسط جامعه ساخته و به طور خاص برای نیازهای آنها طراحی شدهاست.
من با گوشفرا دادن آغاز کردم وهمچنین با برپا کردن سالنهای گردهمایی فضای باز، که با کاناپههای، میزها، صندلیها، قالیها و لامپها کامل میشد، به عنوان راهی برای برپایی جلسات برای آموختن مشکلات مستقیما از خود مردم جامعه. ازاین تکنیک برای ثبت نظرات و ایدههای افرادی استفاده کردم که احتملا فرصتی کافی نداشته ویا احساس راحتی در جلسات رسمیتر نمیکردند. خب حالا چرا کسی را روی کاناپه وسط خیابان بنشانیم؟
در یورک آلاباما، ساکنین شهر، شاهدِ خانههای متروکهای هستند که شهر را پوشانده اند، که دائما یادآور گریز سفید است که (اشاره به مهاجرت وسیع سفیدپوستان) پس از پایان جداسازی، رخ داد، وقتی که صاحبان سفیدپوست خانهها، منطقه را ترک و خانههایشان را گذاشتند که خراب شود. با همکاری مردم یورک، ما یک ملک شاخص، با دیوارپوش صورتی، مخروبه در وسط شهر را به خانهای جدید تبدیل کردیم، به نام “خانه باز“. گرچه این خانه رازی هم دارد. به طور فیزیکی به یک تئاتر روباز ۱۰۰ نفره برای نمایش، فیلم، موسیقی و یا هر چیزی که مایل به تجربه باشند تبدیل میشود. و وقتی مجددا به شکل یک خانه جمع شد، تصویری از دیوارپوش صورتی مرمتشده مردم را به یاد گذشته میاندازد. پس از بازگشایی،شهردار پتانسیل «خانه باز» را دریافت و دید و جلسه بعدی شهرداری را آنجا برگزار کرد. هیجان ناشی از این فضای گردهماییِ منحصر به فرد، انرژی جدیدی آورد و دید تازه ای برای بحث جمعی در مورد آینده شهر ارائه کرد.
در کمبریج، ماساچوست، برای تاکید بر مسائل انرژی، ضایعات و تغییرات آب و هوایی، ما جای یک سطل زباله را در یک پارک با یک هضمکننده تخمیری برای تبدیل مدفوع سگ به گاز متان قابلاستفاده، جایگزین کردیم. سوزاندن گاز متان، پارک را روشن و گازهای گلخانهای را کاهش میدهد. با اندکی تغییر در تجربه روزانه فضای عمومی، پروژه همسایگان را تحریک خواهد کرد تا در مورد سیستمهای طبیعی و ساختهشده در اطراف آنها و رابطهاش با محیط گفتگو کنند.
در لیون، نبراسکا، ساکنین به فقدان زندگی اجتماعی اشاره داشتند بمحض پایین کشیدن کرکره مغازههای مرکز شهر نتیجهای از خشونت آهسته سرمایهگذاری منفی. که بسیاری از مراکز شهری را خالی واگذاشته است. برای پرداختن به این فقدان ارتباط انسانی، از یک ویترین مغازه متروکه برای تبدیل خیابان اصلی به یک سینما استفادهکردیم. دیوار جلوی مغازه با هیدرولیکی تنظیم شده، به طوری که سایبان و نمای کاذب، جلوی پیادهرو تا شده، با فشار یک دکمه، برای ۱۰۰نفر جا فراهم میکند.
همینکه مردم محله گردهم میآیند تا تئاتر نبش خیابان را بسازند، یک پستچی عجیب هم که فیلمهای علمی- تخیلی با بازی گربهاش میساخت، پییشنهاد کرد که برای اولین بار یک فیلم مستند بسازد. و بنابراین آن تابستان، مرکز شهر را به (محل) فیلم سینمایی و مردم را به بازیگران تبدیل کردیم، تا فیلم «دههها»، تاریخ مرکزشهر لیون را از زمان تاسیس آن تا کنون، بسازیم. در شب افتتاحیه، خیابان اصلی، که معمولا پس از شروع تاریکی، خالی است، پر از مردمی شده بود که برای تماشای داستان شهرشان، محلیها را به سوال واداشت: فصل بعدی لیون را چگونه خواهیم نگاشت؟ خب، فصل بعد با یک سری نمایش فیلم، رویدادهای عمومی و نوازندگان بینالمللی، و همچنین یک انجمن فیلم کوتاه با تخصیص بودجه-کم آغاز شد که در لیون گل کرده، مردم را از سراسر جهان گرد هم آورده است و یک گالری هنری دائمی که در همسایگی باز شدهاست.
کار من، مهار کردن قدرتِ محیط ساختهشده است تا بر روی موضوعاتی تمرکز کند که جوامع و دولتهای محلی نتوانسته اند خودشان آن را حل کنند، با ایجاد پروژههایی کاملا منطبق و متناسب که جامعه به طور طبیعی آن را متعلق و از آن خود میداند. وقتی مردم از تمام همه اقشار جامعه تجربه مشترکی در این فضاها داشته باشند، میتواند منجر به تغییر الگو در نحوه مشاهده خانهمان، محلهمان و دنیایمان شود. به نظر من، فضای عمومی فضایی است سیاسی و هنگامی نیرومند میشود که تخیلاتِ مردم را جرقه بزند برای تصور آیندهای نو. و اگرچه که هر جایی که من کار کردهام منحصر به فرد است، همه چیز به یک چیز ختم میشود: اگر مردم بتوانند با هم بنشینند، میتوانند باهم رویاپردازی کنند.