دکتر آلکسیس کارل – زیست‌شناس فرانسوی برندهٔ جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی در سال ۱۹۱۲

0

آلکسی کارل  (۲۸ ژوئن ۱۸۷۳، سنت فوآ للیون – ۵ نوامبر ۱۹۴۴، پاریس) زیست‌شناس فرانسوی برندهٔ جایزه نوبل فیزیولوژی و پزشکی در سال ۱۹۱۲ به خاطر مطالعهٔ سیستم گردش خون بود. او در پایان عمر متهم به همکاری با اشغالگران نازی شد ولی پیش از محاکمه درگذشت. از وی کتاب‌های نیایش و انسان، موجود ناشناخته به فارسی ترجمه شده‌است. کتاب اخیر پرفروش‌ترین کتاب در سال ۱۹۳۵ بوده‌است.

آلکسیس کارِل در آمریکا کتابی با عنوان انسان، موجود ناشناخته در فلسفهٔ زندگانی نوشت که در ۱۹۳۵ منتشر گردید و به ۱۹ زبان ترجمه شد و با تیراژ یک‌میلیون نسخه به کتابی پرفروش در سطح جهان تبدیل گشت. او بخشی از کتاب انسان، موجود ناشناخته را به زبان انگلیسی و قسمتی دیگر را به فرانسه نوشت، ولی بعداً آن را ترجمه کرد. آخرین فصل این کتاب موضوع بر سر «احیای انسانیت» است که در آن «بهسازی نژادیِ داوطلبانه» نقش نهایی را بر عهده دارد؛ زیرا به عقیدهٔ کارِل، از طریق آن می‌توان از «ازدیاد انسان‌هایی با ذهن بیمار و عقب‌مانده» جلوگیری به عمل آورد، تکلیفی که حل آن «سرنوشت آیندهٔ ملت‌های سفید را روشن می‌کند». بنابراین، تعجبی ندارد که کارِل در پیشگفتار چاپ آمریکایی آن در ۱۹۳۹ «ایمان» نوجوان‌های آلمانی و ایتالیایی را ستایش می‌کند که دوباره آماده می‌شوند تا «خود را برای یک آرمان جدید قربانی کنند».


دکتر ناصر صفایی‌نایینی – متخصص بیهوشی

تحقیقات او جایزه نوبل را نصیبش نمود ولی به جای آنکه با تمجید و تحسین روبرو شود، مورد اتهام قرار گرفت.

او فرانسوی بود و هم او بود که برای اولین‌بار تکنیک پیوند اعضا را ارائه کرد، ولی آنچه را که عده زیادی نمی‌دانند این است که او این انقلاب مهم عالم پزشکی را با کمک هوانورد معروف آمریکایی “چارلز لیندبرگ”، کسی که برای اولین‌بار در عالم هوانوردی به‌تنهایی فاصله بین سواحل آمریکا و اروپا را با پرواز بر روی اقیانوس اطلس طی نمود، انجام داد.

“آلکسیس کارل” در 28 ژوئن سال 1873 نزدیکی‌های لیمون در فرانسه به دنیا آمد. در سال 1900 از دانشگاه لیون فارغ‌التحصیل شد و در بیمارستان‌های لیون به کار جراحی پرداخت. در سال 1902 دکتر کارل اولین مقاله علمی را درباره دوختن عروق خونی منتشر نمود. علاقه او به کار جراحی در پی یک حادثه سیاسی خیلی زیادتر شد. قضیه از آن قرار بود که در سال 1894 رئیس جمهور فرانسه آقای Sadi Carnot با چاقو مورد سوء قصد قرار می‌گیرد و در اثر خون‌ریزی فوت می‌نماید.

در آن زمان هیچ وسیله‌ای برای ترمیم جدار ظریف عروق خونی در اختیار جراحان قرار نداشت. در می سال 1902 کارل همراه عده‌ای بیمار برای زیارت به Lurdes رفت. این‌طور شایع شده بود که در آنجا بیماران به‌طور معجزه‌آسایی شفا یافته‌اند. ضمن این مسافرت او شاهد رویداد بسیار جالبی می‌شود و آن اینکه دختر مسلول 17‌ ساله‌ای پس از غوطه‌ور شدن در استخری بهبود می‌یابد و کارل بر ورقه گواهی برای اداره بهداری لوردس این‌طور نوشت “آنچه که من امروز شاهد بودم قبل از هر چیز یک درمان بود” حدود 15 سال بعد در نامه‌ای به Izzard Dom Francis‌ که طبیبی از فرقه بندیکتین بود می‌نویسد که در مورد معالجاتی که در لوردس دیده شده است دست به تحقیقاتی علمی برند، زیرا او متوجه شده است که در جریان این قبیل معالجات سرعت ترمیم انساج خیلی بیشتر از آن اندازه است که حتی در شرایط خیلی مناسب در بهبود یک زخم دیده می‌شود. همچنین ارتباط ثابتی بین این پدیده و خلوص نیت بیماری که به زیارت رفته است وجود دارد.

کارل به‌خوبی می‌دانست که خوب زیستن بر اعمال اندام‌ها موثر است، ضمنا معتقد بود که بررسی اصولی سلامتی و بیماری انسان‌ها باید شامل چگونگی قوای دماغی نیز باشد. اما اینکه او این پدیده ماوراءالطبیعه را شاخه‌ای از علوم طبیعی می‌دانست همکارانش را به مخالفت با او برانگیخت.

نظریه‌های او موضوع گفتگوهایی در فرانسه شد و وقتی درخواست او را برای اشتغال به جراحی در یکی از بیمارستان‌های لیون قبول نکردند، کارل تصمیم گرفت به کانادا برود. در سال 1904 مقاله او درباره تکنیک‌های جراحی عروق در کنگره فرانسه‌زبان “مونترال” مورد استقبال واقع شد، با این‌حال با وجود توصیه‌نامه‌هایی که از بعضی مقامات بلندپایه روحانی نیز در دست داشت نتوانست کاری برای خودش پیدا نماید و مادرش از اینکه با سردی با او برخورد شده است خیلی ناراحت بود و به او می‌نویسد: “من می‌دانم که در کانادا اسقف‌ها پرهزینه هستند و می‌خواهند مردم را در همان حالت بچگانه‌ای که دارند نگه‌دارند. از نظر آینده کار آنها اشتباه است”.

کارل برای مدت دو سال به شیکاگو می‌رود و در آنجا تکنیکی برای بخیه‌زدن عروق خونی با نخ ابریشم ابداع می‌نماید. پس از آن به نیویورک نقل مکان می‌کند و سی سال بعد را در انستیتوی راکلفر برای تحقیقات پزشکی که سازمانی نوع‌دوستانه و در سال 1906‌ تاسیس شده بود مشغول کار می‌شود. کارل به امید اینکه در جراحی برای ترمیم عروق خونی انسان‌ها و همچنین پیوند اعضاء، تکنیک‌هایی قابل‌قبول عرضه کند بر روی حیوانات آزمایش‌های تجربی انجام می‌داد.

در سال 1912‌ به خاطر نوآوری‌های قابل توجه در رشته پزشکی جایزه نوبل به او تعلق گرفت.

هنگامی که جنگ اول جهانی در اروپا سرگرفت دکتر کارل برای کمک به مجروحین وارد ارتش فرانسه شد و در یک بیمارستان صحرایی نزدیک پاریس خدمت و در همان‌جا بود که او تکنیک پاشیدن آنتی‌سپتیک برای معالجه زخم‌ها را ابداع نمود (Antiseptic flushing Wounds) و جان هزاران نفر را از مرگ نجات داد.

همکاران فرانسوی او در ابتدا روش او را به مسخره گرفتند، ولی در پایان جنگ روش او مورد قبول واقع شد و مقام خود را به دست آورد. بعد از جنگ همسر دکتر کارل در فرانسه ماندگار شد ولی خودش به نیویورک مراجعت نمود و پزشکانی را که از سراسر دنیا برای بازدید لابراتوار او می‌آمدند می‌پذیرفت. او تابستان هر سال برای ملاقات همسرش برای یک اقامت سه ماهه به فرانسه مراجعت می‌کرد و در جزیره Saint-Gildas که دور از سواحل نورماندی است به‌سر می‌بردند، با این وجود زندگی حرفه‌ای و اجتماعی او در نیویورک متمرکز بود، مرتبا در جلسات کلوپ “داینر” شرکت می‌کرد. در این جلسات که به ریاست John D.Rockefeller,Jr تشکیل می‌شد راجع به مسائل اجتماعی بحث و گفتگو می‌کردند. او شب‌ها به کلوپ خودش می‌رفت و با دوستانش برای مدت‌ها گفتگو می‌نمود از جمله با Fredrick Woodbridg رئیس دانشگاه کلمبیا و قاضی Benjamin Cardoso او را فیلسوف خطاب می‌کردند. دکتر کارل افکار خود را در خصوص “حالات انسانی” در کتابی به نام “مرد، موجودی ناشناخته” در سال 1935 منتشر کرد و در آن کتاب این سوالات را مطرح کرده بود: علم برای انسان‌ها چه می‌تواند انجام دهد؟ بر حسب نظرات دکتر کارل تحقیقات علمی انسان‌ها را تکه پاره می‌کند ولی اگر همین تکه پاره‌ها را مجددا به هم وصل نماییم نمی‌توانند نمایانگر انسان‌ها باشند که به کلی ناشناس باقی می‌مانند. او می‌گوید که پیشرفت‌های تکنولوژی بدون درنظر گرفتن نیازهای انسانی به کار می‌روند انسان نمی‌تواند… پیشرفت‌های زیاد علوم و تکنولوژی را بر حسب قوانین طبیعی بدن و روان خود مورد استفاده قرار دهد. بازتاب این سوالات در اجتماع زیاد بود، کتاب او به زودی از جمله کتاب‌های پرطرفدار شد و به دوازده زبان خارجی نیز ترجمه گردید.

جالب توجه است که بعضی از استدلالات او بیشتر عادلانه است، ساده‌دلانه او تصریح می‌کند که زیاده‌روی در اعمال جنسی هوش و قوای دماغی را ضعیف می‌نماید. “همسر یک کارگر می‌تواند هر شب از شوهرش وظایف زناشویی را طلب کند ولی همسر یک هنرمند یا یک فیلسوف چنین حقی ندارد.” بالاخره کتاب مزبور از دکتر کارل چهره برجسته‌ای ساخت.

در سال 1930 چارلز لیندبرگ هوانوردی که در سال 1927‌ به تنهایی از آمریکا به اروپا بر فراز اقیانوس اطلس پرواز کرد و شهرت جهانی یافت وارد زندگی دکتر کارل می‌شود. تحصیلات برگ در رشته مهندسی مکانیک بود، ولی در تمام مدت عمرش به رشته بیولوژی علاقه‌ای وافر داشت. وقتی خواهرزن برگ در سال 1930 به تب روماتیسمی مبتلا شد او از طبیب مربوطه سوال می‌کند که آیا می توان با یک عمل جراحی دریچه آسیب‌دیده قلب بیمار را درمان نمود؟ طبیب یادشده در جواب اظهار می‌کند که نمی‌توان قلب را برای مدتی که برای ترمیم دریچه آن لازم است متوقف کرد. لیندبرگ مجددا سوال می‌کند که آیا می‌توان با یک پمپ مکانیکی جریان خون را در بدن برای مدتی که قلب را عمدا متوقف کرده‌اند برقرار نمود؟ در آن زمان کسی نمی‌توانست به این سوال جواب دهد و چون لیندبرگ زیاد اصرار می‌کرد سرانجام او را نزد دکتر کارل فرستادند. لیندبرگ به انستیتوی راکفلر می‌رود و در آنجا دکتر کارل دستگاهی را که برای پرفوزیون اندام ساخته بود به او نشان می‌دهد. این دستگاه هنوز کامل نبود. لیندبرگ فورا نتیجه می‌گیرد که او می‌تواند چنین دستگاهی را تکمیل کند و مطمئن می‌شود یک قلب مکانیکی نیز تولید نمود. کارل آزمایشگاه خود را در اختیار لیندبرگ قرار می‌دهد و همکاری این دو به تشکیل بنیاد جراحی قلب باز و پیوند اندام می‌انجامد.

دکتر کارل در سن 66 سالگی اجبارا بازنشسته می‌شود. انستیتوی راکفلر تصمیم می‌گیرد که بخش جراحی تجربی او را تعطیل نماید. کارل از این اقدام بسیار سرخورده می‌شود و به دوستی می‌نویسد: “مرا مجبور کرده‌اند که از کارهای علمی خود در انستیتوی راکفلر دست بکشم… این اولین‌بار است که یک گیرنده جایزه نوبل را مجبور می‌کنند که کارهای علمی خود را متوقف نماید.”

وقتی در سپتامبر سال 1939 جنگ دوم جهانی آغاز شد کارل در فرانسه بود. کوشش او برای برقراری یک سرویس انتقال خون و یک آزمایشگاه صحرایی به دلیل کندی امور اداری دچار رکود شد. در نامه‌ای در دسامبر سال 1939 به دوستش در نیویورک می‌نویسد “انجام هر کاری در اینجا خیلی مشکل است و این‌طور به نظر می‌رسد که هر کدام از سازمان‌های دولتی به جای جنگیدن با آلمان‌ها با یکدیگر به جنگ پرداخته‌اند”. در آوریل سال 1941 منشی او در انستیتوی راکفلر در نیویورک نامه‌ای از او دریافت می‌کند که در آن اوضاع قسمت‌های اشغال نشده فرانسه ‌ را توصیف کرده بود: “فاجعه… بیش از آن است که بتوان تصور نمود. خوشبختانه مردم نمی‌توانند به وسعت مصیبت پی ببرند.:” یک کپی از این نامه را برای دوستش Creange Henry به Cape Cod‌ فرستادند و او هم به نوبه خود یک کپی آن را برای روزنامه “بوستون هرالد” ارسال نمود و آن روزنامه نیز مطالب را از قول دکتر کارل تحت‌عنوان “فرانسوی‌ها گرفتاری‌ها را درک نمی‌کنند” چاپ نمود. کمی بعد از آن یک سرویس خبری آمریکایی تلگرافی از اروپا و از راه برلین ارسال می‌کند و می‌گوید: “به نظر کارل اوضاع و احوال در ویشی فرانسه خیلی رضایت‌بخش است” و ضمنا به غلط ادعا شده بود که دکتر کارل در دولت پتن وزیر بهداری خواهد شد. غالب مردم آمریکا اطلاع صحیحی از اوضاع و احوال اروپای تحت اشغال نازی‌ها نداشتند. گلوبلز وزیر تبلیغات نازی‌ها اخبار را به نفع نظرات خود دستکاری می‌نمود و همین تحریف‌ها سبب شد که دکتر کارل ناگهان طرفدار نازی‌ها معرفی شود. بعد از آزادی پاریس گزارشی دریافت نمود که وزیر بهداری حکومت تازه ژنرال دوگل کارل را متهم به همکاری با نازی‌ها کرده است. کارل هرگونه اتهامی را تکذیب می‌کند. بعدا همین وزیر به‌طور خصوصی اذعان می‌نماید که مرتکب اشتباهی شده است؛ ولی دیگر دیر شده بود و خسارتی که نباید وارد شده بود. در این هنگام چگونگی سلامتی دکتر کارل هم خوب نبود و او در 5 نوامبر سال 1944 درمی‌گذرد. ژنرال Bently‌ Mott وابسته نظامی سابق آمریکا در فرانسه در آن زمان در پاریس بود و در نامه‌ای به Fredrick Coulert که با دکتر کارل دوست بود می‌نویسد: وقتی من به جزئیات مرگ کارل دست یافتم عمیقا تحت‌تاثیر قرار گرفتم، او در حقیقت در اثر شکستن قلبش مرد. او نتوانست اتهامی را که به او نسبت دادند تحمل کند.

توصیه می‌کنیم بخوانید:

استیو جابز و «وینی خرسه»!

هفته پیش دادگاهی در مورد تعدیل قیمت کتاب‌های الکترونیک فروشگاه اپل برگزار شد، در جریان این دادگاه «ادی کیو» از اپل حضور یافته بود و در لابلای شهادت‌های خود جزئیات جالبی را…

عکس‌های «بینگ» چطور انتخاب می‌شوند؟

مایکروسافت، در طی سال‌ها، همواره سعی کرده است که سهم خود را در بازار جستجو بهتر کند. مقامات این شرکت در سال 2009 تصمیم گرفتند که سرویس جستجوی خود را که تا پیش از آن MSN یا…

فرهاد مهراد: صدای اندوه مردم

هوشنگ اعلم دربارهٔ فرهاد مهراد خواننده‌ای که می‌توان صدایش را صدای اندوه مردمی دانست که در سال‌های پیش و پس از انقلاب به جبر روزگار و شرایط سیاسی به ناچار سردرگریبان اندوه…

یک خطای بینایی جالب: مارهای چرخان

به این شکل نگاه کنید، به نظر می‌رسد که دوایر رنگی که شکل مار را تداعی می‌کنند، در حال گردش هستند، در حالی که واقعا این طور نیست. این خطای بینایی جالب در سال 2003، توسط…
آگهی متنی در همه صفحات
معتمد مالیاتی کیسان / خرید تصفیه آب خانگی / گیربکس حلزونی / دانلود فیلم / بخاری برقی / فنر صحافی / قیمت سمعک / لمینت دندان سعادت آباد / اوزمپیک / بهترین مرکز تخصصی معاینات طب کار / دستگاه تصفیه آب تایوانی اصل / دانلود فیلم دوبله فارسی / فروشگاه لوازم پزشکی / معتبر ترین داروخانه اینترنتی کشور / موتور کولر آبی / فروشگاه لوازم بهداشتی / بهترین مودم 5G / خرید عطر و ادکلن / جراحی زیبایی / فروشگاه لوازم بهداشتی / آموزش زبان فرانسه / شیشه اتومبیل / دانلود ریمیکس های جدید / بهترین جراح اسلیو معده در تهران / قیمت گوسفند زنده / موتور فن کویل / لیزر زگیل تناسلی / بهترین کلینیک کاشت مو مشهد / بهترین سریال های ۲۰۲۴ / ثبت برند / خدمات پرداخت ارزی نوین پرداخت / پزشکا / نرم افزار حسابداری / مقاله بازار / شیشه اتومبیل / بهترین دکتر لیپوماتیک در تهران / داروخانه اینترنتی آرتان / فروشگاه لوازم بهداشتی / داروخانه تینا / سایت نوید / کلاه کاسکت / تجهیزات پزشکی / بهترین سریال های ایرانی / کاشت مو / قیمت ساک پارچه ای / دانلود نرم افزار /

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.