چه بیماریای سبب مرگ ایزاک نیوتن کاشف نیروی جاذبه شد؟
این ریاضیدان انگلیسی که در دنیای علوم انقلابی ایجاد کرد بیش از آنکه از بیماریش رنج میبرد از عدم تشخیص آن رنجور بود.
طرز تفکر و استعداد خاص ریاضی حالاتی است که اغلب در سنین اولیه عمر انسان خود را نشان میدهند. در مورد ایزاکنیوتن، این مشخصات تا سن شانزده سالگی او هیچ نمودی نداشت و وقتی هم که به این سن رسید او را برای مدت یک سال از مدرسه بیرون کردند. در این هنگام عموی او متوجه میشود که کتابی را که نیوتن برای مطالعه در دست دارد در خصوص ریاضیات بوده و برای محصلین رشته ریاضی دانشگاه نوشته شده است و همان موقع به شوق و استعداد او برای ریاضیات پی میبرد و به مادرش توصیه میکند که او را به مدرسه بازگرداند.
نیوتن در روز کریسمس سال 1642 در محله لینکلن در وولز تورپ در انگلستان و در حالی که هنوز 3-2 هفته به موعد تولد او مانده بود به دنیا آمد و اگر زودرس بودن او اشتباه نباشد، مانند سایر نوزادان زودرس نارس هم بوده است و همان سبب شکننده بودن او در سنین کودکی و اوایل سالهای طفولیت او شمرده میشود. پدر نیوتن چند ماه قبل از تولدش فوت میکند و مادرش بعد از سه سال با یک کشیش کلیسای محلی ازدواج مینماید و نگهداری طفل به مادر بزرگش که در نزدیکی آنها زندگی میکرد، واگذار میشود. نیوتن را برای تحصیلات ابتدایی به مدرسه میفرستند و بعد برای تحصیلات عالیتر او را در سن دوازده سالگی به شهر گرانتهام اعزام میدارند.
در سال اول تحصیل در آن شهر او بدترین شاگرد کلاس شناخته میشود و در سال دوم هم موقعیت او بهتر نمیشود، بلکه به همین ترتیب ادامه پیدا میکند تا روزی که یکی از لشوش مدرسه مشت محکمی به شکم او میزند ومثل این بود که او را با مشت از خواب پرانده باشند. نیوتن خیلی ناراحت بود از اینکه آن قدرت را ندارد که با زدن مشتی به شکم آن زورگو انتقام خود را بگیرد؛ ولی مصمم شد که با پیشی گرفتن از او در تحصیل او را خفیف کند و سرانجام با بیم و هراسی که همواره از دشمن داشت و همچنین با تعجب بیاندازه معلمین، نیوتن شاگرد برجسته مدرسه شد.
داستان سیب
حدود 12 سال بعد بود که افتادن سیبی از درخت افکار نیوتن را به سوی قوه اسرارآمیز جاذبه سوق داد. معلوم نیست که چطور، ولی به نظر میرسد که عواملی معجزه آسا نبوغ نیوتن را از محدوده قفس مانند فکریاش آزاد کرد.
بعد از سه سال تحصیل در گرانتهام در پی درخواست مادرش که شوهر دوم خود را نیز از دست داده بود تحصیل نیوتن متوقف شد تا بتواند به مادرش در کار مزرعه کمک کند. اشتغال فکری او با وسایل مکانیکی و ریاضی توجه مادرش را جلب کرد. او هیچ تمایلی به برگرداندن نیوتن به مدرسه نداشت تا اینکه برادرش او را به این کار تشویق کرد. نیوتن تا 18 سالگی در گرانتهام تحصیل کرد و موفق شد که به کالج ترینیتی در کمبریج وارد شود. در آن زمان ریاضیات را استاد مشهوری به نام Barrow.Dr در آن کالج تدریس میکرد و نیوتن برای اینکه بتواند در کلاسهای درس آن استاد شرکت کند به فراگیری " منطق&;quot; ساندرسن و رساله کپلر راجع به امواج نوری و هندسه دکارت و محاسبات افتراقی والیس پرداخت. این مطالعات را به سرعت انجام داد و در کلاس دکتر بارو پذیرفته شد و تحت راهنمایی این استاد بزرگ بود که او کاوش در دنیای مرموز ریاضیات را شروع کرد.
اپیدمی طاعون
در ژانویه 1665 نیوتن موفق به دریافت دیپلم Bachelor of arts میشود و بلافاصله برای فرار از اپیدمی طاعون خیارکی که آن موقع در جنوب انگلستان شیوع داشت از کمبریج خارج میشود. جزییات مشمئز کننده این بیماری به طور مشروح در روزنامه " سالهای طاعونی" و همچنین خاطرات ساموئل پیپ درج شده است.
برای مدت یک سال و نیم، نیوتن در انزوای توان فرسایی به سر میبرد و سپس به کمبریج مراجعت میکند و با خود دو روش کاملاً جدید را به منظور تجیزه و تحلیل های ریاضی به نام Different and integral calculus ial و همچنین فرمول مشهور نیوتنی را که عبارت از قانونی جهانی نیروی جاذبه بود؛ همراه آورد. نیوتن قبل از بیست و چهارمین سال تولدش موفق شده بود که از تمام دانشمندان عصر خودش پیشی بگیرد، ولی قبل از اینکه فرمول نیوتن منتشر شود میبایستی یک دوران آزمایشهای دقیق را نیز سپری نماید. او در کمبریج مجدداً کار علمی خود را شروع کرد و در سال 1669 به سمت استاد ریاضیات و فیزیک انتخاب شد. این سمت را قبلاً دکتر بارو عهدهدار بود و او به دلیل اینکه میخواست خود را وقف الهیات نماید داوطلبانه کناره گیری کرده بود. در این زمان نیوتن از سلامتی کامل برخوردار بوده و تا بیست و سه سال بعد هم همچنان سلامت مانده است و جز برای تعطیلات هیچگاه از کارش غیبت نمیکرده است.
به کمبریج اجازه داده بودند که نمایندهای در پارلمان انگلستان داشته باشد و در سال 1688 نیوتن برای انجام این وظیفه انتخاب شد و تا سال 1695 در این سمت باقی بود.
بد شانسی غیر منتظره
در ابتدا او کارش را خیلی جدی گرفت و در تمام جلسات پارلمان شرکت میکرد. کمی بعد از علاقه او کاسته شد و در سه سال پایانی خدمتش زیاد غیبت میکرد. در آخرین روزهای سال 1692 آتش سوزی خیلی شدیدی در منزل او اتفاق میافتد و پروندههای حاوی تمام تحقیقات چندین ساله او در زمینه علم شیمی به کلی از بین میروند.
این آتش سوزی را به بیماری روانی او ربط دادند که بلافاصله پس از آن آتش سوزی ظاهر شد و هجده ماه نیز طول کشید. شرح حال نویس او میگوید که نیوتن در حقیقت در سال های 1694-1693 یک بیمار روانی محسوب میشد. این نظریه توسط Sir David Brewster که بیوگرافی نویس رسمی این ریاضی دان برجسته بود مورد اعتراض قرار گرفت. او برای دفاع از سلامت عقل نیوتن دو نامهای را که توسط نیوتن در همین دوران مورد گفتگو، به عنوان John Kocke مؤلف کتابی به نام On human understanding نوشته شده است منتشر کرد. نامه اول چنین بود: آقای محترم عقیده دارم که شما سخت کوشیدهاید که مرا سرگم زنان معرفی نمایید و وقتی کسی به من گفت که احتمالاً بیماری شما به مرگ شما منتهی خواهد شد خوشحال شدم و گفتم همان بهتر که شما بمیرید. اکنون از این فکر بد خود پوزش میطلبم، زیرا از کاری که شما انجام دادید و در کتاب خودتان فکری را ترویج کردهاید مبنی بر اینکه برای خنثی کردن علایق فردی و برخورد آنها با یکدیگر، دولت باید قوی، سلطنتی و مطلقه باشد احساس رضایت میکنم و متوجه شدم که شما از فلسفه توماس هابز پیروی مینمائید. ضمناً از اینکه گفتهام یا فکر کردهام که شما میخواستید محلی را به من بفروشید تا مرا درگیر کنید معذرت میخواهم.
اغلب اتفاق میافتد که بعضی اشخاص به تصور اینکه در کتابی مورد تهمت و افترا قرار گرفتهاند از مؤلف کتاب ناراضی و گلهمند میشوند، ولی اظهار چنین گلهای از شخصی مانند نیوتن خیلی باعث تعجب است.
آقای Locke در 15 اکتبر به این نامه جواب میدهد و نیوتن را از مراتب دوستی خودش مطمئن مینماید و اظهار علاقه میکند که به دیدن او برود، زیرا در نامه نیوتن نشانههایی از نا امیدی فراوان وجود داشت که سبب می شد آقای لاک که همطبیب بود و هم مقالاتی فلسفی مینوشت در صدد کمک به دوستش بر آید. ولی نیوتن فوراً جواب میدهد: &;quot; آقا در زمستان گذشته من غالباً در مقابل بخاری اطاقم میخوابیدم و این عادت سبب بدخوابی و بینظمی در امور من شد و در این تابستان نیز ادامه پیدا کرد. وقتی نامه قبلی را برای شما مینوشتم در دو هفته قبل از آن حتی روزی یک ساعت هم نخوابیده بودم و برای مدت پنج روز حتی چشم بر هم نگذاشتم. به خاطر دارم که نامه ای برای شما نوشتم ولی به یاد ندارم که در آن نامه چه نوشتهام. لطف کنید و رونوشتی از آن نامه را برایم بفرستید. خدمتگزار متواضع شما نیوتن".
در نامه اولی نشانی از رنج و مشقت وجود داشت که احتمالاً با واقعیت سازگاری زیادی نداشت. نیوتن خواهر زاده زیبایی داشت که مورد علاقه یکدیگر بودند و شهرت داشت که بعضی اشخاص حسود میگفتند که نیوتن او را وسیله کسب امتیازاتی برای خود میکند که در غیر این صورت نمیتوانست به آنها دست یابد. وقتی این تهمتها به گوش سر ایزاک نیوتن رسید او را سخت متأثیر نمود. اشاره او به این که آقای لاک میل داشته است دفتر کاری به نیوتن بفروشد و اینکه او را درگیر زنان معرفی کرده بوده است، میبایستی در اثر تأثرات همین مطالب نادرست در ضمیر باطن او بوده باشد. آقای لاک برای نیوتن پیوسته بزرگترین احترامات را قائل بود و از آنجا که بین آنها هرگز اشتراک منافعی وجود نداشت دلیلی بر حسادت هم وجود نداشت. از اینها گذشته، بنا بر گفته خود نیوتن از لحاظ جسمی بیمار بود، ولی هیچ روشن نیست که بیماری اپیدمیک در آن تابستان چه بوده است. احتمال میدهند که یک عفوت رودهای و یا یک عفوت تنفسی در کار بوده است. به نظر می رسد که او به علت یک بیماری عفونی همراه با نقصان ویتامینها که به علت غم و غصه بر خستگی عصبی به او افزوده است دچار پسیکوز نموده است.
آیا نیوتن عملاً برای مدتی دچار جنون بوده است یا نه اهمیت چندانی ندارد؟ این عنوان بیشتر یک عنوان قانونی و اجتماعی است تا یک رویداد طبی و مستلزم این است که شخص بتواند برای مدتی امور شخصی و وظایف اجتماعی خود را انجام دهد. بی نظمیهای امور نیوتن به طور خالص، سرچشمه از حالت روانی او نداشت، زیرا نه دورهای بود و نه جنبه خرابکارانهای داشت و هرگز هم عود نکرد و در تمام دوران سالمندی از نظر روانی از سلامت فوق العادهای برخوردار بود، چنانکه درباره مسئلهای که بین ریاضی دانان اروپا مطرح شده بود با وجودی که آن را ساعت پنج بعد از ظهر روزی که پس از کار زیاد و خستگی مفرط به منزلش مراجعت کرده بود به اطلاع او رسانیدند.
صبح روز بعد جواب صحیح آن را پس میفرستد و تشکر هم میکند که حل آن مسئله سبب شده است که در تمام مدت شب به خوبی بخوابد در این زمان نیوتن 74 ساله بوده است.
متأسفانه برای ادامه تحقیقات علمی به نیوتن کمک مالی نشد و او از روی اجبار، با وجود فقر مادی، تمام هزینه خرید دستگاههای تحقیقاتی را شخصاً تأمین میکرد و شاید همین امر تنها علت اساسی از دست دادن شور و شوق او برای ادامه پژوهشهایش بود در حالی که او دقیقاً در سن و سالی میزیست که از کارایی هوشمندانهای برخوردار بود. به عنوان نماینده مجلس و سرپرست ضرابخانه، به قول یکی از همکارانش، او قربانی ; اوج حماقت از نوع انگلوساکسون; شد که نابخردانه تصور میکردند که برای یک انسان هوشمند عضویت پارلمان و یا یک موقعیت مهم اداری بزرگترین افتخار محسوب میشود. در سال 1699 او با حقوق 1500 پوند در سال به مدیریت ضرابخانه انتخاب شد، ولی مدتی بعد سر نیوتن از این سمت استعفا نمود. در سال 1701 مجدداً به عنوان نماینده مجلس انتخاب شد و در سال 1703 او رییس انجمن پادشاهی لندن شد و تا پایان عمر در این سمت باقی ماند.
از نظر خصوصیات جسمانی نیوتن، مردی بود بلند بالا و در سالهای آخر عمر متهور و شجاع شده بود. اسقف Atterbury گفته است که چشمان ریاضیدان بزرگ ما در بیست سال آخر زندگی بی حالت و خسته به نظر میرسید. در سالهایی که به تحقیق میپرداخت دچار حواس پرتی شدیدی میشود و گاهی در حالی که نیمی از لباسهایش را بیرون آورده بود برای ساعت ها کنار تخت خوابش بدون حرکت مینشست. با این وجود او مدیر ضرابخانه شد و اشتغالات علمی خود را به کناری گذاشت و مدیر کار آمدی از آب در آمد. شواهدی در دست است که مدیر رصد خانه گرینویچ راجع به نیوتن با چند نفر قاضی گفتگو کرده و اظهار داشته است که نیوتن به گونه ناخوشایندی جاه طلب شده و به طور روز افزونی خواستار تعریف و تمجید شده است و هر گاه از او تکذیب شود ابراز ناراحتی بسیار میکند. نیوتن هرگز ازدواج نکرد و در سالهای میانی زندگی نسبتاً متمول شده بود. او هیچگاه عینک به کار نمیبرد و دندانهای سالمی داشت. هرگز بیماری سختی پیدا نکرد و تا سن 83 سالگی از سلامت نسبی برخوردار بود، ولی از این سن دچار حملات دردناکی میشد که معلوم نشد محل مشخص آن کجا است. در ماه های پایانی عمرش شدت این دردهای گاه بگاه به تدریج زیادتر میشد، خیلی رنگ پریده شده و صورتش را عرق سردی میپوشاند. دکترها تشخیص دادند که او سنگ دارد و چون صحبت از اختلالات ادراری نشده بود شاید در ذهن اطباء سنگ کلیه یا حالب مورد نظرشان بوده و اساس این تشخیص هم احتمالاً شدت درد بوده است. در رسالهای که در مدح و ثنای نیوتن نوشته شده است مذکور است که این طور تصور میکردند که نیوتن از وجود سنگی که قابل درمان نبوده است رنج میبرد و شدت درد به قدری زیاد بوده است که عرق از صورت او میچکید. حدود سه هفته قبل از مرگش درد به کلی ناپدید میشود و او به آرامی در 20 مارج سال 1727 در سن 83 سالگی زندگی را ترک مینماید.
احتمالاً درد شدید او به علت آنژین صدری بوده است که خود به دلیلی بیماری شرائین کرونر (که به عضله قلب خون میرسانند) حادث شده و سبب مرگ او شده است. قولنج کلیوی سبب میشود که بیمار از درد فریاد کرده و به خود بپیچد و بیقرار شود. آنژین صدری شدید سبب میشود که بیمار غیر از احساس درد احساس مرگ زودرس نماید و اغلب اتفاق میافتد که آنژین صدری چند روز و یا چند هفته قبل از وقوع اثر مرگ آور، این بیماری فروکش می کند.
حتی در عهد نیوتن که شیوع سنگ کلیه در انگلستان بیش از زمان حاضر بود در برابر هر مورد سنگ چند مورد بیماری عروق کرونر وجود داشته است.