فیلم باران سیاه – معرفی و بررسی و نقد – Black Rain (1989)

سال تولید : ۱۹۸۹
کشور تولیدکننده : ژاپن
محصول : هیسا اینو
کارگردان : شوهئی ایمامورا
فیلمنامه‌نویس : توشیرو ایشیدو و ایمامورا، برمبنای رمانی نوشته ماسوجی ایبوسه
فیلمبردار : تاکاشی کاواماتا
آهنگساز(موسیقی متن) : تورو تاکه‌میتسو.
هنرپیشگان : یوشیکو تاناکا، کازوئوکیتامورا، استوکو ایچیهارا، شوییچی اوزاوا، نوریهئی میکی و کیسوکه ایشیدا.
نوع فیلم : سیاه و سفید، ۱۲۲ دقیقه.

هیروشیما، سال 1945. بمب اتمی با درخششی کور کننده بر فراز شهر منفجر می‌شود و باران سیاه بر سر مردم فرو می‌ریزد. «یاساکو»ی جوان (تاناکو)، عمه‌اش، «شیگاکو» (ایچیهار) و عمویش، «شیگه‌ماتسو» (کیتامورا) به مرد رادیواکتیو آلوده می‌شوند. پنج سال بعد، خانواده با مشکل شوهر کردن «یاسوکو» مواجه می‌شود زیرا به «یوییچی» (ایشیدا) علاقه‌مند می‌شود که بر اثر جنگ اعصابش کاملاً به هم ریخته و مثل خودش قربانی است…

ایمامورا در این فیلم «سیاه و سفید» جدی و عبوس، بیش از آنکه وحشت ناشی از بمب اتمی را نشان دهد به مسائلی ناشی از آئین‌های سنتی در ژاپن می‌پردازد. باران سیاه به خصوص در صحنه افتتاحیه‌اش، تصویری خیره کننده و به یادماندنی دارد و پُر از لحظه‌های تأثیرگذار است. اما گه‌گاه نوسان‌های احساسی فیلم، آثار مشابه و درجه دوی هالیوودی را به یاد می‌آورد.


خلاصه از ویکی پدیا:

نیک کانکلین یک افسر پلیس شهر نیویورک است که با اتهامات جنایی احتمالی روبرو است. امور داخلی معتقد است که نیک با شریک سابق خود، که در حال گرفتن پول مجرمانه دستگیر شده بود، در یک رسوایی فساد درگیر بود. نیک که مشکلات مالی دارد از همسرش که حضانت دو فرزندشان را بر عهده دارد طلاق گرفته است.

نیک و شریک فعلی‌اش چارلی وینسنت در یک رستوران، دو مرد ژاپنی را مشاهده می‌کنند که با گانگستر‌های مافیایی ملاقات می‌کنند. سوء ظن نیک زمانی تأیید می‌شود که یک مرد ژاپنی دیگر به نام ساتو وارد رستوران می‌شود، بسته کوچکی را به زور اسلحه می‌گیرد، دو نفر را می‌کشد و می‌رود. نیک و چارلی مظنون را پس از اینکه نزدیک بود نیک را بکشد تعقیب و دستگیر می‌کنند. قرار است ساتو به اوزاکا تحویل داده شود و در آنجا به پلیس داده شود. اگرچه نیک از اینکه در ایالات متحده تحت پیگرد قانونی قرار نخواهد گرفت، عصبانی است، اما موافقت می‌کند که او را اسکورت کند. کاپیتان نیک معتقد است که نیک را از ایجاد دردسر بیشتر و تشدید تحقیقات جانبدارانه امور داخلی باز می‌دارد.

نیک و چارلی به اوزاکا پرواز می‌کنند و ساتو را به پلیس ژاپن تسلیم می‌کنند، اما متوجه می‌شوند که فریبکار هستند. نیک پلیس واقعی اوزاکا را متقاعد می‌کند که به آن‌ها اجازه دهد تا تحقیقات را مشاهده کنند، اگرچه سلاح‌های آن‌ها مصادره شده است. آن‌ها به ماساهیرو ماتسوموتو منصوب می‌شوند. نیک رفتار بی‌ادبانه‌ای دارد و ماتسوموتو را توهین می‌کند، در حالی که چارلی تلاش می‌کند مؤدب‌تر باشد. نیک همچنین با یک مهماندار کلوپ شبانه آمریکایی به نام جویس ارتباط برقرار می‌کند که توضیح می‌دهد که او و چارلی نشان‌دهنده ناکارآمدی و حماقت آمریکا برای ژاپنی‌ها هستند. نیک از طریق او متوجه می‌شود که ساتو در حال جنگ با یک رئیس جنایتکار بدنام به نام سوگای است و به نیویورک سفر می‌کند تا طرح جعل سوگای را مختل کند.

نیک بدون اجازه به یک حمله پلیس می‌پیوندد و چند اسکناس 100 دلاری را از صحنه جرم می‌گیرد. روز بعد، ماتسوموتو توضیح می‌دهد که آن‌ها با دزدی او، که در آمریکا گزارش شده، خود، او و نیروی پلیس را بدنام کرده‌اند. نیک او را دزد می‌خواند و با سوزاندن یکی از اسکناس‌ها نشان می‌دهد که پول تقلبی است. در آن شب، نیک و چارلی علیرغم هشدار‌هایی که در مورد امنیت آن‌ها داده شده بود، مست و بدون اسکورت به هتل خود بازمی گردند. در یک شوخی ظاهری، یک موتورسوار جوان کت چارلی را می‌دزدد و او را به یک پارکینگ زیرزمینی هدایت می‌کند. معلوم می‌شود موتورسوار یکی از سرسپردگان ساتو است. نیک که از چارلی جدا می‌شود، با وحشت شاهد شکنجه ساتو و چند نفر دیگر است که چارلی را قبل از اینکه ساتو سرش را بریده باشد، برای مدت کوتاهی شکنجه می‌کنند. جویس به نیک پریشان در آپارتمانش دلداری می‌دهد. بعداً ماتسوموتو هفت تیر سرویس چارلی را به او می‌دهد.

در حالی که ماتسوموتو و نیک یکی از عوامل ساتو را دنبال می‌کنند، نیک اعتراف می‌کند که در نیویورک پول دزدیده است. مامور عملیات نمونه‌ای از اسکناس جعلی را بازیابی می‌کند و آن را به یک گانگستر می‌دهد. نیک و ماتسوموتو او را به یک کارخانه ریخته‌گری فولاد می‌برند، جایی که متوجه می‌شوند ساتو در حال ملاقات با سوگای است و بسته‌ای که از نیویورک می‌آید، بشقاب چاپی برای اسکناس‌های 100 دلاری آمریکایی است. نیک با ساتو روبرو می‌شود که وقتی پلیس انبوهی نیک را به خاطر تکان دادن اسلحه در ملاء عام دستگیر می‌کند، فرار می‌کند. با وجود اخراج، نیک از هواپیما خارج می‌شود تا خودش ساتو را تعقیب کند، زیرا ماتسوموتو تعلیق و تنزل رتبه یافته است. جویس به او کمک می‌کند تا سوگای را ملاقات کند، او توضیح می‌دهد که ساختن ارز‌های تقلبی آمریکا انتقام او برای “باران سیاه” یا ریزش هسته‌ای پس از بمباران هیروشیما است. نیک قراردادی را پیشنهاد می‌کند که در آن Sugai می‌تواند از نیک استفاده کند تا بشقاب دزدیده شده را از ساتو پس بگیرد و شهرت و دستان Sugai را پاک نگه دارد.

سوگای نیک را با یک تفنگ ساچمه‌ای در مزرعه‌ای دورأفتاده ر‌ها می‌کند. ماتسوموتو از راه می‌رسد، و آن‌ها استنباط می‌کنند که ساتو قصد یک قتل عام را دارد. در حین ملاقات با سوگای، ساتو برای کفاره یکی از انگشتانش را قطع می‌کند، سوگای را با چاقو می‌زند و با بشقاب‌ها فرار می‌کند و باعث درگیری مسلحانه بین مردان سوگای و ساتو می‌شود. ساتو با دوچرخه خاکی از دعوا فرار می‌کند، نیک تعقیب می‌کند و این دو برای مدت کوتاهی با هم دعوا می‌کنند. نیک مزیت را به دست می‌آورد و با در اختیار داشتن ساتو، این انتخاب را دارد که ساتو را به خاطر چارلی و تمام تحقیر‌هایی که متحمل شده است بکشد یا نه. ماتسوموتو و نیک با دستبند به ساتو وارد مقر پلیس می‌شوند تا همه را شگفت‌زده کنند و بعداً تمجید‌هایی دریافت می‌کنند که نیک با سپاس‌پذیری می‌کند.

نیک قبل از سوار شدن به پرواز به خانه، از ماتسوموتو برای کمک و دوستی‌اش تشکر می‌کند و یک پیراهن لباس در جعبه هدیه به او می‌دهد. ماتسوموتو در زیر آن صفحات چاپ تقلبی را پیدا می‌کند.


  این نوشته‌ها را هم بخوانید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]