فیلم جنگ رُزها – معرفی و نقد و بررسی – The War of the Roses (1989)
سال تولید : ۱۹۸۹
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : جیمز ل. بروکس و آرنن میلکان
کارگردان : دانی دِویتو
فیلمنامهنویس : مایکل لیسن، برمبنای رمانی نوشته وارن آدلر
فیلمبردار : استیون بروم.
آهنگساز(موسیقی متن) : دیوید نیومن.
هنرپیشگان : مایکل لیسن، کاتلین ترنر، دِویتو، ماریانه زاگهبرشت، شان آستین، هیتر فرفیلد و پیتر دونات.
نوع فیلم : رنگی، ۱۱۶ دقیقه.
«گاوین داماتو» (دِویتو)، وکیل متخصص پروندههای طلاق، ماجرائی را تعریف میکند که باعث شده او پس از سیزده سال، دوباره سیگار بکشد: «آلیور رُز» (داگلاس)، دانشجوی حقوق، با «باربارا» (ترنر) برخورد میکند و به یکدیگر علاقهمند میشوند. آن دو سپس ازدواج میکند و صاحب دو فرزند میشوند. زندگی مشترک آن دو، به خصوص پس از خرید خانهای بزرگ و مجلل، بینقص به نظر میآید. هنگامی که «آلیور» برای کسب موقعیت بهتری در مؤسسه حقوقیاش میکوشد، «باربارا» تمام وقت خود را صرف کار خانه میکند، اما آرامآرام نشانههائی را از دوست نداشتن شوهرش بروز میدهد. هنگامی که «آلیور» به علت ناراحتی فتق در بیمارستان بستری میشود، «باربارا» اعتراف میکند که از احتمال مرگ او، شادمان شده است. در ادامه، «باربارا» تقاضای طلاق میکند و میگوید که از دریافت نفقهاش در برابر تملک خانم چشمپوشی خواهد کرد. وقتی «باربارا» از یادداشت کوتاهی که «آلیور» هنگامی که خود را در آستانه مرگ حس میکرده، نوشته: «هرچند که هستم و هرچه را که دارم، مدیون توأم» بهعنوان مدرک استفاده میکند، او سخت به خشم میآید و تعقیب پرونده را به وکیلش «داماتو» میسپارد. ان دو به خانه باز میگردند، اما رفتاری خصمانه بروز میدهند. «آلیور» بهطور اتفاقی باعث مرگ گربه «باربارا» میشود و «باربارا» نیز او را در سونای خانه محبوس میکند. «آلیور» پاشنه تمام کفشهای او را اره میکند و «باربارا» سعی میکند «داماتو» را اغوا کند. وقتی «آلیور» مهمانی شامی را که «باربارا» برای همکارانش برپا کرده به هم میزند، «باربارا» در پی انتقامی سخت برمیآید. در ادامه، دعوای آن دو به نبردی تن به تن در داخل خانه میانجامد و در نهایت هر دو بر اثر سقوط از لوستر بزرگ خانه جان میبازند.
* این کمدی سیاه از معایت کار قبلی دویتو در این زمینه، مامان را از قطار پرت کن (1987) که بهرغم بعضی درخششهای لحظهای، از پایان خوش قراردادیاش، لطمه خورده بود، بری است. بعضی منتقدان فیلم را به لحاظ لحن غیرقراردادی آشکارا ضد کلیشههای رمانتیکش و همچنین ضرباهنگ جنونآمیز آن (به حق) قابل قیاس با کمدیهای پرستن استرجس دانستهاند. تصویر سیاه ارائه شده از نهاد «خانواده» و «زندگی زناشوئی» در فیلم، در سطحی به مراتب بالاتر از تصویر متظاهرانه رومن پولانسکی در ماه تلخ (1992) قرار میگیرد. دویتو که پیش از این (در مقام بازیگر) در فیلمهائی مثل جواهردوستی (رابرت زمکیس، 1984) و جواهر نیل (لوئیس تیگ، 1985) در کنار زوج داگلاس / ترنر قرار گرفته بود، موفق به ارائه تصویری تازه از این زوج میشود، در حالیکه خشونت سوررآل درگیری نهائیشان، بیش ازز هر چیزی یادآور زدوخوردهای بیپایان «تام و جری» است. هنگامی که «باربارا» در پایان برای آخرین بار دستدوستی «آلیور» را پس میزند، فیلم لحن هجوی ظریف را بر صحنه پایانی جدال در آفتاب (کینگ ویدور، 1946) به خود میگیرد. عنوانبندی زیبا و در خدمت مضمون اصلی فیلم از کارهای سال باس است.
داستان از ویکی پدیا
وکیل گاوین داماتو در دفترش در حال بحث درباره یک پرونده طلاق با یک مشتری کم حرف است. با توجه به عزم مرد برای طلاق دادن از همسرش، گاوین تصمیم میگیرد داستان یکی از مشتریان قبلی خود که یکی از دوستان شخصی اوست را برای او تعریف کند.
هجده سال قبل از آن، الیور رز، دانشجوی دانشکده حقوق هاروارد، با باربارا در حراجی در Nantucket ملاقات میکند، جایی که آنها همان عتیقه را پیشنهاد میدهند. الیور با باربارا چت میکند و با هم دوست میشوند. وقتی او کشتی خود را به خانهاش از دست میدهد، آن دو در نهایت شب را با هم میگذرانند. در نهایت آنها ازدواج میکنند، صاحب دو فرزند میشوند و در واشنگتن دی سی ساکن میشوند. با گذشت سالها، رزها ثروتمندتر میشوند و باربارا یک عمارت قدیمی را خریداری میکند که صاحبش اخیراً مرده است. با این حال، به نظر میرسد که شکافهایی در خانواده شکل میگیرد، مانند اضافه وزن کودکان به دلیل اینکه باربارا آنها را با خوراکیها خراب میکند. با تبدیل شدن الیور به یک شریک موفق در شرکت حقوقی خود، باربارا که در اوایل ازدواج همسری دوست داشتنی و دوست داشتنی بود، بیقرار میشود و به شدت از او متنفر میشود.
الیور نمیتواند بفهمد که برای به دست آوردن تحقیر باربارا چه کاری انجام داده است، بیتوجه به رفتار کنترلکننده، خود محور و عموماً نادیده انگاشته او نسبت به او. وقتی باربارا فکر میکند که یک روز پس از مشاجره دچار حمله قلبی شده است، باربارا هیچ نگرانی برای رفاه او نشان نمیدهد و در نهایت اعتراف میکند که دیگر او را دوست ندارد و میخواهد طلاق بگیرد. الیور میپذیرد، اما تنش بین آن دو در طول ملاقات با وکیل باربارا ایجاد میشود، زمانی که باربارا به وضوح میگوید که او خانه و همه چیز در آن را میخواهد، حتی از آخرین یادداشت عشقی الیور به او (که او در بیمارستان نوشته بود) به عنوان اهرمی علیه او استفاده میکند. او در نبرد حقوقی خود الیور گاوین را به عنوان مشاور حقوقی خود بر روی یک نگهدارنده استخدام میکند.
باربارا در ابتدا الیور را از خانه بیرون میکند، اما او پس از کشف یک خلأ قانونی که به او اجازه میدهد تا زمانی که نتیجه طلاق در انتظار است بماند، به خانه باز میگردد. در نتیجه، باربارا بلافاصله شروع به توطئه برای حذف خود الیور میکند، حتی تا آنجا که تلاش میکند گاوین را اغوا کند تا در عوض با او طرف شود. در تلاش برای سازش، الیور به همسرش مبلغ قابل توجهی پول نقد در ازای خانه پیشنهاد میکند، اما باربارا همچنان حاضر به تسویه حساب نیست. گاوین با درک اینکه مشتریش در موقعیتی بدون برد قرار دارد، به الیور توصیه میکند که با ترک باربارا در خانه و شروع یک زندگی جدید برای خود، به درگیری پایان دهد. الیور با اخراج گاوین پاسخ میدهد و تصمیم میگیرد که اوضاع را به دست خود بگیرد.
در این مرحله، زن و شوهر شروع به تف کردن و تحقیر یکدیگر از هر راه ممکن، حتی در مقابل دوستان و مشتریان بالقوه تجاری. هر دو شروع به تخریب اثاثیه خود میکنند. اجاق گاز، مبلمان، زیور آلات استافوردشایر، و ظروف. علاوه بر این، الیور به طور تصادفی از روی گربه باربارا در مسیر عبور میکند. وقتی او متوجه میشود، او با به دام انداختن الیور در داخل سونای خصوصیاش، تلافی میکند، جایی که او تقریباً تسلیم گرمازدگی و کم آبی میشود.
الیور در نهایت آرام میشود و سعی میکند در یک شام شیک با باربارا صلح کند، اما در نهایت با سرو کردن پاتهای به او میرسد که به گفته او از سگش ساخته شده است (که معلوم میشود یک بلوف است). او به طور فیزیکی به باربارا حمله میکند که به اتاق زیر شیروانی فرار میکند. الیور برای جلوگیری از فرار باربارا از خانه سوار میشود، در حالی که باربارا لوستر را شل میکند تا روی الیور بیفتد. هنگامی که سوزان خانه دار آلمانی آنها در طول شب به ملاقات آنها میرود، احساس میکند چیزی به شدت اشتباه است و با احتیاط با گاوین برای کمک تماس میگیرد.
در زمان ورود گاوین، دعوای اولیور و باربارا به اوج خود رسید که آن دو به طرز خطرناکی از لوستر ناامن آویزان شدند. در این مدت، الیور اعتراف میکند که با وجود سختیهای آنها، همیشه باربارا را دوست داشته است، اما او پاسخی نمیدهد. قبل از اینکه گاوین بتواند با نردبان به داخل بیاید، کابل تکیه گاه لوستر از کار میافتد و فقط سیم کشی برق به جعبه فیوز که زوج و لوستر را پشتیبانی میکند باقی میماند. علیرغم اعتقاد الیور مبنی بر اینکه هر سیم میتواند حداقل دویست پوند را تحمل کند، سیم نیز در نهایت از کار میافتد و الیور، باربارا و لوستر را به شدت به زمین میکوبد. در آخرین نفسهایش، الیور دستش را دراز میکند تا شانه باربارا را لمس کند، اما باربارا از آخرین ذره قدرتش استفاده میکند تا دست او را کنار بزند و به شدت نفرت خود را از او حتی در هنگام مرگ ابراز میکند.
گاوین با پایان دادن به داستان خود، دو گزینه را به مشتری خود ارائه میدهد: یا طلاق را ادامه دهد و در دادگاه با یک حمام خون وحشتناک روبرو شود، یا به خانه نزد همسرش برود تا اختلافات آنها را به درستی حل کند. مشتری دومی را انتخاب میکند و گاوین که راضی است با همسرش تماس میگیرد تا به او بگوید که او را دوست دارد و در راه خانه است.
این نوشتهها را هم بخوانید