زندگینامه آنتونی برجس – نویسنده رمان دیستوپیایی پرتقال کوکی

آنتونی برجس (۱۹۹۳-۱۹۱۷) نویسنده و آهنگساز انگلیسی بود. او بیشتر به خاطر رمان دیستوپیاییاش، “پرتقال کوکی” که در سال 1962 منتشر شد، شناخته میشود. این رمان داستان مرد جوانی به نام الکس را روایت میکند که رهبری گروهی از “دروگها” را در جامعهای آینده که خشونت در آن امری عادی است، بر عهده دارد. این رمان در سال 1971 توسط استنلی کوبریک به فیلم تبدیل شد.
برجس بیش از 50 کتاب از جمله رمان، زندگی نامه و نقد ادبی در کارنامه خود نوشت. او همچنین یک زبانشناس بود و چندین کتاب در زمینه زبان و یادگیری زبان نوشت. برجس آهنگساز پرکار بود و موسیقی کلاسیک و عامه پسند مینوشت.
برجس علاوه بر نویسندگی و موسیقی، به دلیل شوخ طبعی و عشق به زبان نیز شهرت داشت. او مهمان برنامههای تلویزیونی و رادیویی بود و استعداد خود را در بازی با کلمات و دانش گسترده خود در مورد کلمات و زبانهای مبهم نشان میداد. برجس همچنین معلم بود و در طول دوران کاری خود در چندین دانشگاه در بریتانیا و ایالات متحده تدریس کرد.
آنتونی برجس در سال 1917 در منچستر، انگلستان به دنیا آمد. نام تولد او جان آنتونی برجس ویلسون بود، اما بعداً نام آنتونی برجس را به عنوان نام مستعار خود انتخاب کرد.
برجس در دانشگاه منچستر در رشته ادبیات انگلیسی تحصیل کرد و بعدها در دانشگاه لندن به تحصیل آوایی پرداخت. او در طول جنگ جهانی دوم در ارتش بریتانیا خدمت کرد.
اولین رمان برجس با نام “زمان ببر” در سال 1956 منتشر شد. او در اواخر دهه 1950 و اوایل دهه 1960 چندین رمان دیگر از جمله “دشمن در پتو” و “دانه میل” را منتشر کرد.
علاوه بر «پرتقال کوکی»، از دیگر رمانهای شناخته شده برجس میتوان به «قدرتهای زمینی»، «درون آقای اندربی» و «اخبار پایان جهان» اشاره کرد.
برجس آهنگساز پرکار بود و چندین سمفونی، کنسرتو و دیگر قطعات موسیقی کلاسیک نوشت. او همچنین چندین آهنگ محبوب و موسیقی فیلم نوشت.
برجس یک چند زبانی بود و به چندین زبان از جمله فرانسوی، ایتالیایی و روسی مسلط بود. او اغلب چندین زبان را در نوشتار خود گنجانده است.
در اواخر دهه 1980 برجس به تومور مغزی تشخیص داده شد و مدت کوتاهی به او فرصت دادند تا زنده بماند. با این حال، او چندین سال دیگر زندگی کرد و تا زمان مرگش در سال 1993 در سن 76 سالگی به نوشتن ادامه داد.
برجس یک مسلمان کاتولیک بود و ایمان او بخش مهمی از زندگی و نوشتن او بود. چندین رمان او، از جمله «قدرتهای زمینی» و «پادشاهی شرور» به بررسی مضامین مذهبی میپردازند.
برجس علاوه بر داستان و موسیقی خود، چندین اثر نقد ادبی نیز نوشت. او علاقه خاصی به آثار جیمز جویس داشت و کتاب او «اینجا همه میآیند» مطالعهای است درباره «بیدار شدن فینیگان» جویس.
برجس یک روزنامهنگار پرکار بود و در بیشتر دوران بزرگسالیاش یک دفتر خاطرات روزانه داشت. خاطرات او بینش جالبی از روند نوشتن او و همچنین زندگی شخصی و نظرات او در مورد سیاست و فرهنگ ارائه میدهد.
برجس دو بار ازدواج کرد و یک پسر داشت، اما در طول زندگیاش روابط متعددی داشت. او یک بار به قول معروف گفت: من زن، معشوقه و ماشین تحریر دارم، یکی از آنها باید برود.
برجس در سال 1980 به عنوان فرمانده نشان امپراتوری بریتانیا (CBE) انتخاب شد و در سال 1982 نشان همراهی ادبیات را از سوی انجمن سلطنتی ادبیات دریافت کرد.
برجس بیشتر عمرش سیگاری بود و در سال 1993 بر اثر سرطان ریه درگذشت.
برجس در طول زندگی حرفهای خود با نامهای متعددی از جمله جوزف کل و جان برجس ویلسون نوشت. او همچنین تعدادی رمان پورنوگرافیک با نام جی بی ویلسون نوشت.
برجس از طرفداران نمایش بازی “خطر” بود! و در سال 1973 به عنوان یک شرکتکننده ظاهر شد. او در این نمایش 1500 دلار برنده شد.
برجس علاوه بر نویسندگی، زبانشناس و مترجمی بود. او چندین اثر را از فرانسه ترجمه کرد که از جمله آنها میتوان به آثار ریموند کوئنو و سیرانو دو برژرک اشاره کرد.
برجس از اقتباس سینمایی «پرتقال کوکی» اثر استنلی کوبریک انتقاد داشت. او احساس میکرد که فیلم بیش از حد بر خشونت متمرکز شده است و به اندازه کافی روی مضامین اختیار و انتخاب کتاب تمرکز ندارد.
رمان برجس “عهد ساعت” پس از مرگش در سال 1994 منتشر شد. این رمان داستان مردی را روایت میکند که در آینده به زندگی بازگردانده میشود و باید در دنیایی بپیماید که به شدت تغییر کرده است.
اسناد و آرشیو برجس توسط بنیاد بینالمللی آنتونی برجس در منچستر، انگلستان نگهداری میشود. این بنیاد به ترویج کار برجس و حفظ میراث او اختصاص دارد.
برجس یک نوازنده و آهنگساز خودآموخته بود و برای سازهای مختلف از جمله پیانو، کلارینت و ویولن سل موسیقی نوشت.
رمان برجس “پرتقال ساعت” در ابتدا با 21 فصل در بریتانیا منتشر شد، اما زمانی که در ایالات متحده منتشر شد، فصل آخر حذف شد. برجس نسخه بریتانیایی را با فصل آخر ترجیح داد، اما نسخه آمریکایی بیشتر خوانده شد.
برجس از طرفداران زبان مالزیایی بود و آن را در نوشتههای خود گنجاند. او کتابی به نام «سهگانه مالایی» نوشت که از رمانهای «زمانی برای ببر»، «دشمن در پتو» و «تختهایی در شرق» تشکیل شده است.
برجس به غیبت علاقهمند بود و رمانی به نام “کرم و حلقه” نوشت که شخصیتی را نشان میدهد که جادوی سیاه انجام میدهد.
برجس مدافع زبانهای مصنوعی و یکی از اعضای جنبش اسپرانتو بود. او چندین اثر به زبان اسپرانتو نوشت، از جمله ترجمه «هملت».
رمان «قدرتهای زمینی» برجس در سال 1980 نامزد جایزه بوکر شد، اما به «آیینهای عبور» اثر ویلیام گلدینگ شکست خورد. با این حال، بسیاری «قدرتهای زمینی» را بزرگترین اثر برجس میدانند.
برجس روزنامهنگاری پرکار بود و در طول زندگی حرفهای خود برای روزنامهها و مجلات مختلف نوشت. او همچنین کتابها و فیلمهایی را برای The Observer نقد کرد.
رمان «پرتقال کوکی» برجس در اولین انتشارش بحث برانگیز بود و برخی از منتقدان برجس را به تمجید از خشونت متهم کردند. برجس از این کتاب دفاع کرد و گفت که این کتاب قرار است نقدی بر نگرش جامعه نسبت به جوانان و خشونت باشد.
برجس یک لیبرتو برای اپرایی بر اساس “1984” جورج اورول نوشت که در سال 2005، 22 سال پس از مرگ برجس، به نمایش درآمد.
برجس از طرفداران زبان ایتالیایی بود و کتابی به نام «آبا آبا» نوشت که داستان ملاقات تخیلی جان کیتس شاعر و شاعر ایتالیایی جوزپه جواکینو بلی را روایت میکند.
برجس به تاریخ زبان علاقهمند بود و کتابی به نام «پادشاهی شروران» نوشت که پیشرفت زبان را از دوران باستان تا امروز بررسی میکند.
رمان برجس “هیچ چیز شبیه خورشید” روایتی داستانی از زندگی ویلیام شکسپیر است. این رمان نقدهای متفاوتی دریافت کرد، اما برخی آن را یکی از بهترین آثار برجس میدانند.
برجس یک مسافر مشتاق بود و در طول زندگی خود در چندین کشور از جمله بریتانیا، مالزی، مالت، ایتالیا و موناکو زندگی کرد.
رمان برجس «اخبار پایان جهان» کاوشی طنزآمیز درباره آخرالزمان است. این رمان شخصیتهای مختلفی از جمله یک دانشمند هستهای، یک تهیهکننده هالیوودی و یک روشنبین را در خود دارد.
برجس از طرفداران داستانهای علمی تخیلی بود و آثار متعددی در این ژانر نوشت، از جمله رمان “دانه میل” و مجموعه داستان کوتاه “دکتر بیمار است”.
برجس چند همسر بود و چندین سال با دو زن ازدواج کرد. او تجربیات خود را در زندگی نامه خود با عنوان “ویلسون کوچک و خدای بزرگ” نوشت.
برجس در طول زندگی حرفهای خود چندین نمایشنامه نوشت، از جمله “موسی: نمایشنامهای روایی” و “پرتقال کوکی: بازی با موسیقی”.
رمان «کوارتت اندربی» برجس شامل چهار رمان است که زندگی و حرفه شاعری مبارز به نام فرانسیس خاویر اندربی را دنبال میکند. رمانها ترکیبی از طنز، کمدی و تراژدی هستند.
رمان برجس “روز دراز میگذرد” شرحی نیمه اتوبیوگرافی از دوران معلمی زبان انگلیسی در مالایا (مالزی کنونی) در دهه 1950 است. این رمان به بررسی مضامین استعمار، هویت فرهنگی و زبان میپردازد.
برجس نویسندهای پرکار در نقد کتاب و مقاله بود. او درباره طیف وسیعی از موضوعات از جمله ادبیات، موسیقی، سیاست و فرهنگ نوشت.
برجس کتابی به نام «جویسپریک: مقدمهای بر زبان جیمز جویس» نوشت که مطالعهای درباره استفاده جویس از زبان در رمانهایش است.
رمان برجس “سهگانه مالایا” در سال 1969 در یک مجموعه تلویزیونی به نام “روز دراز از بین میرود” اقتباس شد. این سریال در مالزی فیلمبرداری شد و کریستوفر کازنوو در نقش ویکتور کراب، قهرمان رمانها، بازی کرد.
برجس از طرفداران ریچارد واگنر آهنگساز بود و کتابی به نام «این مرد و موسیقی» نوشت که زندگی و آثار واگنر را بررسی میکند.
رمان برجس “هر آهن قدیمی” یک حماسه چند نسلی است که یک خانواده یهودی از روسیه تا بریتانیا و ایالات متحده را دنبال میکند. این رمان ترکیبی از کمدی، تراژدی و داستان تاریخی است.
برجس چندین کتاب در زمینه زبان و زبانشناسی نوشت، از جمله “زبان ساده ساخته شده” و “زبان و طبیعت انسان”.
رمان برجس «عسل برای خرسها» یک رمان کمدی درباره یک نویسنده آمریکایی مبارز است که در اروپای پس از جنگ زندگی میکند. این رمان شامل گروهی از شخصیتهای عجیب و غریب، از جمله گروهی از خرسهایی است که از باغوحش فرار میکنند.
برجس از طرفداران موسیقی کلاسیک بود و چندین کتاب در این زمینه نوشت، از جمله “The New Grove Wagner” و “On Mozart”.
رمان برجس «نوازندگان پیانو» مجموعهای از داستانهای کوتاه است که زندگی نوازندگان و قدرت موسیقی را بررسی میکند.
برجس کتابی به نام «۹۹ رمان: بهترینهای انگلیسی از سال ۱۹۳۹» نوشت که بررسی بهترین رمانهای نوشته شده به زبان انگلیسی در قرن بیستم است.
رمان برجس “قدرتهای زمینی” در سال 1987 در یک نمایش صحنهای اقتباس شد. این نمایشنامه برای اولین بار در شرکت سلطنتی شکسپیر به نمایش درآمد و جان گیلگود در نقش قهرمان داستان، کنت تومی، بازی کرد.
برجس به طور مکرر با آهنگساز جان ویلسون همکاری میکرد و این دو در چندین پروژه موسیقی با هم کار کردند.
برجس از حامیان حزب کارگر بریتانیا بود و کتابی به نام «1985» نوشت که در آن بریتانیای آینده تحت حکومت یک دولت سوسیالیستی را تصور میکرد.
رمان «حق پاسخ» اثر بورگس طنزی از بوروکراسی و پوچ بودن زندگی مدرن است. این رمان ماجراهای ناگوار مردی به نام پاتریک استندیش را دنبال میکند که تلاش میکند برای سفر به یک کشور خیالی آمریکای جنوبی ویزا بگیرد.
برجس کتابی به نام «کف زدن یک دست» نوشت که رمانی طنز درباره صنعت تلویزیون در بریتانیا است. این رمان شخصیتی به نام هوارد شرلی را نشان میدهد که پس از حضور در یک برنامه مسابقه به یک شهرت ملی تبدیل میشود.
رمان برجس «Enderby Outside» چهارمین و آخرین رمان از «کوارتت اندربی» است. این رمان به دنبال فرانسیس خاویر اندربی است که به ایالات متحده سفر میکند و تلاش میکند در هالیوود نامی برای خود دست و پا کند.
برجس مهمان مکرر برنامه «دیسکهای جزیره صحرا» رادیو بیبیسی 4 بود، برنامهای که در آن از مهمانان خواسته میشود تا هشت رکوردی را انتخاب کنند که اگر در جزیرهای بیابانی سرگردان شوند، با خود خواهند برد.