گیلیام دوشن: پزشک پیشگام در زمینه الکتروفیزیولوژی و توصیفکننده بیماریهای دیستروفی عضلانی دوشن و ALS و یک هنرمند!

گیلیام دوشن (1806-1875) پزشک و متخصص اعصاب فرانسوی بود که به خاطر کارهای پیشگامانه خود در زمینه عکاسی پزشکی و کمکهایش به درک آناتومی و فیزیولوژی عضلات شهرت داشت.
دوشن در پاریس پزشکی خواند و به مطالعه تأثیر الکتریسیته بر بافت ماهیچهای علاقهمند شد. او روشی برای استفاده از تحریک الکتریکی برای مطالعه عضلات صورت ابداع کرد که آن را «الکتروفیزیولوژی» نامید. او از این روش برای شناسایی عضلات خاص مسئول حالات مختلف صورت و بررسی علل برخی اختلالات عصبی عضلانی استفاده کرد.
دوشن همچنین در عکاسی پزشکی پیشگام شد و تکنیکی را برای تولید تصاویر با کیفیت از صورت و بدن بیماران خود توسعه داد. او از این تصاویر برای مستندسازی یافتههای خود و به تصویر کشیدن مقالات تحقیقاتی خود استفاده کرد.
دوشن یک هنرمند و موسیقیدان با استعداد بود و معتقد بود که درک هنرها برای درک کامل بدن و ذهن انسان ضروری است. او اصول هنری را در عکاسی پزشکی خود گنجاند و از ترکیببندی و نور برای خلق تصاویری استفاده کرد که نه تنها از نظر علمی آموزنده، بلکه از نظر زیبایی نیز دلپذیر بودند.
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
دوشن شاید بیشتر به خاطر کارش در مورد بیماری معروف به دیستروفی عضلانی دوشن، که به نام او نامگذاری شده، شناخته شده است. او یکی از اولین کسانی بود که این بیماری را توصیف کرد و علل آن را درک کرد و کار او پایه و اساس تحقیقات بیشتر در این زمینه را ایجاد کرد.
دوشن همچنین به دلیل کارش بر روی آناتومی چشم شناخته شده است و او یکی از اولین کسانی بود که از الکتریسیته برای تحریک شبکیه و بررسی اساس فیزیولوژیکی بینایی استفاده کرد. او همچنین تحقیقات گستردهای در مورد آناتومی و فیزیولوژی قلب و ریهها انجام داد و کار او به توسعه قلب و عروق مدرن و پزشکی تنفس کمک کرد.
او متوجه شد که عضلات مختلف عملکردهای متفاوتی دارند و میتوان آنها را به روشهای خاصی برای ایجاد حرکات خاص تحریک کرد. این بینش اساس الکترومیوگرافی مدرن را تشکیل داد، یک تکنیک تشخیصی که برای اندازهگیری فعالیت الکتریکی عضلات و برای تشخیص اختلالات عصبی عضلانی استفاده میشود.
کار دوشن همچنین تأثیر قابل توجهی در توسعه عصبشناسی به عنوان یک رشته داشت. او تشخیص داد که سیستم عصبی مسئول کنترل تمام جنبههای حرکت بدن است و بیماریهایی که بر سیستم عصبی تأثیر میگذارند میتوانند تأثیرات عمیقی بر عملکرد فیزیکی داشته باشند.
او یکی از اولین کسانی بود که علائم و آسیبشناسی اسکلروز جانبی آمیوتروفیک (ALS) را توصیف کرد، یک بیماری عصبی پیشرونده که بر سلولهای عصبی مسئول کنترل حرکات ارادی عضلانی تأثیر میگذارد.
یکی از معروفترین کمکهای دوشن به علم پزشکی، همکاری او با عکاسی به نام آدرین تورناچون (Adrien Tournachon) معروف به نادار برای تولید مجموعهای از عکسها از صورت و بدن انسان با استفاده از تحریک الکتریکی عضلات بود. این تصاویر، که دوشن آنها را «انواع فیزیولوژیک» نامید، هنوز هم بهعنوان برخی از هیجانانگیزترین تصاویر پزشکی، مشهورند.
دوشن در طول زندگی خود شخصیتی بسیار مورد احترام در جامعه پزشکی بود و افتخارات و جوایز متعددی را برای کمک به علم و پزشکی دریافت کرد. در سال 1850 به او نشان شوالیه لژیون، یکی از بالاترین افتخارات فرانسه، داده شد و بعداً مدال طلای انجمن سلطنتی لندن و نشان سلطنتی ایزابلا کاتولیک در اسپانیا به او اعطا شد.
دوشن علیرغم موفقیتهای فراوانش، در طول دوران حرفهای خود نیز با انتقادات و جنجالهایی مواجه شد. برخی از روشهای او، از جمله استفاده از تحریک الکتریکی در بیمارانش، در آن زمان بحثبرانگیز تلقی میشد و سوالات اخلاقی را مطرح میکرد. او همچنین به دلیل شخصیت گاه متخاصم و مبارزش مورد انتقاد قرار گرفت که او را با برخی از همکارانش در تضاد قرار داد.
پس از مرگ دوشن در سال 1875، آثار او تا حد زیادی برای چندین دهه به فراموشی سپرده شد، اما در اوایل قرن بیستم دوباره کشف شد و از آن زمان به موضوع مورد توجه مجدد محققان و محققان تبدیل شده است. امروزه، دوشن نه تنها به خاطر اکتشافات علمی پیشگامانهاش، بلکه به خاطر مشارکتهایش در تاریخ پزشکی و توسعه عصبشناسی، قلب و عروق و پزشکی تنفسی مدرن به یاد میآید.
کار دوشن روی حالات چهره و احساسات تأثیری ماندگار در زمینههای فراتر از پزشکی از جمله روانشناسی و جامعهشناسی داشته است. تحقیقات او در مورد ماهیچههای مسئول عبارات مختلف به ایجاد زمینه برای مطالعه ارتباطات غیرکلامی و تفسیر نشانههای صورت در تعاملات بین فردی کمک کرد.
دوشن علاوه بر فعالیتهای علمی و هنری، عمیقاً به عدالت اجتماعی و اصلاحات سیاسی نیز متعهد بود. او از حامیان سرسخت انقلاب 1848 فرانسه و مدافع حقوق کارگران و طبقه کارگر بود.
یکی دیگر از جنبههای مهم کار دوشن تاکید او بر اهمیت همکاری و رویکردهای بین رشتهای در تحقیق بود. او تشخیص داد که پیشرفتهای پزشکی و علم اغلب نتیجه تلاشهای مشترک بسیاری از افراد با سوابق و تخصصهای گوناگون است.
دوشن همچنین یک پزشک بسیار با اخلاق و دلسوز بود که عمیقاً به رفاه بیماران خود اهمیت میداد. او به خاطر مهربانی و سخاوتش نسبت به بیمارانش معروف بود و اغلب از منابع اقتصادی خود برای مراقبت از نیازمندان استفاده میکرد.
از کار او در مورد حالت چهره و آناتومی عضلانی با نامگذاری چندین ماهیچه صورت، قدردانی شده است. مثلا “لبخند دوشن“، که به لبخندی واقعی اشاره دارد که شامل انقباض عضله اصلی زیگوماتیک و ماهیچه چشمی orbicularis oculi است.
میراث دوشن همچنین شامل مشارکت او در مطالعه الکتروتراپی و کاربردهای آن در پزشکی است. او معتقد بود که میتوان از تحریک الکتریکی برای درمان انواع اختلالات عصبی-عضلانی استفاده کرد و برای این منظور دستگاهها و تکنیکهایی را توسعه داد.
زندگی و کار دوشن گواهی بر قدرت کنجکاوی، فداکاری و نوآوری در پیشبرد دانش و درک بشر است.