فیلم حضور – معرفی و بررسی و نقد – Being There 1979

سال تولید : ۱۹۷۹
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : اندرو برانزبرگ
کارگردان : هال اشبی
فیلمنامه‌نویس : یرژی کوزینسکی، برمبنای رمانی نوشته خودش.
فیلمبردار : کیلب دشانل.
آهنگساز(موسیقی متن) : جانی مندل.
هنرپیشگان : پیتر سلرز، شرلی مک‌لین، ملوین داگلاس، جک واردن، ریچارد دایسارت، ریچارد بیسهارت، روت آتاوی و دیو کلنن.
نوع فیلم : رنگی، ۱۳۰ دقیقه.

واشینگتن. «چنس» (سلرز)، مرد میان سالِ بی‌سواد و نادان، مدت‌هاست که به‌عنوان باغبان در خانه ارباب پیرش زندگی می‌کند و تنها از طریق تلویزیون با دنیای خارج ارتباط دارد. پس از مرگ پیرمرد، او محبور به ترک خانه می‌شود و سرگردان در خیابان‌ها با یک لیموزین تصادف می‌کند. «ایوراند» (مک‌لین) که در یک ملک بزرگ با شوهر سیاستمدار و ثروتمندش، «بنجامین» (داگلاس) زندگی می‌کند، او را با خود به خانه می‌برد.

«بنجامین» که تحت تأثیر سادگی و خوش‌بینی «چنس» قرار گرفته، او را به «رئیس‌جمهور» (واردن) معرفی می‌کند. در اینجا «چنس» با کمک استعاره‌های باغبانی در بحثی پیرامون بحران اقتصادی کشور همه را شگفت‌زده می‌کند. او یک شبه مشهور شوروی از پیدا کردن هرگونه اطلاعاتی درباره گذشته او، ناامید شده‌اند.

در اینجا وقتی «بنجامین» می‌میرد، گروهی از سرمایه‌داران قدرتمند «چنس» را کاندیدای ریاست جمهوری می‌کنند.

این اقتباس کوزینسکی از رمانی نوشته خودش، کنایه‌ای است به عصر رسانه‌ها، به‌خصوص تلویزیون که به تنهائی می‌تواند آگاهی مردم نسبت به جهان پیرامون را شکل دهد. «چنس»، «گاسپار هاوزر»ی است که برخلاف او به خاطر تجربه‌نکردن دنیای بیرون، تنها انسان سالم موجود است و به همین لحاظ کمدی سیاه اشبی، که نمایشی طنزآلود از زندگی معاصر است، نقیضه فیلم ورنر هرتسوگ می‌شود.


بررسی مفصل:

فیلم حضور Being There 1979 یک فیلم کمدی-درام طنز محصول 1979 به کارگردانی هال اشبی و بر اساس رمانی به همین نام اثر یرژی کوسینسکی در سال 1970 است. در این فیلم پیتر سلرز در یکی از به یاد ماندنی‌ترین نقش‌هایش به عنوان چنس، یک باغبان ساده دل و بی سواد که تمام زندگی خود را در همان خانه ثروتمند واشنگتن دی سی کار کرده است، بازی می‌کند.

داستان حول محور مردی به نان چنس می‌چرخد که با مرگ کارفرمایش، مردی مسن و ثروتمند، زندگی‌اش تغییر غیرمنتظره‌ای پیدا می‌کند. به دلیل یک سری سوء تفاهم‌ها، چنس مجبور می‌شود تنها خانه‌ای را که تا به حال شناخته است ترک کند و در نهایت در خیابان‌های واشنگتن دی سی سرگردان شود.

او به طور اتفاقی با همسر یک تاجر ثروتمند و تأثیرگذار سیاسی روبرو می‌شود. او را با یک روشنفکر اشتباه می‌گیرد و او را «چانسی گاردینر» خطاب می‌کند.

چنس از طریق پاسخ‌های ساده و استعاره‌های باغبانی خود ناخواسته توجه نخبگان قدرتمند را به خود جلب می‌کند. در نتیجه، او درگیر سیاست‌های سطح بالا می‌شود و توجه سیاستمداران، بزرگان تجاری و رسانه‌ها را به خود جلب می‌کند.

علیرغم عدم آموزش و درک مسائل پیچیده، اظهارات ساده انگارانه و مبهم او توسط اطرافیانش به عنوان بینش عمیق تعبیر می‌شود. این فیلم مضامین هویت، ادراک، و دستکاری رسانه‌ها و سیاست را بررسی می‌کند.

فیلم حضور یا «آنجا بودن» به خاطر بازی قابل توجه پیتر سلرز و تفسیر قابل تاملش درباره جامعه و شرایط انسانی مورد تحسین منتقدان قرار گرفت. این فیلم نامزد چندین جایزه اسکار از جمله بهترین بازیگر مرد برای پیتر سلرز، بهترین کارگردانی برای هال اشبی و بهترین فیلمنامه اقتباسی برای یرژی کوسینسکی شد.

این فیلم آزمون زمان خود را پس داده است و به عنوان یک کلاسیک سینمای آمریکا شناخته می‌شود که به خاطر طنز شوخ، تفسیر اجتماعی و کاوش در پیچیدگی‌های ارتباط و درک انسانی شهرت دارد.

«آنجا بودن» داستان یک مرد می‌انسال و ساده دل را روایت می‌کند که تمام زندگی خود را به عنوان باغبان برای مردی ثروتمند در یک عمارت بزرگ در واشنگتن دی سی گذرانده است. او کاملاً از دنیای بیرون منزوی شده است. هرگز محل عمارت را ترک نکرده یا تحصیلات رسمی دریافت نکرده است.

زمانی که کارفرمای او، بنجامین رند، ثروتمند و مسن، می‌میرد، چنس بی خانمان می‌ماند و عمارت فروخته می‌شود. او بدون درکی از دنیای بیرون یا چگونگی زنده ماندن، در خیابان‌های واشنگتن دی سی با لباس باغبان خود و تنها یک چمدان سرگردان است.

تصادفاً با ماشینی که به او برخورد می‌کند از مسیر عبور می‌کند اما آسیب جدی نمی‌بیند. راننده ماشین ایو رند، همسر بسیار جوانتر بنجامین رند است. حوا به مرد به ظاهر گمشده و مجروح رحم می‌کند و او را به خانه مجلل خود باز می‌گرداند.

همانطور که او چنس را به شوهر در حال مرگش معرفی می‌کند، او نمی‌تواند چیزی غیر از موضوعات مربوط به باغبانی ارتباط برقرار کند. زمانی که از چنس در مورد خود سوال می‌شود، خود را به عنوان “چنس باغبان” معرفی می‌کند، اما به دلیل صحبت‌های نامفهوم او، ایو “چانسی گاردینر” را می‌شنود. او استعاره‌های باغبانی او را به‌عنوان بینش‌های عمیق فلسفی تفسیر می‌کند و در حالت عاطفی خود، او را با مردی باهوش و خردمند اشتباه می‌گیرد.

به زودی، چنس خود را در دنیای مجلل نخبگان واشنگتن می‌یابد که توسط بازرگانان قدرتمند، سیاستمداران و شخصیت‌های با نفوذ احاطه شده است. آن‌ها نیز کلمات ساده او را با حکمت عمیق اشتباه می‌گیرند و مشتاقانه از او در مورد مسائل مختلف از جمله اقتصاد و روابط بین‌الملل مشاوره می‌گیرند.

“خرد” چنس به یک احساس تبدیل می‌شود و او توجه رسانه‌ای گسترده‌ای را به خود جلب می‌کند. حتی رئیس جمهور ایالات متحده نیز مجذوب خرد Chauncey Gardiner است. با پیشرفت فیلم، تأثیر او بیشتر می‌شود و به شخصیتی تأثیرگذار در سیاست تبدیل می‌شود.

چنس در طول فیلم بی گناهی و نادانی کودکانه خود را حفظ می‌کند و هرگز به طور کامل تأثیر اعمال خود یا اهمیت واقعی وقایع پیرامون خود را درک نمی‌کند. او فقط در مورد باغبانی صحبت می‌کند، موضوعی که به خوبی درک می‌کند و اطرافیانش را بیشتر سردرگم می‌کند.

در همین حال، دیگر شخصیت‌های فیلم، باور‌ها و برنامه‌های خود را بر روی اظهارات مبهم چنس طرح می‌کنند و او را به شکلی در می‌آورند که می‌خواهند باشد. برخی او را یک نابغه مالی می‌دانند، در حالی که برخی دیگر او را به عنوان یک نامزد احتمالی ریاست جمهوری تعبیر می‌کنند.

همانطور که داستان باز می‌شود، چنسرابطه نزدیکی با ایو رند برقرار می‌کند که به طور فزاینده‌ای شیفته او می‌شود. این باعث ایجاد تنش با معشوق او، همکار تجاری بنجامین، و پزشک شخصی، دکتر آلنبی می‌شود. دسیسه‌ها و پیچیدگی‌های سیاسی با ادامه افزایش محبوبیت Chance تشدید می‌شود.

در نهایت، فیلم به یک نتیجه تلخ می‌رسد و بینندگان را مجبور می‌کند تا به پوچ بودن زندگی و قدرت ادراک و فرافکنی در جامعه فکر کنند.

«آنجا بودن» همچنان فیلمی تامل برانگیز است که به بررسی مضامین هویت، ماهیت انسانی و تأثیر رسانه‌ها و ادراک در شکل دادن به افکار عمومی می‌پردازد. نقش برجسته پیتر سلرز در نقش چنس یکی از نکات برجسته فیلم است که تطبیق‌پذیری او را به عنوان یک بازیگر نشان می‌دهد و «آنجا بودن» را به عنوان یک جواهر سینمایی جاودانه تثبیت می‌کند.

«آنجا بودن» به‌عنوان فیلمی درخشان و قابل تامل شناخته می‌شود. در مرکز موفقیت آن، بازی قابل توجه پیتر سلرز در نقش چنس است که یکی از بهترین‌های دوران حرفه‌ای او محسوب می‌شود. Sellers به طور مؤثر شخصیت معصوم و معمایی Chance را تجسم می‌بخشد و جوهر سادگی کودکانه او را به تصویر می‌کشد و بینندگان را مجذوب نمایش او می‌کند.

تفسیر طنز فیلم در مورد جامعه، سیاست و رسانه هم تند و هم مرتبط است. این نشان‌دهنده تمایل افراد به فرافکنی خواسته‌ها و تفسیر‌های خود بر روی دیگران است، حتی زمانی که با فردی معمایی مانند چنس مواجه می‌شوند. کاوش فیلم در مورد قدرت ادراک و پوچ بودن زندگی مدرن، آن را هم سرگرم‌کننده و هم از نظر فکری جذاب می‌کند.

داستان سرایی ماهرانه کارگردان هال اشبی و آهنگسازی، تعادل کاملی بین طنز و لحظات تلخ برقرار می‌کند و به مخاطب اجازه می‌دهد تا در عین لذت بردن از عناصر کمدی، روی موضوعات عمیق‌تر تأمل کند.

علاوه بر این، بازیگران مکمل، از جمله شرلی مک‌لین در نقش ایو رند و ملوین داگلاس در نقش بنجامین رند، بازی‌های قوی‌ای ارائه می‌دهند که مکمل بازی سلرز بوده و به تاثیر کلی فیلم کمک می‌کند.

در حالی که برخی ممکن است سرعت فیلم را عمدی بدانند، اما به ساخت شخصیت چنس کمک می‌کند و بر تأثیر تدریجی او بر اطرافیانش تأکید می‌کند.

به طور کلی، «آنجا بودن» یک فیلم کلاسیک از سینمای آمریکا است که برداشتی منحصر به فرد و طنز از رفتار انسانی و پیچیدگی‌های ارتباطات ارائه می‌دهد. شوخ طبعی، هوش و مضامین جاودانه آن باعث شده است که جایگاهی در مجموعه فیلم‌های تفکر برانگیز داشته باشد و برای علاقه مندان به روایت‌های شخصیت محور و تفسیر‌های اجتماعی دقیق، ارزش تماشای آن را داشته باشد.

«آنجا بودن» به دلیل داستان سرایی استثنایی و توانایی‌اش در برانگیختن درون نگری و تفکر در بینندگانش متمایز است. پیام اصلی فیلم در مورد قدرت ادراک و ماهیت ارتباطات انسانی حتی دهه‌ها پس از اکران همچنان در بین مخاطبان طنین انداز می‌شود.

یکی از نقاط قوت فیلم در ابهام آن است. شخصیت چنمس عمداً معمایی است و فیلم هرگز به طور کامل نشان نمی‌دهد که آیا او واقعاً ساده‌اندیش است یا عمداً نقشی را بازی می‌کند. این ابهام تفاسیر متعددی را باز می‌کند و به بینندگان این امکان را می‌دهد که در هنگام مواجهه با فردی که متفاوت یا ناآشنا به نظر می‌رسد، روی مفروضات و سوگیری‌های خود تأمل کنند.

نمایش طنز فیلم از رسانه و سیاست هم سرگرم‌کننده و هم ناراحت‌کننده است. این به طرز هوشمندانه‌ای آشکار می‌کند که چگونه سیاستمداران، روزنامه نگاران و مردم می‌توانند به سطحی نگری‌ها و عوام فریبی دست بزنند و آن‌ها را با بینش‌های عمیق اشتباه بگیرند. این جنبه از فیلم همچنان در عصر دستکاری رسانه‌ها و کیش شخصیت مطرح است و «آنجا بودن» را به نقدی جاودانه از جامعه مدرن تبدیل می‌کند.

فیلمبرداری و طراحی صحنه نیز شایسته تحسین است. جلوه‌های بصری فیلم تضاد فاحشی بین دنیای مجلل نخبگان ثروتمند و سادگی زندگی قبلی چنس به عنوان باغبان ایجاد می‌کند. تنظیمات و زیبایی‌شناسی مضامین فیلم را تقویت می‌کند و به داستان گویی عمق می‌بخشد.

یکی دیگر از جنبه‌های قابل توجه، توانایی فیلم در برانگیختن احساسات واقعی است. با وجود جدایی و سادگی چنس، بینندگان نمی‌توانند حس همدردی نسبت به او نداشته باشند. آسیب‌پذیری و عدم درک او از جهان او را به شخصیتی دوست داشتنی تبدیل می‌کند و بینندگان از نظر احساسی در سفر او سرمایه‌گذاری می‌کنند.

«آنجا بودن» همچنین گواهی بر استعداد کارگردان هال اشبی است که به طرز ماهرانه‌ای روایتی را ساخته است که طنز، طنز و تفکرات فلسفی را متعادل می‌کند. کارگردانی ظریف او به فیلم اجازه می‌دهد لحن ظریفی را حفظ کند که بینندگان را در تمام طول مدت درگیر نگه می‌دارد.

در خاتمه، «آنجا بودن» یک شاهکار سینمایی است که طنز، تفسیر اجتماعی و درون گرایی عمیق را با موفقیت ترکیب می‌کند. مضامین جاودانه، اجرا‌های استثنایی و داستان سرایی هوشمندانه آن جایگاه آن را به عنوان یک کلاسیک در دنیای سینما تثبیت کرده است. این فیلم همچنان با کاوش تفکر برانگیز خود در ماهیت انسان، ادراک و پیچیدگی‌های ارتباطات، مخاطبان را مجذوب خود می‌کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]