فیلم کلاسیک هرچه خدا میخواهد یا All That Heaven Allows با بازی راک هادسون (به مناسبت زادروز او)

فیلم All That Heaven Allows یا هرچه خدا میخواهد (ترجمه در هنگام اکران در ایران) یک فیلم کلاسیک درام رمانتیک به کارگردانی داگلاس سیرک است که در سال 1955 اکران شد. در این فیلم جین وایمن و راک هادسون در نقش های اصلی بازی میکرند.
این فیلم بهخاطر فیلمبرداری تکنیکالر و نقد جامعه هنجارطلب یا کانفورمیست حومه آمریکا در دهه 1950 مشهور است.
داستان پیرامون کری اسکات (با بازی جین وایمن)، یک بیوه ثروتمند، و ران کربی (با بازی راک هادسون)، باغبان جوان او میچرخد. کری و رون عاشق هم میشوند، اما رابطه آنها با مخالفت و قضاوت حلقه اجتماعی طبقه متوسط مواجه میشود، به ویژه فرزندان بزرگسال و دوستان او که اختلاف سنی و طبقاتی بین آنها را تایید نمیکنند.
این فیلم موضوعاتی مثل انتظارات اجتماعی، انطباق و انتخابهایی را که افراد باید در مورد شادی و عشق خود انجام دهند را بررسی می کند.
این فیلم به دلیل تأثیرگذاری بر آثار بعدی، به ویژه فیلم «دور از بهشت» Far from Heaven ساخته تاد هاینز در سال 2002، مورد توجه قرار گرفته، که در آن به عناصر این فیلم ادای احترام شده است.
این فیلم با داستان سرایی قدرتمند، زیبایی شناسی دیداری و تفاسیر اجتماعی خود، مخاطبان را مجذوب خود می کند.
وایمن و هادسون هر دو بازی های فوق العاده ای ارائه می دهند که عمق احساسات شخصیشان را منتقل میکند. «شیمیه یا جذبه بین این دو ملموس است و داستان عشق آنها به زیبایی در پس زمینه یک جامعه محافظهکار آمریکایی دهه 1950 به تصویر کشیده شده است.
کارگردانی سیرک و استفاده از فیلمبرداری تکنیکالر، چشمگیر است و به روایت عمق میبخشد. استفاده از رنگ و ترکیب بندی فیلم بر تضاد فاحش بین زیبایی طبیعی دنیای بیرون و دنیای خفه کننده، مصنوعی و قضاوتگر حلقه اجتماعی متوسط رو به بالای کری تاکید میکند.
این فیلم، ارزشها و انتظارات انطباقگرایانه جامعه حومهای دهه 1950 آمریکا، بهویژه محدودیتهایی را که برای زنان اعمال میشد، نقد میکند
فیلم All That Heaven Allows سوالاتی را در مورد فداکاریهایی که افراد باید برای پذیرش در جامعه باید انجام دهند، مطرح میکند.
استفاده سیرک از نمادهای بصری و استعارهها، مانند استفاده مکرر از پنجره ها و بازتابها، جالب است.
صحنهای که فرزندان وایمن از سر لطف و برای جلوگیری از تنها بودنش در شب کریسمس، تلویزیونی بیجان را بهعنوان همدم جدید، به او هدیه میکنند از کناییترین و تأثیرگذارترین صحنههای فیلم است.