هذیان فرگولی چیست؟ باور به اینکه افراد مختلف، همه یک فرد واحد در لباسهای مبدل هستند!

هذیان فرگولی که به نام هنرمند مشهور ایتالیایی تغییر سریع لئوپولدو فرگولی نامگذاری شده است، اولین بار در سال 1927 توسط روانپزشک کوربون و فایل در مقاله خود با عنوان “Syndrome d’illusion de Frégoli” در Archives de Neurologie توصیف شد. مشخصه این توهم این است که افراد مختلف یک فرد واحد هستند که میتوانند ظاهر را به میل خود تغییر دهند و شناسایی را برای فرد آسیب دیده دشوار میکنند.
هذیان فرگولی اغلب با طیفی از اختلالات روانپزشکی همراه است که اسکیزوفرنی شایعترین آنهاست. با این حال، همچنین میتواند به صورت جداگانه رخ دهد یا با اختلالات ارگانیک مغز مرتبط باشد، و آن را به یک پدیده پیچیده و چندوجهی تبدیل میکند. افرادی که هذیان فرگولی را تجربه میکنند ممکن است افکار پارانوئیدی، اضطراب شدید و کنارهگیری اجتماعی را به دلیل تهدیدی که توسط فرد در همه جا حاضر و در حال تغییر شکل ایجاد میشود، نشان دهند.
معیارهای تشخیصی:
تشخیص هذیان فرگولی در درجه اول بالینی است و بر شناسایی برخی ویژگیهای کلیدی تکیه دارد. اینها عبارتند از یک باور ثابت و نادرست مبنی بر اینکه افراد مختلف یک فرد در لباس مبدل هستند، فقدان بینش نسبت به غیرمنطقی بودن باور، و در نتیجه اختلال در عملکرد اجتماعی و شغلی. برای اطمینان از تشخیص دقیق و درمان مناسب، تمایز هذیان فرگولی از سایر سندرمهای شناسایی نادرست هذیانی مشابه بسیار مهم است.
زیربنای نوروبیولوژیکی:
مناطق مغز و اتصال:
مطالعات تصویربرداری عصبی، بسترهای عصبی فرگولی Delusion را روشن کرده است. عملکرد ناهنجار در سیستم لیمبیک، به ویژه آمیگدال و هیپوکامپ، دخیل است. علاوه بر این، اختلالات در شبکههای پیشانی که در تشخیص چهره و شناخت اجتماعی دخیل هستند، ممکن است به شناسایی نادرست چهرههای آشنا، که مشخصه توهم فرگولی است، کمک کند.
درگیری انتقالدهندههای عصبی:
اختلال در تنظیم انتقالدهندههای عصبی، مانند دوپامین و سروتونین، به عنوان یک عامل کمککننده به هذیان Fregoli پیشنهاد شده است. با توجه به ارتباط بین اختلال عملکرد دوپامین و اختلالات روان پریشی مانند اسکیزوفرنی، فرضیه دوپامینرژیک به ویژه مرتبط است. تحقیقات بیشتری برای روشن شدن عدم تعادل انتقالدهندههای عصبی خاص در زمینه این توهم عجیب مورد نیاز است.
تشخیصهای افتراقی:
تمایز هذیان فرگولی از سایر سندرومهای شناسایی نادرست هذیانی برای مدیریت موثر بسیار مهم است. شرایطی مانند هذیان کپگراس، که در آن بیمار معتقد است فرد آشنا با یک فرد متقلب جایگزین شده است، و پارامنزی تکراری، که با این باور که یک مکان آشنا تکرار شده است مشخص میشود، چالشهایی را در تشخیص افتراقی ایجاد میکند. یک ارزیابی جامع روانپزشکی، شامل تصویربرداری عصبی و آزمایشهای آزمایشگاهی، برای افتراق دقیق این سندرمها ضروری است.
رویکردهای درمانی:
مداخلات دارویی:
در حالی که هیچ درمان دارویی خاصی برای هذیان فرگولی وجود ندارد، داروهای ضد روان پریشی اغلب تجویز میشوند، به ویژه زمانی که هذیان با اسکیزوفرنی همراه باشد. انتخاب دارو به شرایط روانپزشکی زمینهای و پاسخ بیمار به درمان بستگی دارد. با این حال، اثربخشی دارودرمانی در مدیریت هذیان Fregoli به صورت جداگانه نامشخص است.
رویکردهای روان درمانی:
درمان شناختی-رفتاری (CBT) در پرداختن به باورهای هذیانی مرتبط با هذیان فرگولی نویدبخش بوده است. مداخلات درمانی با هدف به چالش کشیدن و اصلاح الگوهای فکری تحریف شده، تقویت آزمون واقعیت و بهبود بینش نسبت به غیرمنطقی بودن باورهای هذیانی است. علاوه بر این، روان درمانی حمایتی میتواند به افراد کمک کند تا با پریشانی مرتبط با هذیان کنار بیایند و عملکرد کلی را بهبود بخشند.
مطالعات موردی و پیامدهای بالینی:
چندین مطالعه موردی، ارائههای متنوع هذیان فرگولی و تأثیر آن بر زندگی افراد را نشان میدهد. این موارد بر اهمیت رویکرد چند بعدی برای تشخیص و درمان تاکید میکند. پزشکان باید همبودی بالقوه با سایر اختلالات روانپزشکی را در نظر بگیرند و مداخلات مناسبی را برای رسیدگی به شرایط زمینهای و ویژگیهای خاص هذیان فرگولی در نظر بگیرند.
دستورالعملهای آینده:
نادر بودن هذیان فرگولی و ارتباط آن با شرایط مختلف روانپزشکی، تحقیقات بیشتری را برای افزایش درک ما از علتشناسی و درمان آن ضروری میکند. مطالعات طولی، تکنیکهای تصویربرداری عصبی پیشرفته، و تحقیقات در مورد نقش عوامل ژنتیکی ممکن است بینشهای ارزشمندی را ارائه دهند. علاوه بر این، تلاشهای مشترک در بین رشتهها میتواند به توسعه مداخلات هدفمند برای این پدیده روانپزشکی جذاب کمک کند.
نتیجه:
هذیان فرگولی، که با این باور که چندین نفر یک فرد در لباس مبدل هستند مشخص میشود، یک پدیده روانپزشکی نادر و مرموز باقی میماند. فعل و انفعال پیچیده آن با سایر اختلالات روانپزشکی و زیربنای عصب بیولوژیکی بالقوه بر نیاز به تحقیقات مداوم برای کشف اسرار آن تأکید میکند. یک رویکرد جامع برای تشخیص و درمان، ادغام دارودرمانی و مداخلات روان درمانی، برای مدیریت موثر افراد مبتلا به هذیان فرگولی ضروری است. همانطور که درک ما از این وضعیت تکامل مییابد، پزشکان میتوانند مداخلات را برای بهبود زندگی افرادی که با این سندرم شناسایی اشتباه هذیانی منحصر به فرد دست و پنجه نرم میکنند، انجام دهند.