سینمای وریته (Cinéma Vérité): سبک واقعگرایانه و بیواسطه در مستندسازی

سینمای وریته (Cinéma Vérité)، به معنای «سینمای حقیقت»، سبکی از سینمای مستند است که با تمرکز بر واقعگرایی و اصالت، سعی دارد زندگی و وقایع را بدون دخالت یا تغییر به تصویر بکشد. این سبک که در دهه ۱۹۶۰ میلادی توسط فیلمسازانی مانند ژان روش (Jean Rouch) و ادوگار مورن (Edgar Morin) در فرانسه پایهگذاری شد، به گونهای طراحی شده که بیننده احساس کند در همان لحظه در کنار فیلمساز حضور دارد و درگیر لحظات و تجربیات واقعی شخصیتهاست. فیلمسازان سینمای وریته، با دوری از ترفندهای ساختگی و کنترل شده، تلاش میکنند تا رویدادها و واکنشهای طبیعی افراد را ثبت کنند و از ایجاد هر گونه تغییری در صحنه یا دیالوگها خودداری کنند. این سبک به ویژه برای بازنمایی زندگی روزمره، بررسی مسائل اجتماعی و فرهنگی، و نمایش واقعیتهای تلخ و شیرین زندگی استفاده میشود.
توضیح سینمای وریته
سینمای وریته با هدف نمایش واقعیت به شکلی که هست، از هرگونه دخالت فیلمساز در جریان وقایع و تاثیرگذاری بر شخصیتها پرهیز میکند. در این سبک، از تکنیکهای فیلمسازی مانند نورپردازی صحنهای، موسیقی متن یا تدوینهای پیچیده استفاده نمیشود. فیلمسازانی که به این سبک گرایش دارند، سعی میکنند از دوربینهای دستی و سبک استفاده کنند و بدون جلب توجه شخصیتها و مردم، در محیط طبیعی آنها حضور یابند. این فیلمها اغلب بدون سناریوی از پیش تعیینشده و با گفتوگوها و دیالوگهای بداهه ساخته میشوند، و همین امر باعث میشود که فیلم حالتی زنده، پویا و بدون واسطه داشته باشد.
در سینمای وریته، نقش فیلمساز بیشتر به ثبتکنندهای بیطرف شباهت دارد که در کنار شخصیتها حضور دارد اما تاثیر مستقیمی بر آنها نمیگذارد. در واقع، این سبک به جای اینکه فیلمساز را به عنوان خالق داستان در نظر بگیرد، او را به عنوان یک مشاهدهگر بیطرف میبیند که تنها وظیفه دارد واقعیت را به بیننده انتقال دهد.
چگونگی اجرای سینمای وریته
اجرای سینمای وریته نیازمند مجموعهای از تکنیکها و رویکردهای خاص است که به ثبت واقعی و بیواسطه وقایع کمک میکنند. در ادامه به برخی از تکنیکهای اصلی این سبک اشاره میشود:
- استفاده از دوربین دستی و سبک: در سینمای وریته، دوربین به گونهای طراحی شده که با دست یا روی شانه فیلمبردار قرار میگیرد و حرکتهای طبیعی و انعطافپذیری بیشتری دارد. این روش به فیلمساز اجازه میدهد که آزادانه حرکت کند و زوایای مختلف را بدون محدودیت ثبت کند. برای مثال، در مستند «خانه سفید به خانه سیاه» (A President to Remember) به کارگردانی روبرت درو (Robert Drew)، دوربین دستی به کار گرفته شده تا لحظات حساس و ناب از زندگی رئیسجمهور جان اف. کندی به صورت طبیعی به تصویر کشیده شود.
- صدابرداری مستقیم و طبیعی: در این سبک، از صداهای طبیعی محیط و صدای زنده شخصیتها استفاده میشود و به جای استفاده از موسیقی متن، فضای صوتی کاملاً طبیعی و واقعگرایانه است. این تکنیک باعث میشود که بیننده حس نزدیکی بیشتری با صحنهها و شخصیتها داشته باشد و بدون تاثیرات اضافی، با واقعیت داستان درگیر شود.
- مصاحبههای بدون مداخله و مکالمات بداهه: در سینمای وریته، فیلمسازان از مصاحبههای طبیعی و بدون دخالت استفاده میکنند. شخصیتها در محیطهای واقعی خود و بدون دخالت فیلمساز، به سوالات پاسخ میدهند یا با یکدیگر صحبت میکنند. برای مثال، در مستند «کرونیکل اوو سامر» (Chronicle of a Summer) به کارگردانی ژان روش و ادوگار مورن، شخصیتها به صورت طبیعی درباره موضوعات مختلف با یکدیگر صحبت میکنند و هیچگونه دیالوگ از پیشنوشته شدهای وجود ندارد.
- عدم استفاده از فیلمنامه و صحنهآرایی: در سینمای وریته هیچ سناریو یا دیالوگی از پیش تعیین نشده است. فیلمساز وقایع را همانگونه که رخ میدهند ثبت میکند و از هرگونه صحنهآرایی یا دستور دادن به شخصیتها خودداری میکند. در فیلم «وقایع پاریس در ماه مه» (May Days in Paris)، این روش به کار گرفته شده و اعتراضات دانشجویی و کارگری در فرانسه به شکل کاملاً طبیعی و بدون دخالت فیلمساز ثبت شده است.
کاربردهای سینمای وریته
سینمای وریته به دلیل سبک واقعگرایانه و بیواسطه خود، در زمینههای مختلفی کاربرد دارد و بهویژه برای مستندسازی مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بسیار مناسب است. در ادامه به برخی از کاربردهای اصلی این سبک در سینما اشاره میشود:
- مستندسازی مسائل اجتماعی و فرهنگی: سینمای وریته به فیلمسازان این امکان را میدهد که موضوعات اجتماعی و فرهنگی را بدون دخالت و به شکلی بیواسطه به تصویر بکشند. برای مثال، در مستند «کودک مرا گریه کرد» (Titicut Follies) به کارگردانی فردریک وایزمن (Frederick Wiseman)، زندگی بیماران روانی در یک آسایشگاه با روش وریته ثبت شده و بیننده به طور مستقیم با شرایط سخت و فشارهای آنها مواجه میشود.
- تصویر کردن مسائل و مشکلات انسانی و حقوق بشری: فیلمسازان میتوانند از سینمای وریته برای نمایش مشکلات انسانی، حقوق بشری و نابرابریهای اجتماعی استفاده کنند. برای مثال، در مستند «سلما» (Selma) از روبرت درو، اعتراضات مسالمتآمیز برای حقوق مدنی سیاهپوستان در آمریکا به شکل وریته به نمایش درآمده است و بیننده به خوبی با جو اعتراضات و فشارهای اجتماعی آشنا میشود.
- مستندهای پرتره و بررسی شخصیتها: سینمای وریته برای ایجاد پرترههای مستند از افراد و شخصیتها نیز به کار میرود. این سبک به فیلمساز امکان میدهد که شخصیت را در محیط طبیعی و بدون آرایشهای سینمایی ثبت کند و بیننده به طور مستقیم با خصوصیات و ویژگیهای شخصیتی او آشنا شود. مستند «مرد با دوربین فیلمبرداری» (Man with a Movie Camera) به کارگردانی ژیگا ورتوف (Dziga Vertov) از این روش بهره میبرد تا زندگی مردم و صحنههای روزمره را به تصویر بکشد.
- بررسی سبک زندگی و فرهنگهای بومی: سینمای وریته در بررسی و نمایش فرهنگها و سبک زندگیهای بومی و محلی نیز کاربرد دارد. برای مثال، در مستند «همچون خدمتی به فردا» (As an Act of Love for Tomorrow)، زندگی روستاییان و زندگی سنتی آنان بدون هیچ مداخله و دخالت به تصویر کشیده شده است.
- مستندهای سیاسی و تحلیل رویدادهای تاریخی: سینمای وریته به مستندسازان کمک میکند تا رویدادهای تاریخی و سیاسی را به شکلی طبیعی و بیطرفانه به مخاطب منتقل کنند. در این سبک، بیننده از طریق لنز دوربین به تاریخ و واقعیتهای سیاسی نزدیک میشود. برای مثال، در فیلم «کنسرت ووداستاک» (Woodstock)، رویداد بزرگ موسیقی دهه ۱۹۶۰ به شکل وریته نمایش داده شده و حس و حال فضای آن دوره به بیننده منتقل میشود.
تأثیرات و اهداف سینمای وریته
سینمای وریته به دلیل واقعگرایی، صداقت و سادگی خود، تأثیرات عمیقی بر مخاطب میگذارد. این سبک به بیننده امکان میدهد که مستقیماً با واقعیتها و مسائل زندگی روبرو شود و از طریق تجربه لحظات بیواسطه، به درک و فهم بهتری از موضوعات بپردازد. سینمای وریته همچنین به موضوعات انسانی و حقوق بشری اهمیت ویژهای میدهد و از آنجا که فیلمساز در رویدادها دخالتی ندارد، مخاطب میتواند به قضاوت عادلانهتری درباره موضوعات بپردازد.
این نوشتهها را هم بخوانید