نارسایی هیجانی (Alexithymia): اختلالی پنهان در بین میلیونها نفر

نارسایی هیجانی یا الکسیتایمیا (Alexithymia) اختلالی روانشناختی است که در آن فرد توانایی محدودی در شناسایی، تمایز و ابراز هیجانات خود دارد. این حالت، که میتواند ناشی از عوامل زیستی، روانی و محیطی باشد، زندگی شخصی، اجتماعی و شغلی فرد را تحت تأثیر قرار میدهد. افراد مبتلا به الکسیتایمیا به سختی میتوانند هیجانات خود را درک و بیان کنند و غالباً از این موضوع آگاهی ندارند. این وضعیت که یک تجربه درونی است، تعاملات فرد با خود، دیگران و حتی محیط اطرافش را تحت تأثیر قرار میدهد.
تاریخچه و ریشهشناسی واژه الکسیتایمیا
واژه الکسیتایمیا در دهه ۱۹۷۰ توسط روانپزشک آمریکایی پیتر سیفنئوس (Peter Sifneos) ابداع شد. این واژه از ریشههای یونانی «a» (به معنی نبود)، «lexis» (به معنی کلمات) و «thymia» (به معنی روح یا احساسات) ساخته شده و به معنای «نبود کلمات برای احساسات» است. این مفهوم ابتدا برای توضیح ناتوانی برخی بیماران در توصیف و بیان هیجانات خود به کار رفت.تخمین زده میشود که حدود ۱۰ درصد از جمعیت عمومی را تحت مبتلا به این اختلال باشند و با دیگر بیماریهای روانی دیگری مانند افسردگی، اضطراب و اوتیسم (Autism) همراه است.
علائم و نشانههای نارسایی هیجانی
الکسیتایمیا با علائمی مشخص همراه است که میتواند در روابط اجتماعی، شغلی و حتی شخصی فرد مشکلاتی ایجاد کند. علائم اصلی این حالت عبارتند از:
- ناتوانی در شناسایی و توصیف هیجانات: افراد مبتلا نمیتوانند هیجانات خود را بهخوبی شناسایی و بیان کنند. به عنوان مثال، تفاوت بین خشم و اضطراب را درک نمیکنند و ممکن است ندانند در هر لحظه چه احساسی دارند.
- مشکل در تمایز بین هیجانات و علائم بدنی: این افراد معمولاً نمیتوانند بین هیجانات خود و علائم جسمانی تفاوت قائل شوند و بهدرستی علائم درونی مانند گرسنگی، خستگی یا درد را تشخیص نمیدهند.
- فقدان تخیل و خلاقیت: این افراد از توانایی تخیل و خلاقیت کمتری برخوردارند و معمولاً در درک آثار هنری یا داستانهای خیالی با مشکل روبرو هستند.
- گرایش به تمرکز بر مسائل عملی و منطقی: افراد الکسیتایمیک بیشتر به تحلیلهای منطقی و جزئیات عملی تمرکز میکنند و از توجه به هیجانات خود و دیگران دوری میجویند.
- عدم تنظیم هیجانات و گرایش به سرکوب آنها: به دلیل ناتوانی در شناسایی و ابراز هیجانات، این افراد ممکن است تمایل به سرکوب احساسات خود داشته باشند و در نتیجه نمیتوانند بهخوبی هیجانات خود را مدیریت کنند. این حالت میتواند باعث احساس غرقشدگی و استرس مزمن شود.
مشکلات افراد مبتلا به نارسایی هیجانی
نارسایی هیجانی میتواند در زندگی شخصی و اجتماعی فرد مشکلات متعددی ایجاد کند که از جمله مهمترین آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- اختلال در روابط اجتماعی و عاطفی: ناتوانی در تشخیص و ابراز هیجانات باعث میشود که این افراد بهعنوان افرادی سرد و بیتفاوت شناخته شوند. این مسئله میتواند به مشکلاتی در روابط دوستانه و خانوادگی منجر شود و فرد را از شبکه حمایتی خود دور کند.
- تأثیر بر توانایی درک سرنخهای اجتماعی: بهویژه در افراد مبتلا به اوتیسم، نارسایی هیجانی ممکن است باعث ناتوانی در تفسیر نشانههای اجتماعی مانند حالات چهره و زبان بدن شود. این موضوع میتواند موجب تنش و سردرگمی در تعاملات اجتماعی شده و حتی به بروز «فروپاشی عصبی» (Meltdown) منجر شود.
- واکنشهای نامتناسب به رویدادهای احساسی: افراد مبتلا به الکسیتایمیا ممکن است به رویدادهایی مانند اعلامیه ازدواج یا خبر فوت یک شخصیت معروف واکنش متفاوتی نسبت به دیگران نشان دهند. این تفاوت میتواند به سوءتفاهم و سردرگمی در روابط اجتماعی منجر شود.
- افزایش خطر ابتلا به اختلالات روانی: تحقیقات نشان میدهد که نارسایی هیجانی با اختلالات دیگری مانند اختلال وسواسی-اجباری (Obsessive Compulsive Disorder)، اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، افسردگی، اضطراب و اختلال ملال پیشقاعدگی (Premenstrual Dysphoric Disorder) مرتبط است. این اختلالات میتوانند شدت نارسایی هیجانی را افزایش داده و بر کیفیت زندگی فرد تأثیر منفی بگذارند.
- ناتوانی در پردازش تجربیات هیجانی گذشته: افراد الکسیتایمیک بهسختی میتوانند احساسات خود را در لحظه شناسایی کنند و غالباً برای درک هیجانات گذشته خود به بررسی مجدد موقعیتها و سرنخهای بیرونی نیاز دارند. این ویژگی باعث میشود که درک تجربیات عاطفی آنها به تأخیر بیافتد و در لحظه نتوانند پاسخ احساسی مناسب نشان دهند.
معیارهای تشخیصی نارسایی هیجانی
برای تشخیص الکسیتایمیا، روانشناسان و روانپزشکان از مقیاسهایی مانند مقیاس تورنتو برای الکسیتایمیا (Toronto Alexithymia Scale) استفاده میکنند. معیارهای تشخیصی شامل موارد زیر هستند:
- مشکل در شناسایی هیجانات: ناتوانی در تشخیص و توصیف هیجانات خود از اصلیترین معیارهاست.
- مشکل در تمایز بین هیجانات و علائم جسمانی: این افراد معمولاً نمیتوانند تفاوت بین احساسات و نشانههای بدنی را تشخیص دهند و بهسختی هیجاناتشان را از علائم جسمانی تفکیک میکنند.
- ناتوانی در تمرکز بر تجربیات درونی: افراد الکسیتایمیک به جای توجه به هیجانات خود، به عوامل بیرونی تمرکز میکنند و از تجربههای درونیشان غافل میشوند.
ارتباط بین الکسیتایمیا و کاهش حس درونادراکی
الکسیتایمیا بهشدت با کاهش حس درونادراکی (Interoception) مرتبط است. این حس به فرد امکان میدهد تا وضعیتهای درونی بدن خود را شناسایی و دستهبندی کند. کاهش این حس، که به آن «الکسیسومیا» (Alexisomia) نیز گفته میشود، باعث میشود افراد نتوانند بهراحتی گرسنگی، تشنگی، خستگی، تحریک یا درد را شناسایی کنند. این عدم توانایی در تشخیص حسهای درونی میتواند به مشکلات جدی در سلامت جسمانی و روانی فرد منجر شود.
روشهای درمان و کمک به افراد مبتلا به نارسایی هیجانی
اگرچه نارسایی هیجانی یک وضعیت پیچیده است، اما روشهای درمانی وجود دارد که میتواند به افراد کمک کند تا هیجانات خود را بهتر درک و ابراز کنند:
- رواندرمانی شناختی-رفتاری (Cognitive Behavioral Therapy): این روش به افراد کمک میکند تا هیجانات خود را شناسایی و مدیریت کنند و راههای جدیدی برای بیان و ابراز احساسات بیاموزند.
- آموزش مهارتهای هیجانی: این روش شامل تمرینهایی برای شناسایی و ابراز هیجانات است که به افراد کمک میکند تا نسبت به هیجانات خود و دیگران آگاهتر شوند.
- تمرینهای ذهنآگاهی (Mindfulness): این روش به افراد کمک میکند تا تمرکز بیشتری بر احساسات و تجربیات درونی خود داشته باشند و با دقت بیشتری به هیجاناتشان توجه کنند.
- توسعه مهارتهای آگاهی هیجانی: برای افراد مبتلا به الکسیتایمیا، آگاهی هیجانی یک مهارت است که میتواند در طول زمان و با تمرین بهبود یابد. آموزش نامگذاری احساسات و شناسایی آنها در بدن، میتواند به این افراد کمک کند تا ارتباط بهتری با احساسات خود برقرار کنند.
نارسایی هیجانی یک وضعیت پیچیده است که بر روی کیفیت زندگی و روابط اجتماعی فرد تأثیرات گستردهای دارد. آگاهی از ویژگیهای این وضعیت و ارائه حمایتهای لازم، به افراد مبتلا کمک میکند تا بهبود یابند و روابط اجتماعی و عاطفی بهتری داشته باشند.
این نوشتهها را هم بخوانید