آیا کسی واقعاً از آلکاتراز فرار کرد؟ پژوهشی نشان میدهد فرار سال ۱۹۶۲ شاید موفقیتآمیز بوده باشد

زندان آلکاتراز، یکی از معروفترین و مرموزترین زندانهای تاریخ ایالات متحده، در میانهٔ خلیج سانفرانسیسکو و بر فراز صخرهای خشن و دورافتاده بنا شده بود. ابتدا در دههٔ ۱۸۵۰ به عنوان دژ نظامی ساخته شد، اما در سال ۱۹۳۴ به زندانی فدرال تبدیل شد که وظیفهٔ نگهداری از خطرناکترین و فراریترین مجرمان آمریکایی را برعهده گرفت. این زندان با دیوارهای قطور، مراقبت شبانهروزی و محاصره توسط آبهایی سرد، پرجریان و مملو از کوسه، چنان طراحی شده بود که فرار از آن نه فقط سخت، بلکه بهظاهر غیرممکن باشد.
در طول ۲۹ سال فعالیت رسمی، آلکاتراز میزبان برخی از بدنامترین جنایتکاران قرن بیستم بود. افرادی چون آل کاپون مافیای دوران ممنوعیت الکل، و جورج «ماشینگان» کلی (George “Machine Gun” Kelly)، که بهنوعی اسطورههای جنایی آمریکایی بهشمار میآمدند. آلکاتراز قرار بود آخرین ایستگاه این مردان باشد، جایی بدون راه برگشت.
عملیات فرار سال ۱۹۶۲؛ وقتی قاشق، بارانی و هوش تبدیل به ابزار نجات شدند
در شب ۱۱ ژوئن ۱۹۶۲، سه زندانی به نامهای فرانک موریس (Frank Morris)، کلارنس آنگلین (Clarence Anglin) و جان آنگلین (John Anglin) موفق شدند نقشهای پیچیده و استادانه را عملی کنند. یک زندانی چهارم به نام آلن وست (Allen West) هم در طراحی نقشه نقش داشت، اما در لحظهٔ آخر بهدلیل ناتوانی در خارج شدن از سلول، جا ماند.
این سه نفر ماهها با صبر و دقت، دریچههای زیر سینک سلولهایشان را با قاشقهای فلزی تیزشده و دریل دستساز ساختهشده از موتور جاروبرقی، حفر کردند. آنها هر شب در سکوت، گچ دیوار را میتراشیدند و خاک را مخفیانه در حیاط پشتی زندان پخش میکردند.
برای فریب نگهبانها، آنها سرهای ساختگی از جنس کاغذ مَشیه (Papier-Mâché) و موی واقعی تهیه کردند و روی بالشهای خود گذاشتند. صبح روز بعد، نگهبانها فقط با تختهای خالی و سرهای مصنوعی روبهرو شدند.
آنها پس از عبور از کانالهای تهویه، به بام زندان رسیدند و از آنجا به خط ساحلی رفتند. با استفاده از حدود ۵۰ عدد بارانی ضدآب و نخهایی که از ورقهای زندان تهیه شده بود، قایقی بادی ساختند و سوار بر آن، وارد آبهای سرد و ناآرام خلیج سانفرانسیسکو شدند. از آن لحظه به بعد، هیچکس دیگر آنها را ندید.
فرضیه رسمی: غرق شدن در دریا؛ اما آیا واقعاً اینطور شد؟
مقامات رسمی آمریکا بلافاصله پس از فرار اعلام کردند که این سه نفر به احتمال قوی در دریا غرق شدهاند. قایق دستساز آسیبدیده در نزدیکی خلیج پیدا شد، اما هیچگاه اثری از اجساد دیده نشد. نبود مدرک قطعی برای مرگ یا حیات این افراد، باعث شد افسانهها و نظریههای بیشماری در طول دههها شکل بگیرد.
پژوهش دانشگاه دلفت هلند: شاید موفق شدهاند
در سال ۲۰۱۴، پژوهشگران دانشگاه فناوری دلفت (Delft University of Technology) در هلند با استفاده از مدلسازی هیدرودینامیکی و دادههای تاریخی مربوط به جزر و مد شب فرار، تحقیقی علمی انجام دادند. این تحقیق با الهام از یکی از قسمتهای برنامهٔ مایتباسترز (Mythbusters) در سال ۲۰۰۳ آغاز شد.
آنها از مجموعهای از دادههای با وضوح بالا و الگوریتمهای پیچیده استفاده کردند تا ۵۰ شبیهسازی از حرکت قایقها در بازهٔ زمانی ۱۰ شب تا ۴ صبح انجام دهند. بر اساس این مدلسازی، اگر فراریان بین ساعت ۱۱ شب تا نیمهشب جزیره را ترک کرده باشند، احتمال آن وجود دارد که جریان آب آنها را به سمت شمال پل گلدنگیت هدایت کرده باشد؛ جایی که شاید موفق شده باشند به خشکی برسند.
اما اگر زودتر یا دیرتر حرکت کرده باشند، احتمالاً مستقیماً به اقیانوس آرام کشیده شدهاند، جایی که سرمای شدید و جریانهای قوی، مرگ را تقریباً قطعی میکرد.
تلاش در حد قهرمانان المپیک، اطلاعات ناقص، و شانس
پژوهشگران یادآور میشوند که حتی در خوشبینانهترین سناریو، موفقیت آنها نیاز به قدرت بدنی فوقالعاده، تحمل سرما و آشنایی کامل با شرایط جزر و مد داشته است. بعید است فراریان اطلاعات دقیقی از وضعیت آب در آن شب داشته باشند. بهعلاوه، احتمال بروز هیپوترمی (Hypothermia) بهدلیل دمای پایین آب بالا بوده است.
با این حال، نبود شواهد قطعی از مرگ آنها، همچنان درها را برای حدس و گمان باز گذاشته است.
پروندهای که همچنان باز است
در سال ۲۰۲۲، نیروهای مارشال ایالات متحده تصاویر دیجیتالیشدهای از چهرهٔ این سه نفر در حالت پیری منتشر کردند؛ تلاشی برای اینکه اگر هنوز زندهاند، شاید کسی آنها را بشناسد. این یادآوری آرامی بود که فرار سال ۱۹۶۲، با وجود گذشت بیش از شش دهه، هنوز بهطور رسمی حلوفصل نشده است.
شاید روزی، حقیقتِ این ماجرا آشکار شود. تا آن زمان، آلکاتراز نهتنها یادآور قدرت قانون، بلکه نشانی از نبوغ، اراده و رمز و رازِ بشر باقی خواهد ماند.