محاربه

اول : الیوم ، “کپیپیست” مطالب این وبلاگ در دیگر سایتها و وبلاگها بای نحو کان در حکم محاربه با اینجانب و نقض آشکار قانون کپیرایت خواهد بود و اینجانب در سر پل صراط از شرمندگی آن دوستان نادیده درخواهم آمد.
تبصره 1 : کپیییست مطالب این وبلاگ در رسانههای کاغذی با ذکر منبع و لینکانده شدن پستهای این وبلاگ از سوی وبلاگنویسان محترم ، با ذکر منبع مستحب میباشد.
تبصره 2 : اگر حرفی برای نوشتن ندارید ، مگر مجبورید ، وبلاگ هوا کنید.
بیماران هیستریک : درصد قابل توجهی از بیماران را بیماران هیستریک تشکیل میدهند. البته در مورد ترمینولوژی درست و تقسیم بندی بیمارانی که از لحاظ ارگانیک بدون مشکل هستند ، نوشتهای دارم که در فرصت مناسب در اینجا خواهم گذاشت. روزی نیست که خانمی شوهر بختبرگشتهاش را هراسان و مضطرب راهی بخشهای اورژانس و مطبها نکند. متأسفانه این روزها آقایان هم پایشان به این وادی باز شده است.
همواره از برچسبگذاری زودهنگام روی بیمارانی که احتمال هیستریک بودنشان میرود ترس و واهمه دارم و سعی میکنم تا بررسی معاینه بدنی نکردهام ، فرض را بر بدترین حالت بالینی بگذارم.
یکی دو هفته پیش پدر و پسری به بخش اورژانس آمدند ، ناخواسته فکر کردم این پدر است که بیمار است. که پدر گفت : ” نه ، آقای دکتر ، پسرم مریضه ، تو را خدا زودتر ببینینش”
برگشتم طرف پسر و گفتم :”خوب ، ناراحتی شما چیه؟”
گفت :” من خوبم ، پدرم ناراحتی قلبی داره ، اونو ببینین ، من خوبم.”
جلالخالق ، کدام را باید میدیدم ، فکر کردم حتما پسر بیمار شده و به سبب ناراحتی زمینهای قلبی پدر ، پسر فداکار نگران پدر شده.
پس گفتم :”هر دوتاتان بخوابید ، نگران نباشید ، هر دو را میبینم.”
آمدم علایم حیاتی پدر را چک کنم که صدایش بالا رفت و گفت :”نه آقای دکتر ، الکتریک قلب پسرم مشکل داره ، تو را خدا اون را اول ببینین.”
دیگر داشتم مشکوک میشدم ، گفتم :”اول تو را میبینم ، آرام باش”
همه چیز خوب بود ، گفتم یک EKG (نوار قلب) هم از پدر بگیرند. مشکلی نداشت. پسر را هم دیدم ، قدبلند و خوشبنیه به نظر میرسید. معاینات پسر هم مشکلی نداشت. از پسر پرسیدم : “بالاخره تو مشکلی داری یا نه؟”
پدر میان حرفم گفت : “بله ، آقای دکتر ، چرا نداره ، این هم پروندش”
پرونده بسیار مرتبی بود ، من که تا به حال ندیده بودم بیماری چنین پرونده مرتب و منتظمی داشته باشد ، آزمایشان و کلیه اقدامات مرتب و به ترتیب تاریخ با سلیقه خوبی در پرونده گذاشته شده بود. انواع آزمایشات سرولوژی و ایمونولوژیک و هورمونی ، EKG ، تست ورزش ، تست تالیوم ، هولتر ، اسپیرومتری و…همه نرمال بودند.
تنها داروی بیمار پروپرانولول 10 بود و بس. پسر گفت که شب وقتی که خوابیده بود صدای باز کردن کاف فشارسنج پدر را شنیده و حالش بهم خورده ، چون فکر کرده فشار خون پدر بالا رفته و پدر گفته فشار خونش خوب بوده و وقتی دیده ، پسر نگران وارد اتاقش شده ، دچار اضطراب شده.
ردور : کشیک قبلیم یک مورد ردور گردن تیپیک دیدم ، یک پسر دو سه ساله بود ، که دو روزی ظاهرا از بیماریش میگذشت و والدینش فکر میکردند ، گردنش به واسطه خوابیدن جلوی کولر خشک شده. بیمار را فرستادم بخش تا از لحاظ مننژیت بررسی شود. تا به حال چنین ردوری را ندیده بودم.
مصاحبه : خواندن مصاحبه دکتر رضوی ، سوژههای زیادی برای روزنوشتهای بعدی به من داد. از جایگاه وبلاگنویسی در غرب گرفته تا نحوه مدیریت و کارکرد شرکتهای موفق غربی.
[جناب آقای دکتر مجیدی دامت افاضاته
سلم علیکم
با توجه به فتاوی اخیر آن بزرگوار درخصوص کپی -پیست متمنی ست برای خوانندگان مشخص فرمائید که :
عمل مذکوراگر با ذکر ماخذ ودرج دنبالک مطلب مورد فعل باشد نیز شامل همان فتواست یاخیر (فی المثل کراهت دارد؟یا بالذاته آن نیز جزو افعال قبیحه ی مورد اشاره است)
پاسخ شما موجب رفع ابهام و امتنان این حقیر می باشد
زیاده جسارت است
فدوی
فکر کنم از کیسهای جالب فولی ادو بودن :)))))
بالاخره پدر و پسر چشون بود؟
اگر اشتباه نکرده باشم اکثر مطالب وبلاگ شما هم کپی ، ترجمه یا خلاصه شده از دیگر سایت ها و وبلاگ های داخلی و خارجی است .تغییر انشا و دوسه کلمه اول و اخر مطلب گذاشتن هیچ حق انحصاری را برای صاحب وبلاگ بوجود نمی آورد.
انتقادی هم از این بابت نه بشماو نه به اکثر وبلاگ نویسها که اینگونه اند نیست .
صحبت کردن از قانون “کپیپیست” وانحصارقائل شدن، به اثر و تصویر خبری برای اولین و یا چندمین کپی کننده و ترجمه کننده آن حتی اگر به شوخی و طنز هم مطرح شود حرفیست غیر منطقی . اگر اینطوری باشد باید« هر آنچه هست گیرند!»
موفق باشید .
کامنت هوا کردن چی؟
شما اینترنی؟رزیدنتی؟ یا نکنه دکتر کامل شدی؟توو کدوم بیمارستان کار می کنی؟