اینترنت و کتاب
اینترنت با وجود همه فوایدش ، به اعتقاد من و برخی دیگر آدم را
سطحی میکند، به خصوص اگر از جنبه سرگرمی صرف به آن برخورد شود.
پشت مانیتور نمیشود متنهای بلند و نوشتههایی که لازمه درکشان
، تعمق و درنگ است ، خواند. آدم ترجیح میدهد به صفحاتی برود با متنهای کمنر و
محتوای چند رسانهای بیشتر.
فکر نمیکنم مرور دهها صفحه وب در عرض یکی دو ساعت
تأثیرگذاریای به اندازه خواندن یک فصل کتاب خوب داشته باشد. راست گفتهاند که
اینترنت و تلویزیون آدمها را audiovisual میکند.
بنابراین گرچه اینترنت دیوارها و محدودیتهای زمانی و مکانی را از میان برمیدارد و
گرچه به سرعت ، کاربرانش را بهروز میکند ، اگر یک وبگرد حرفهای هستید ، سعی
کنید تعادلی بین مطالعات کاغذی و وبگردیهایتان برقرار کنید ، کاری که این روزها
من سعی میکنم انجامش دهم.
به شخصه معتقدم هیچ خواندنی , لذت مطالعه ی کاغذی را ندارد .
این در مورد خیلی از سایتها شاید صدق کنه اما وب لاگ شما برای شخص من در این مدتی دوسالی که همراتون بودم همیشه مثل یک کتاب پر بار بوده هر وقت دیر آپ می کنید منم اطلاعاتم به روز نیست مرسی از شما
کاملا موافقم من حتی به این فکر افتادم که وبلاگ رو تعطیل کنم و بشینم کتاب بخونم. لذت دست گرفتن کتاب یا روزنامه یه چیز دیگه است.
این حرفو از خیلی ها شنیدم و باهاش کاملا موافقم ، آدمی که اهل کتاب و خوندنه ، مدل صحبت کردنش با کسی که دائم توی وبلاگها می چرخه و اینترنت بازی می کنه و اطلاعاتش از جنس خبره ، فرق داره ، این به این خاطره که داده هایی که از کتاب می گیریم ازجنس واقعی و ملموس و بعضا عمیقن
به نظر من اینها هر کدوم فضای متفاوتی رو دارن و نمی شه با هم مقایسه شون کرد به منظور این که یکی را بر دیگری ترجیح داد. هر کدوم به جای خود مفید هستن و شاید همدیگر رو تکمیل می کنن به جای این که بخوان جایگزین هم بشن.
من هم مدتی است که از اینترنتی خواندن کم کردم و بیشتر کتاب می خونم و روزنامه.
دوست عزیز سلام
از سال 67 پشت کامپیوتر بودم همه چیز را با آن آموختم. کامپیوتر، ریاضی و زبان. البته در آن دوران صحبتی از Ebook و مانند آن نبود. کمودور 64 آمیگا 1200 پنتیوم 3 و یکپنتیوم 4 دو هسته ای و در حال حاضر پشت یک نوت بوک ایسوس. تنها دوستم همین جعبه زیبا بود تا شدم یک پزشک ورودی 76 دانشگاه گیلان. شاید بیشتر از خواندن کتاب و حتی نوشتن، پشت همین دریای نورانی خواندم و تایپ کردم. مهم نیست دیگران درباره ارزشهای انکار ناپذیر کتابهای کاغذی چه می نویسند ولی من گویم باید به حال درختان هم چاره ای اندیشید هر کتاب چاپ شده اگرچه در طی قرن ها بشر را به سوی کمال سوق داده است اما هزینه اش یک تبر و یک درخت بوده است. اما چه قیاس که در کتاب دوبعدی برای پیدا کردن یک موضوع گه باید ساعتها می جستی که شاید برای برخی خوشایند است ولی در دنیای کتاب الکترونیکی تنها یک نفس کافی است.تازه لینکهای متعدد و امکان پیوند با منابع اصلی به صورت آن و آف لاین، چکیده ها و … تازه در هنگام جستجو به یک آهنگ ملایم گوش می دهی ونوشیدنی مورد علاقه ات را مینوشی.
دیگر لازم نیست برای نوشتن یک مقاله دورت را به کتاب های بزرگ و سنگین و کاغذهای متعدد اشغال کنی و حتی بر سر خواهرت داد بزنی که کجا را نگاه می کنی بستنی ات روی هاریسون 75 هزار تومنی ام ریخت و اگر فکر می کنی نمایشگر روبرویت توانایی نمایش تمام آنچه را می خواهی ندارد مانیتور واید مشکل گشاست.با این موارد آیا باز هم فقط خستگی انسان با خواندن کتاب کاغذی حل می شود؟
آیا لغت نامه دهخدا که حجم زیادی از فضای خانه مرا اشغال کرده است و هر روز باید گرد روزگار را از آن زدود جایگزینی اش با یک دی وی دی که درون کیف دستی ات هم براحتی جای می گیرد، ارزشمند نیست؟ و مانندهای بسیار این چنین که شما بهتر می دانی.
حال اگر مشکل حس نوستالژیک داستان است، آن خود حکایتی دیگر است.
در کل حرف درستی است. اما بستگی به آدمش هم دارد. من دوازده سال است که حتا شعر را پای کامپیوتر می گویم. اگر PDF پدر و مادر دار در دسترس داشته باشی دیگر سوی چشمهایت تعیین کننده است که مانیتور یا کتاب. در مورد وبلاگستان با این گفته موافق ام چون وبگردی بیش از هر چیز به روزنامه خوانی می ماند؛ اقیانوسی به عمق یک انگشت.
من با این نظر شما، کاملا موافقم. بدون چون و چرا.
البته که خواندن کاغذی لذت بیشتری داره. ولی وقتی که روی کاغذ نمیشه همه چیز رو خوند چه کنیم؟ بعضی چیزها اجازه ندارن روی کاغذ بیان!