مردی که زیاد کتاب مینوشت

نوشتن یک کتاب اصلا ساده نیست! باید عنوانی برایش انتخاب کنید،
فهرست محتویاتش را درست کنید، شماره استاندارد بینالمللی و ISBN کتاب را بگیرید،
کتابتان باید ظاهر و طرح روجلد خوبی هم داشته باشد، البته در این بین باید یک کار
دشوار دیگر هم انجام بدهید: نوشتن کتاب!
به نظر میرسد آقای فیلیپ پارکر Philip M. Parker این مشکل آخر
را به خوبی حل کرده باشد، چرا که او تا به حال 200 هزار کتاب روانه بازار کرده و به
گفته خودش این تعداد کتاب زیاد، او را مبدل به پرکارترین نویسنده تاریخ این کره
خاکی کرده است! البته بهتر است به جای اینکه او را نویسنده این کتابها بدانیم،
پدیدآورنده کتاب بشناسیم، چون محتویات کتابهای آقای پارکر به وسیله الگوریتمهایی
گردآوری میشوند که به وسیله خود او نوشته شده است. این الگوریتمها در محیط
اینترنت به دنبال اطلاعات درباره یک موضوع دلخواه میگردند.
کتابهای آقای پارکر موضوعات مختلفی دارند و بیشترشان حجمی 150
صفحهای دارند، بیشتر آنها تنها هنگامی که توسط یک مشتری سفارش داده شوند، به صورت
تکی چاپ میشوند، کتابهای محبوبتر او تیراژی چند صد جلدی پیدا میکنند، در حالی
که تنها یک دو جین از کتابهای دیگر او به فروش میرسند، کتابخانههای پزشکی یکی از
مشتریهای خوب کتابهای او هستند.
گرچه آقای پارکر توانسته الگوریتمهایش را طوری تکامل دهد که از
آنها برای نوشتن جدول کلمات متقاطع و اشعار ابتدایی هم استفاده کند، با این حال
هنوز این الگوریتمها قادر نیستند که مثل انسان یک جمله خلق کنند، آنها صرفا
میتوانند جملات را در کنار هم بچینند. او در این باره میگوید که هدفش از این
کارها، آفرینش جملات نبوده، بلکه قصد داشته انجام کارهای تکراری هزینهبر را آسان
کند. در واقع هدف او ایجاد محتواهایی بوده که به صورت معمول، بازار کتاب به سبب
نبود مخاطب کافی، از ایجاد آنها غفلت میکرده است.
از آنجا که الگوریتمهای آقای پارکر اطلاعاتشان را از محیط
اینترنت به دست میآورند، کتابهای ایجاد شده چندان برای کاربران خوب اینترنت مفید
نیستند، اما برعکس برای کسانی که میانه خوبی با اینترنت ندارند، بسیار مفید واقع
میشوند. برنامههای آقای پارکر میتوانند در عرض 13 دقیقه اطلاعات موجود در
اینترنت در مورد یک موضوع را جمعآوری کنند و به صورت یک فایل word
ذخیره کنند. با این حال کاری که این الگوریتمها میکنند و میزان هوش مصنوعی آنها،
فاصله بسیاری با کار و خلاقیت نویسندگان انسانی دارد.
منبع: نیویورک تایمز
این نوشتهها را هم بخوانید
راستشو بخواید فکر می کنم نوشتن این نوع کتاب ها برای به دست آوردن اطلاعات به روز خوب باشه ولی برای نوشته هایی که از دل براید و به دل نشیند اصلآ به درد نمی خوره و مفید نیست.
راستی ” کپی رایت ” در این میانه کجای این کار قرار دارد؟!!!