ژن آزادیخواهی هم کشف شد!

یکی از وزرا را پسری کودن بود . پیش یکی از دانشمندان فرستاد که مرین را تربیتی میکن مگر که عاقل شود. روزگاری تعلیم کردش و موثر نبود. پیش پدرش کس فرستاد که این عاقل نمیباشد و مرا دیوانه کرد.
چون بود اصل گوهری قابل، تربیت را در او اثر باشد
هیچ صیقل نکو نداند کرد، آهنی را که بد گهر باشد
سگ به دریای هفتگانه بشوی، چون که تر شد پلیدتر گردد
خر عیسی گرش به مکه برند، چون بیاید هنوز خر باشد
از زمانهای دور بزرگانی مانند سعدی، اعتقاد داشتند که چیزی در ذات و خمیرمایه انسان است که، انسان را تربیتپذیر میکند.
آیا تا به حال به این موضوع فکر کردهاید که چرا این اندازه گرایشات و ترجیحات اجتماعی و سیاسی مردم با هم متفاوت است؟ چه چیز باعث میشود یک فرد اندیشهای خشک و غیر قابل تغییر پیدا کند و هیچ شاهد و بحث و استدلالی، خللی در سد استوار باورهایش ایجاد نکند و در برابر اشخاصی هم وجود داشته باشند که «شک کردن» و غواصی در دریای باورهای متضاد، جزء اساسی شخصیتشان باشد؟
بله! محیط زندگی، آزادی دسترسی به اطلاعات و اخبار، منافع شخصی، خانواده و حتی تصادف مؤثر هستند. اما پرواضح است که در مواردی با وجود یکسان بودن همه این متغییرها، تمایلات سیاسی مختلفی در اشخاص مشابه، میبینیم.
بنابراین، روشن است که در وجود آدمی و شبکه سلولهای مغزیاش باید به صورت پیشفرض، چیزی وجود داشته باشد که بر منش سیاسی و فکریاش تأثیر بگذارد.
دانشمندان دانشگاه هاروارد و کالیفرنیا برای نخستین بار شواهدی ارائه کردهاند که نشان میدهد ژن در شکلگیری باورهای سیاسی نقش دارد.
نتایج این مطالعه در شماره اکتبر ژورنال سیاست The Journal of Politics منتشر شده است. در این پژوهش 2500 فرد بالغ مورد بررسی قرار گرفتهاند و نشان داده است که نوع خاصی از ژنی که گیرنده دوپامین را میسازد، باعث تمایل به نوخواهی در افراد میشود و منجر به پذیرش ایدئولوژیهای سیاسی آزادمنشانهتری در اشخاص میشود.
این ژن DRD4 نام دارد و البته باید توجه داشت که تنها در صورت که شخص زندگی اجتماعی فعالی داشته باشد، اثر یادشده را اعمال خواهد کرد.
نویسنده اصلی این مقاله، «جیمز اچ فاولر» نام دارد، او استاد ژنتیک و دانش سیاسی در سن دیهگو است. وی در این مورد میگوید که تمایل با نوخواهی منجر به رفتارهای فردگرایانه تری در اشخاص میشود. اگر شخصی زندگی اجتماعی فعالی داشته باشد و سبک زندگی و جهانبنی مستقل و متفاوتی را دنبال کند، احتمال اینکه از بینش لیبرالتری پیروی کند، بیشتر است.
این مطالعه نشان میدهد که ایدئولوژی سیاسی حاصل امتزاج تأثیر محیط و ژنتیک یک فرد است، و یکی از این دو به تنهایی نمیتواند، ایدئولوژی او را تعیین کند.
گرچه تا به حال مطالعات زیادی در مورد تأثیر نژاد، آموزش و وضعیت اقتصادی -اجتماعی بر ترجیحات سیاسی افراد انجام شده بود، اما تا به حال پژوهشی در مورد تأثیر ژنتیک بر تمایلات سیاسی اشخاص، صورت نگرفته بود. و حالا این مطالعه نشان میدهد که مغزهای ما در زمینه سیاسی از بدو تولد، الواح خالیای نیستند که بتوان هر چیز بر آنها نوشت.
در این پژوهش فاولر و گروهش، در مرحله نخست، مطالعات روانشناختی روی پنج نوع طیف شخصیتی انسان انجام دادند. آنها افراد را به پنج گروه تقسیم کردند، آنهایی که پذیرای آرای مختلف هستند، آنهایی که از وجدان و ندای درون پیروی میکنند، برونگراها، آنهایی که به سادگی موافق و همرأی نظرات دیکتهشده میشون و آنهایی که انعطافناپذیر هستند.
در این مرحله مشخص شد که دسته نخست، یعنی آنهایی که آمادگی پذیرش و مداقه بر آرای مختلف هستند، با احتمال بیشتری، تمایلات سیاسی لیبرال پیدا میکنند.
در مرحله بعد فاولر روی ژن DRD4، تمرکز کرد. اما او بعد از انتشار پژوهشش که مدتی است سر و صدای به پا کرده است، خاطرنشان کرده است که این مطالعه به مانند قله یک کوه یخی، تنها جزء کوچکی از حوزه تأثیر ژنتیک بر سیاست یا genopolitics است. او میگوید که در این مطالعه تنها نیمدرصد گرایشات سیاسی مورد بررسی قرار گرفتهاند. استاد دانش سیاسی داشنگاه یووا -پیتر هاتمی- هماکنون روی مطالعه بسیار بزرگتری کار میکند که در آن کل نقشه ژنتیک انسان از لحاظ تأثیر بر ایدئولوژی سیاسی، مورد بررسی قرار میگیرد.
ژن DRD4، گیرنده دوپامین D4 را میسازد. دوپامین یکی از جذابترین ناقلهای شیمیایی مغز برای دانشمندان عصبشناس است و در بسیاری از مشکلات روانشناسی و عصبی مثل شیزوفرنی، پارکینسون، اختلال دوقطبی، اختلالات وسواسی جبری مؤثر است.
در پژوهش فوق واریانت 7R ژن DRD4 را در اخذ گرایشات لیبرال مؤثر دانستهاند.
مشخص است که ساختار نورونی و متغیرهای درونی و بیرونی مؤثر بر گرایشات سیاسی، بسیار پیچیدهتر از آن هستند که با داشتن با واریانت خاصی از یک ژن قابل توجیه باشند و لازم به ذکر نیست که داشتن یا نداشتن یک ژن خاص، از آدم، انسان بهتری نمیسازد، همچنان که در هر جامعه سالمی، وجود افرادی با گرایشات اخلاقی و سیاسی مختلف لازم است.
اما پیش خود تصور کنید که اگر نویسندههایی مثل جورج اورول در زمان نوشتن آثار خود مثل 1984، چنین خبری را میشنید، چه قسمتهای جالبی را به کتاب خود اضافه میکرد: سامانه پزشکی برادربزرگ که در پی امحاء جمعی دارندگان واریانت 7R ژن DRD4 باشد یا اصلا از بروز این ژن جلوگیری کند!
سلام
خبر جالبی بود
ممنون از بابت مطالب دست اول وزیبایتان
کولاک کردی دکتر. واقعن از مطالعهش لذت بردم. این مسأله در مورد شخص خودم یکی از اساسیترین دغدغههای ذهنیام بوده. همیشه با خود میاندیشیدم چه چیز سبب شده که من چنین بیندیشم.
سلام
ببخشید کامنتم بی ربطه . . .
بی صبرانه منتظر نسخه ی موبایل سایتتون هستم
الان مجبورم سایتتون را از طریق گودر توی موبایلم باز کنم
فکر می کنم اگر بتونم مستقیما سایتتون را با موبایلم دنبال کنم خیلی بهتره
موفق باشین
نسخه موبایل وبلاگ مدتهاست که راهاندازی شده، امتحان کنید.
عرض ادب و احترام
ممنون بخاطر مطالب
سلام
یک عمره که من دارم این حرف رو میزنم . حالا شما می فرمایید کشفش کردند . وقتی تو مملکت کپی رایت نیست اینجوری میشه دیگه.
به هر حال من یکی کاملا” موافق این ایده ام .
ایام به کام بای بای
با سلام
نظریه منو دزدیدن دار باهاش پز میدن .ما ازمایشگاه نداریم ولی یک عمره دارم از همین حرف ها میزنم .تازه کاملتر .ولی چه فایده .به قول عبید
بنشینم و صبر پیش گیرم دنباله کار خویش گیرم
باور بفرمایید اکثر مردم این نظریه رو در ته دل چند بار مرور کرده اند .
زمانی که با یه ادم منجمد مغزی طرف شدی خود بخود این نظریه بجای اینکه به مغزت خطور کنه .به دلت ظهور میکنه . وبه این خاطره که میگم در ته دل مرور کرده اند .ببخش پرت و پلا زیاد گفتم. تقصیر خودتان است
کامنت میخواهی (مصاحبه وبلاگینا) بفرما خدا نگهدارت
مرسی از مطالب همیشه به روزتون
ممنون علیرضا جان… خیلی عالی بود.
راستی فکر کنم ما ژن گیک بودن داریم؛ البته واسه من هنوز کامل تو بدنم پخش نشده. :D
سلام
یکی اینکه من عاشق این ایدهی پاراگراف آخر (در مورد جرج اورول) شدم. یکی دیگه اینکه خواستم بگم یه کتابی هست به اسم «دنیای قشنگ نو» (نوشتهی «توماس هاکسلی») که ایدههایی تا اندازهای شبیه به این توش هست.
سلام
جسارتا به عرض میرسانم، مقدمه شما در مورد این خبر صدق نمیکند و اشتباهاتی نیر در آن وجود دارند.
سعدی معتقد بود که ” تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است ”
اما امروزه در نزد مخصصین علوم تربیتی و روانشناسی، این سخن سعدی پذیرفتنی نیست. گرچه شاید در زمان سعدی به دلیل کم بودن دانش تعلیم و تربیت، صحیح به نظر میرسیده است.
سه عامل در شخصیت دارای سهم اصلی هستند. خانواده، محیط و وراثت.
تربیت پذیری هر فردی با توجه به سه عامل ذکر شده، از دیگری متفاوت است. اما در کل همه افراد تربیت پذیر هستند و تنها طول زمان و نحوه تربیت افراد، متفاوت میباشد.
آهن و سگ که در اشعار شما استفاده شده با انسان قابل مقایسه نیستند. گرچه امروزه حیوان را هم تربیت میکنند و آهن را به هر شکلی که بخواهند درمیآوردند.
با سپاس
شاگرد علوم تربیتی
میگم چرا من از وقتی یادم میآد این طور بیکله بودم؛ نگو جنتیکه!
ممنون از این پست زیبا، ولی تو دستهبندی دقت کن، این ظاهرا تو دستهی پزشکی دستهبندی نشده. چند تا پست دیگهم بهنظرم همین مشکل رو داره. مخلص
به نام یزدان بخشاینده بخشا
گرچه این پست قدیمی هست ولی من حرف خودم رو به کرسی مینشونم !
برای من خیلی جالبه که در دین اسلام از عالم ذر (خرده,ریزه) سخن گفته شده
و امروز کشف شده که ژن و دی ان ای (دقیق نمیدونم چین!) به موجودات زنده شخصیت میدهند!
در کتاب کافی گفته شده که انسانها در عالم ذر (عالم ژنتیکی) مومن یا کافر به دنیا میآیند
برای همین, من مطمئنم پژوهشگران ژن ایمان به خدا رو هم کشف خواهند کرد!
خوب حالا برم مقاله بسیار خوب و مفید شما رو بخونم تا به وظیفه مسلمانیم یعنی کسب علم, عمل کنم!
با سپاس از شما